بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- استنباط دو حالت دارد- یقینی وظنی=گمان- اگر به یقین برسد- دواجر دارد واگر به یقین نرسد یک اجردارد- اما مسئله شرایط مطرح است شرایط برای یقین- وشرایط برای امکان درست بلشد ویانباشد کلا مردود است اسم ظن ریبی است درقران دراول سوره بقره لا ریب فیه به اینمعنی دراعجاز قران شک نکنید که ازجانب خداوندمنان است اقایان یک شکی ایجاد کردند که تاامروز مانندی نیامده است ولی ممکن است دراینده بیاید- فرض کنیم مانند امده است مسئل عقلانی تغیری نمی کند دلیل اش بدردرون خوداش است همراه خوداش است- دستورات که رسول اکرم صلواته الله علیه داده است طبق دستور قران قابل تغیر نیست ان دستوراتی که نیامده است ازاد است بخلاف قوانین نباشد ازاد است خوب جنگ صفین سربازان معاویه وقتی فهمیدیند عمار یاسر علیه السلام درجبهه علی علیه السلام است گفتند پس ما قوم باغیه هستیم =شورشی این نشان میدهد حدیث تواتر وتکرار زیاد داشته است دیگر نمیشود برای ان فرضیه سازی کرد- یقینی است- استباط یقینی است نه استنباط ظنی- اگر اینچنین است پس حضرت علی علیع السلام استنباط ظنی داشته است حتی رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- برای جا انداختن ان گفته اند پیامبراکرم صلواته الله علیه واله والسلم- دربیان قران وسنت ها درست بیان کرده است ولی ودرمسئال دیگر مثلا بیان شخصیتها استنباط ظنی داشه است انزمان حضرت عمار یاسر علیه السلا م فردی موجه بوده است- یقینی نیست دراحادیث مسئال تقسیم میشود به درجه کثیر وقلیل-بیشترین سئوال درباره نماز است بقول حضرت شهید مجاهد حضرت ایت الله دستغب رحمت اللهشاید مرجع در هفتاد تواتر باز شک داشته باشد- اما بقول استادمعزز حضرت ایت الله عبدالله زبرجد رحمت اللهعلیه درمسائل فوق تخصص ونادر بین هشت تا تاشانزده تا است که متاسفانه درفقه برادران سنی کم یاب است یا اعتنائی نکردند- ویا یک استنباط قیاسی ویا عقل محض کردند که درفقه قابل قبول نیست اما استنباط ظنی هفتاد درصد بشرطی قابل قبول است که چند حدیث موثق داشته باشد ودربین فقه برادران سنی هم ان حدیث بصورت موثق باشد وبصورت کلمات محلی که همان معنارابدهدوموثق باشد برای بحد رسیدن استباط یعنی تواتر می توان ازان سود جست-اما ظن قریب به علم شرایط زیادی میطلبد کهاولا عقلانی باشد درثانی باکل احادیث شیعه وموثقین فقه سنی مخالف نباشد با ایات قران مخالف نباشد- ودرشرایط نزدیک به احادیثی موثق است نزدیک باشد بنحویکه بگویم بیانگر یک شرط جدید است-مثلا درنماز ازهوش رفت بدون تغیرات به هوش امدجناب اقای عمروبن عاص درمصر زکات را میگرفت سی درصد به انهامیداد که هرطورخواستند مصرف کنند؟؟ نصف بقیه در مصر برای خود قسمتیازکاخهای فرعونی برایخود بهسبک روز درست میکرد وعتیقه میخرید وپول گنج ئمیکرد وپنجاه درصد مابقه مقداری خرج ارتش خود میکرد ومابقیه درمدینه برای خود کاخ میساخت-چون درصفین معاویه رانجات بود زکات مصر مال خوداوبود به معاویه گفتند که اوبراحتی میتواند تورامعزول کند اولا کاخ دارد شایدمنظور این است یک قلعه محکم دارد وارتش اش ازان حمایت میکند تورازبین میبرد وسربازان شمی ومصری مطیعی که خیلی اورادوست دارند داردمعاویه نامه ای نوشت وگفت پنجاه درست مابقیه رابرای من بفرست- خوب ایا تنها گفتن ما خداوندمنان قبول داریم وپیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم راهم قبول داریم ولی درمسائل فقهی براساس استباط شصی عمل کنیم ولو زکات باشد که قوانین ان درزمان پیامراکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم امده بودجناب ابن عاص مداوم ارتش را ودارامیکرد بخش های دیرمصر واطراف مصر تسخیر کنند وزکات بگیرنند ایشانصحابی موثق رسول اکرم صلواتهذ الله علیه والسلم محسوب میشوداگراینطور است هر عصری میتواندفقه خاص خود داشته باشد- ومسلم است این مطلب غلط است
