بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- نگاهی به نظریه اقای لوکاچ وبن بست های ایشان- اگر قرارباشد- ازادی را به نحوی وارد فلسفه اقای مارس بکنیم- بهتراست بگویم  کمونیست اقای  لوکاچ با  بعضی زیربنای  اقای مارکس—به صطلاح نو مارکسیسیم ایشان اینمطلب رابدین نحو نگفته است ولی فرموده است  اصول مارکس سرجای اش میماند؟؟!! فیزیک بامتافیزیک زمین تااسمان اختلاف دارد انگیزه  لذتها و  وبعضی  کارها   دارای مبنای متافیزیکی هستند  وبعضی اصلاجبری نیستند- مثلا شعاری نقاشی ورزش کردن تفنونی  ازدواج- بامیکانیسیم مادی  زیاد برخوردی ندارند-وگاهی تفسیر  مادی ندارند—ولی  درساخت انسان تاثیر گذار هستند مانند کار عملی ومادی- در  فقه انسان را قدر جامع تعریف میکنند ترکیبی از جبر و  ازادی- پس پیچده شد تنها باکار نمیشود این انسانرا تعریف کرد ونه باجبر نمیتوان این انسانراتعریف کرد اصطلاح ضرورت درفلسفه معنای جبر میدهد- ولی گاهی معنای لازم بودنمیدهد ولی مخالف ازادی نیست مثلا ضرورت دار  انسان دوا بخورد ولی جبری درکار نیست-  هستی شناسی یعنی شناخت ذات وصفات وافعال است- انسان سیستمی است یعنی منظم است  یعنی نظم دارد یعنی ابعادی باهم ترکیب شدن ونظم ایجادکردند عقل میفرماید نمیشود داروی  خورد که برای چشمومفید است ولی قلب راازکار میاندازد پس دستورات باید مفید سیسیتمی باشد لذا شب قدر دستورات  سیستمی برای هرقرد میاید که تنها امام علیه السلام درک میکند نمیشود دستوری برای اقا خوب باشد ولی برای خانواده بدباشد- ویابرای خانواده خوب است برای قبیله بد است تا امت جهانی باید لحاظ ود ومامیدانیم ضرورت وجبر ان است که وارد چهان دیگرمیشویم پس ان عمل هم بایدمفید اخرت هم باشد تا امت جهانی- این علیتها باید این غایت را درنظر بگیرد وحل کند