عرفان عاشورا

بسم الله الرحمن الرحیم- این وبلاگ برای شناخت اسلام عزیز فعالیت میکند

پماد اولی ژن- یک پمادگیاهی ساخت ایران-!!

بسم الله الرحمن الرحیم—نظریات  شخصی است- پماد  اولی ژن یک پماد  گیاهی ایرانی است که اخیر به بازار امده است وضد درد است من حمام رفتم وخوب خشک نشدم گوش من هم صدا میداد وهم درد داشت ومن کمی ازان را به گوشم زدم مادربچه ها گفت نکن ولی انا ساکت شد- انهایکه اهل شک هستند اینها ازعقل استفاده نکردندواهل ریسک عقلانی هم نیستند اینها میگویند اگر خداوندمنان رامیدیدند ایمان میاوردند ازکجا میفهمند که ان موجود خداوندمنان است ازکجا که جن نباشد- فوق اش میگویند معجزه کن حالاهم \یامبرا معجزات الهی را اوردند ازهمه خنده دار میگیویند از اسمانها امدند وانسان را  واین جهان را ساختند ودیگرازتنها خبری نیست  به ان ایمان دارند ولی به پیامبران زیادی که امدند ایمان ندارند  چون انسان هستند ولی معجزات مال پیامبران نیست خداوند درقران میفرماید فرشتگان به فرمان الهی برای خلق حضرت ادم علیه السلام سجده کردند ومعلم  فرشتگان شد پس انسان بالا دست ندارد بالقوه  واگر بالفعل شود فرشتگان درخدمت او هستند وان وقت میگوید باید رهبر فرشته باشد وخداوندمنان هم دیدنی

<

موافقین ۰ مخالفین ۰

اخلاق در تجارت وکسب وکار-!!

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-به نام الله نقش اخلاق در سازمان های قرن بیست و یکم جنی ای. گریگوروپولسی جامعه آمریکایی مدارس آتن چکیده اخلاق تجاری موضوعی است که بسیار مورد بحث قرار گرفته است. . در این میان، سازمان هایی که تمایل به عملکرد بر اساس موازین اخلاقی، اخلاقی و ارزشی دارند، به اهمیت آن پی برده اند. اهمیت این که رویه‌ها و خط‌مشی‌های واخلاقی ومورد درخواست  ان برای همکاری در اجرای ان میشونددر که سرتاسرابعاد  سازمان ابلاغ و اجرا بشود-د و در عین حال به اولویت اول  مدیریت سازمان تبدیل میگردد-. یکی از قدرتمندترین و مهم ترین جنبه هایو صفت مشخص فعالیت های انسانی در سازمان ها می باشد-آنها کسانی هستند که باید اصول و ارزش ها را مطابق با اهداف، ماموریت و چشم انداز مشترک با کارکنان ترویج وپیشرفت بدهند-سیستم اصول ها وارزش ها مطابق  نظریات مشترک با کارمندان فوق بدهند. اگرچه اخلاق به عنوان یک اصل است  درهرحال با شناخت روحیات وفرهنگ منطقه بعنوان یک اصل باید هماهنگی را بوجود اورند و ارزش برای اولین بار در محافل فلسفی یونان باستان مورد بحث قرار گرفت، جایی که در آن اعتقادات، نگرش ها و اعمال نیکو و اخلاقی وصفات پسندیده  را مشخص می کردونهادینه میکرد-، اهمیت اصل رفتار اخلاقی تا سال های اخیر «آشکار» نبود.

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰

تبریک عید محمدی بهتمام مسلمانان بخصوص ایرانیان وفلسطینیان را تبریک وشاد باش عرض میکنم--!!!

بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است-درباره اخلاق امریکایی مقاله ای رامیخواندم- کهمیفرمود  اخلاق امریکای  ترکیب مذهب (سکولارشده) وپرگماتسیم- که عمل کاربردی شده حتی دین را ازاین اجهت میبنند و تحول- انهم بیشتر دربعد سکولار است نسبت همه  دوستان وایرانیان فرهیخته  شادباش  عیدفطر را عرض میکنم و ازخداوندمنان به روزی برای همه  مسلمان بخصوص برای ایرانیان وفلسطینیان را ازخداوندمنان وبدعای امام الرضا علیه السلام طلب میکنم و دعا بخصوص برای رهبر  ملوکتی   وحسینی رحمت الله علیه بجد ازخداوندمنان بهروزی وشادمانی وباترکیب انواع خواسته ها وهم چنین دولت زحمت کش وپرتقلا   وکم خواسته  را دعای عاجل بفرماید انشاالله وبه هرکس که تبریک عید فرمودید بگوید تا سال ایند به مشهد مقدس تشریف ببرید- وانشاالله درسال اینده در غزه بامردمان بسیار خوب با  انها  زولبیا وبامی میل بکنیم-انشاالله

موافقین ۰ مخالفین ۰

درک زمانه ازدین-!!

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-به نظر حقیرکتب دینی ما  بصورت کلی درسطح کلاس ششم ابتدایی مانده است- مسئله بیان حق است- شخصی بنام حارث  همدانی از یاران حضرت علی علیه السلام ولی ساده لوح بعداز مدتی کوتاه اقایان فهمیدند حق با امامت است- ولی قابل پذریفتن نیست جای عجب ندارد توی امریکا  امدن به دیواریک مسجد شرا پاشیدن وکله وسر خوک را به دیوار مسجد چسپاندن وشیشه ای شراب که خالی بوده است کنار دیوار گذاشتند حرف انها این است ایندو را حلال کنید-اباید دلیلی که شراب وگوشت خوک حرام است تاانجا کهممکن است حق مطلب را ادا کنیم واثبات کنیم قران  وحی است جناب مرحوم  ایتالله مجد الدین محلاتی رحمت الله علیه پای ایشان بشدت درد میکرد- وفرزند ایشان درنیویورک استاد ادیان شناسی منجمله اسلام بود- ایشان تحقیقاتی کرده بود وفهمیدهبود دارو ومعالجه ای دارندکهتاحدی درد راکم میکند وپدرراخواستند  به امریکا بیاید- ایشان قراربود یک هفته برود سه ماه طول کشید- اسلام شناسانامریکامیالبودند با ایشان  جلسه ای داشته باشند ایشان بیان کردند ازقران استنباط های  کردن که درقم نشده است اینمانیستیم که اسلام جلومیریم این قران است اسلام راجلومیبرد وماباید یادبگیریم قران چگونه  اسلام راجلومیبرد- دربهشنت سطح مادی یک ملییونیم سطح معنوی است- مسئله مسئلهحق است نهاکثریت ونه اقلیت  هیچکدام ملاک نیست مگر با حق سنجیده شود حارث میگوید من در  حقایق شما شک ندارم ولی محفلها که بیشتر درخیابان بوده است مطالب بهنحوی میگویند که شک اور است ومن جواب ندارم وخلافترا جا میاندازند اینامر همچنان  روبه رشدبود  واوج ان در زمان امام حسن عسکری صلاواته الهعلیه واله والسلم است امروزه هر  مطلب نادرست که درهردینی ومذهبی باشد  مانوضف هستیم  بساط اش راجمع کنیم برای انکه بهراحتی به تمام ادیان انراتسری میدهندومذهب باطل  اسلامی طرفدارخودرا تاحد زیادی ساکت هستند ولی به دانشگاه اجازهدادند بساط انها راهم جمع کنند- زیرا سکولار  منتقدین سنگین خودرادارد ولی اجازهندار حق سکولار درکل نابودکند بلکه منور و  زینت دهند- امروز خانم ها به دعا توجه میکنندخوب است  ولی باسطح درک دردعابالارود شاید باور کنید پسرها درخانه عاشق اشپزی شدند  نوه من کلاس چهارم است  وبادوستاش بهمنزل مااز مدرسه امد درحیات فوتابل بازی میکردند ایشان کلاس فوتبال میرود وفوتبال اشبسیارخوب شده است واز دوستاش پرسیدم شماهم فوتبال بلد هستید ایشاگفت من فوتبال  کلاس رفتم ومنتخب هستم ومن گفتم نکته مهم فوتبال چیست وفرمودند یکضرب ودوضرب ومن گفتم روپایی بلد هستی نوه من خیلی خوب است ولی مال ایشان زیادجالب نبود-ادمه دارد

 

موافقین ۰ مخالفین ۰

یک واقعه در اربعین-!!

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است –در سفر اول اربعین از شلجمه عراق ماشیاهای نوی رانخریده بود ولی درسفر دوم از نروژ والمان ماشین های  تازه امده  خریداری کرده بود صدام لعین فقط به غرب عراق توجه کرده بود که خوداش کرد غرب بوداستان صلاح دین  طاغوتیت هن بدیننحو هستند انصاف وعدالت وانسانیت سرشان نمیشودجاده   بسیار جاها  خاکی شده بود   وبرش های زیدای پیذداکرده بود  همن بخاطر تنهابندر مهم عراق بصره وهم  سفر به ایران وکویت که خریداری از کویت در طرازهای بسیاربالا است وماینهای نفتکش  این رمل  با یک دیوار اجر قبلا تاحدی رمهار میکردند وبعلنت  رفتن ناشینهای روی این اجرها  دیگر عاملی برای نگهداری رمل وجودنداشدت وخاکی عظیم روی جاده بود ومذاوم راننده  میفرمودندهجا مدتی نگه میدارم تاانجا که میتوانید اب بخورید وگاهی  یک دکهاب  کنار جاده بود وبوق میزند واب معدنی زیادی به داخل میاوردمعلوم خاک از کجا وارد میشد میفرمود پنچر تانصفه باز کنید وپنجره شاگردبازبود  که خاک بیرون رود  وجالب بود مانند کولر ا هوارامیکشید وبهخارج میرف ت  وگرخاک تهنشینمیکیرد وهمیشه خاک چند سانتیمتر بالای سر مابود  یک جنابی فرد  شوخ وزنده دل  یکچپی خریدهبود وبلدنبود چگونه ازان استفاده کند دور گردن اش حلقه زده بود  روکرد به من گفت یانمی بایست بیایم ویا نیبایست باهواپیما میامدم-  اکگر بخواد  این  خصوصیات ادامه پیدا کند من باماشینی برمیگردم دخترم  انطرف روی صندلی بود گفت بابا ازان اب پرتقا  لی خوراست دفعه قبلا ایشان یازده ساعت درماشین بودندومداوم خراب میشد صدای کسی درنیامد – بلاخره تاحد زیادی جاده خوب شد  وما به یک جایگاه بسیارجالبی رسیدیم که یک شهر تاریخی بسیارمهم کهمن   متاسفانه  اسم اش رانوشتم ولی نوشتها را گم کردم  ونام ان شهر فراموش کردم که باموکب فاصله دارد فضای سبزی درست کردهبودن وبخشی چمن ا بود ونیم کتهای شیکی داشت ویک حزه دشت وتعدادی درخت وسنگ فرش جالبی هم داشت وسه ردیف   عریض غذا میدادند وماشین سواری بسیارزیاد  واتئبوس ها وکامیونها ایستادهبودند ومدام اضافه میشدموکب سمت ما در دستچبود وصف درحدود   پانزدهمتر که هر فرد نماینده تعدادی  وما مدتی صبر کردیم و  دخترمن درصف رفت ولی پشت سر ما جمعین زیاد  شد وان اقا چندنفری جلوتراز مابود  هروقت غذا تمام شودونیمرو با  فلیف دلمی و پیاز داده میشودویا تخم مرغ سفت ونان ومن یکدفعه متوجه شدم ایشان غذای خوداش خوردخلاصه غذا گرفتیم وشروع بخوردن کردیک وبعد  سوار ماشین شدیم وحرکنت کردیم منمتوجه شدم ایشان درخوداش فرو رفته وساکت شده وسعی میکند روبه پنجره باشد وصحبتی نمی کند خیلی عجیب بود ارام گفتم خیلی زرنگی کردی کمی رو خوداش برگردانند ودیدم چشمتر است وخواست برگرد ومن گفتم اتفاقی افتاده استموکب ما همهجولن بود وبسیارفعال ودروسط مسئول بود یکجون سی وپنج ساله زیبا روس برومند  وبسیارهم مدیر ایشانگفت یکنفر فرستاد که شما بیاید خارج از صف روکرد به دیگ دار هرچقدرمیخواهد به ده که ناراحت نشود

موافقین ۰ مخالفین ۰

ایا خداوندمنان است-۲-؟؟!!


نویسنده: پروفسور مهدی #گلشنی

تعداد صفحات: ۱۲۸

ناشر: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

 

استاد در پیشگفتار آورده:

«متأسفانه در دو دهة اخیر شبهات چند نفر از عالمان غربی در مورد اعتقاد به خالق جهان به‌شدت در میهن اسلامی ما مطرح شده است

و این در حالی است که حتی پاسخ‌هایی که در خود غرب به این شبهات داده شده نیز ترجمه نشده است.

همچنین به خاطر رواج فلسفه #پوزیتویسم در محیط‌های علمی ما این شبهات بر ذهن جوانان اثرگذار بوده است.

غرض از نگارش این رساله تبیین این مطلب است که

اولا

شبهات این ملحدان فاقد بنیه علمی و فلسفی است.

ثانیا

تأکید روی این مطلب است که در خود #غرب بعضی فیلسوفان و عالمان خداباور برجسته، آگاهانه و مدبرانه به مقابله با این شبهات و بدآموزی‌ها پرداخته و سستی بنیان آنها را نشان داده‌اند.»

 

کتاب حاضر حاوی سه فصل به شرح زیر است:

1ـ در فصل اول، به نظرات مختلف دربارة رابطه #علم_و_دین در جهان غرب و نگرش عالمان معاصر غربی به خداباوری پرداخته شده است.

2ـ در فصل دوم، #شبهات ملحدان و عالمان دین‌ستیز مطرح و پاسخ‌های داده شده به آن‌ها در مغرب زمین تشریح شده است.

3ـ در فصل سوم، اسلوب جدید برهان نظم بر وجود خداوند که در چند دهه اخیر مطرح شده، بیان گردیده است.

 

شایان ذکر است که نویسنده کتاب نه تنها در رشته تخصصی خود ـ #فیزیک ـ از سرآمدان است که در فلسفه و معارف اسلامی و قرآن‌شناسی نیز از تبحّر مسلمی برخوردار است. وی ضمنا استاد ممتاز دانشگاه شریف بوده و برنده جایزه چهره‌های ماندگار است.

 

مثلاً در بخشی از کتاب از زبان اینشتین آمده است:

اینشتین می گفت: ما در وضعیت یک طفل خردسال هستیم که وارد یک کتابخانه بزرگ می شود که تمامی دیوارهای آن از زمین تا سقف با کتاب هایی که به زبان های مختلف نوشته شده اند،‌ پوشیده است. کودک می داند که باید کسانی آن کتاب ها را نوشته باشند،‌ اما نمی داند که چه کسانی یا چگونه آن ها را نوشته اند، و نیز زبان هایی را که در نوشتن آن کتاب ها به کار رفته اند نمی فهمد. کودک یک طرح مشخص در ترتیب کتاب ها می بیند، یک نظم اسرار آمیز، که آن را درک نمی کند، ولی به طور مبهم حدس می زند. این به نظر من وضعیت عقل انسانی به خداست.

” خداباوری و دانشمندان معاصر غربی” از سه فصل، به شرح زیر تشکیل شده است.

فصل اول: خداباوری از منظر دانشمندان معاصر غربی  

فصل دوم: علم جدید و بعضی چالش ها در برابر ادیان توحیدی

فصل سوم: اسلوب جدید برهان نظم

دکتر گلشنی در بخشی از پیشگفتار کتاب، و در  تبیین فصول مختلف این کتاب چنین می نویسد:

در این رساله ما سه مطلب زیر را در سه فصل مطرح کرده ‌ایم:

1.در فصل اول به نظرات مختلف درباره رابطه علم و دین در جهان غرب و نگرش عالمان معاصر غربی به خداباوری پرداخته ‌ایم. این فصل قبلاً به‌ نحو خلاصه ‌تر در کتاب  فیزیک ‌دانان غربی و مسئله خداباوری، آمده و در اینجا توسعه داده شده است.

2.در فصل دوم، شبهات مطرح‌ شده از طرف ملحدان و عالمان دین‌ ستیز را مطرح کرده و عمدتاً پاسخ‌ های داده‌ شده به آنها در غرب را مطرح کرده‌ ایم. بخشی از این فصل قبلاً به ‌نحو مختصرتر در مقاله ((استاد مطهری و نقش بنیادی فلسفه در ربط علم به دین)) چاپ شده بود و اکنون بسط داده شده و موضوعات جدیدی در آن مطرح شده است.

3.در فصل سوم، اسلوب جدید برهان نظم بر وجود خداوند را که در چند دهه اخیر مطرح شده، آورده ‌ایم و شبهات مخالفان ادیان الهی درخصوص این استدلال و راه‌ های گریز آنها از آن را مطرح کرده و پاسخ عالمان و فیلسوفان خداباور غربی به این شبهات را ذکر کرده ‌ایم.

متأسفانه در دو دهه اخیر شبهات چند نفر از عالمان غربی در مورد اعتقاد به خالق جهان به ‌شدت در میهن اسلامی ما مطرح شده است و این درحالی است که حتی پاسخ‌ هایی که در خود غرب به این شبهات داده شده نیز ترجمه نشده است

-www.mr-qasemi.ir

</

بسم الله  الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است-برگرفته از سایت۱۳۹۸/۷/۱ دوشنبه

(12)

(2)

«خداباوری و دانشمندان معاصر غربی»- دکتر گلشنی

کتاب”خداباوری و دانشمندان معاصر غربی” تأکید بر این مطلب دارد که در خود غرب نیز برخی فیلسوفان و عالمان خداباور برجسته وجود داشته که همیشه با خرافات و شبهات و بدآموزی ها به مقابله پرداخته و سست بنیان بودن آنها را نشان داده اند.

 

 

 

نویسنده: پروفسور مهدی #گلشنی

تعداد صفحات: ۱۲۸

ناشر: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

 

استاد در پیشگفتار آورده:

«متأسفانه در دو دهة اخیر شبهات چند نفر از عالمان غربی در مورد اعتقاد به خالق جهان به‌شدت در میهن اسلامی ما مطرح شده است

و این در حالی است که حتی پاسخ‌هایی که در خود غرب به این شبهات داده شده نیز ترجمه نشده است.

همچنین به خاطر رواج فلسفه #پوزیتویسم در محیط‌های علمی ما این شبهات بر ذهن جوانان اثرگذار بوده است.

غرض از نگارش این رساله تبیین این مطلب است که

اولا

شبهات این ملحدان فاقد بنیه علمی و فلسفی است.

ثانیا

تأکید روی این مطلب است که در خود #غرب بعضی فیلسوفان و عالمان خداباور برجسته، آگاهانه و مدبرانه به مقابله با این شبهات و بدآموزی‌ها پرداخته و سستی بنیان آنها را نشان داده‌اند.»

 

کتاب حاضر حاوی سه فصل به شرح زیر است:

1ـ در فصل اول، به نظرات مختلف دربارة رابطه #علم_و_دین در جهان غرب و نگرش عالمان معاصر غربی به خداباوری پرداخته شده است.

2ـ در فصل دوم، #شبهات ملحدان و عالمان دین‌ستیز مطرح و پاسخ‌های داده شده به آن‌ها در مغرب زمین تشریح شده است.

3ـ در فصل سوم، اسلوب جدید برهان نظم بر وجود خداوند که در چند دهه اخیر مطرح شده، بیان گردیده است.

 

شایان ذکر است که نویسنده کتاب نه تنها در رشته تخصصی خود ـ #فیزیک ـ از سرآمدان است که در فلسفه و معارف اسلامی و قرآن‌شناسی نیز از تبحّر مسلمی برخوردار است. وی ضمنا استاد ممتاز دانشگاه شریف بوده و برنده جایزه چهره‌های ماندگار است.

 

مثلاً در بخشی از کتاب از زبان اینشتین آمده است:

اینشتین می گفت: ما در وضعیت یک طفل خردسال هستیم که وارد یک کتابخانه بزرگ می شود که تمامی دیوارهای آن از زمین تا سقف با کتاب هایی که به زبان های مختلف نوشته شده اند،‌ پوشیده است. کودک می داند که باید کسانی آن کتاب ها را نوشته باشند،‌ اما نمی داند که چه کسانی یا چگونه آن ها را نوشته اند، و نیز زبان هایی را که در نوشتن آن کتاب ها به کار رفته اند نمی فهمد. کودک یک طرح مشخص در ترتیب کتاب ها می بیند، یک نظم اسرار آمیز، که آن را درک نمی کند، ولی به طور مبهم حدس می زند. این به نظر من وضعیت عقل انسانی به خداست.

” خداباوری و دانشمندان معاصر غربی” از سه فصل، به شرح زیر تشکیل شده است.

فصل اول: خداباوری از منظر دانشمندان معاصر غربی  

فصل دوم: علم جدید و بعضی چالش ها در برابر ادیان توحیدی

فصل سوم: اسلوب جدید برهان نظم

دکتر گلشنی در بخشی از پیشگفتار کتاب، و در  تبیین فصول مختلف این کتاب چنین می نویسد:

در این رساله ما سه مطلب زیر را در سه فصل مطرح کرده ‌ایم:

1.در فصل اول به نظرات مختلف درباره رابطه علم و دین در جهان غرب و نگرش عالمان معاصر غربی به خداباوری پرداخته ‌ایم. این فصل قبلاً به‌ نحو خلاصه ‌تر در کتاب  فیزیک ‌دانان غربی و مسئله خداباوری، آمده و در اینجا توسعه داده شده است.

2.در فصل دوم، شبهات مطرح‌ شده از طرف ملحدان و عالمان دین‌ ستیز را مطرح کرده و عمدتاً پاسخ‌ های داده‌ شده به آنها در غرب را مطرح کرده‌ ایم. بخشی از این فصل قبلاً به ‌نحو مختصرتر در مقاله ((استاد مطهری و نقش بنیادی فلسفه در ربط علم به دین)) چاپ شده بود و اکنون بسط داده شده و موضوعات جدیدی در آن مطرح شده است.

3.در فصل سوم، اسلوب جدید برهان نظم بر وجود خداوند را که در چند دهه اخیر مطرح شده، آورده ‌ایم و شبهات مخالفان ادیان الهی درخصوص این استدلال و راه‌ های گریز آنها از آن را مطرح کرده و پاسخ عالمان و فیلسوفان خداباور غربی به این شبهات را ذکر کرده ‌ایم.

متأسفانه در دو دهه اخیر شبهات چند نفر از عالمان غربی در مورد اعتقاد به خالق جهان به ‌شدت در میهن اسلامی ما مطرح شده است و این درحالی است که حتی پاسخ‌ هایی که در خود غرب به این شبهات داده شده نیز ترجمه نشده است

-www.mr-qasemi.ir

</

بسم الله  الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است-برگرفته از سایت۱۳۹۸/۷/۱ دوشنبه

(12)

(2)

«خداباوری و دانشمندان معاصر غربی»- دکتر گلشنی

کتاب”خداباوری و دانشمندان معاصر غربی” تأکید بر این مطلب دارد که در خود غرب نیز برخی فیلسوفان و عالمان خداباور برجسته وجود داشته که همیشه با خرافات و شبهات و بدآموزی ها به مقابله پرداخته و سست بنیان بودن آنها را نشان داده اند.

 

 

 

نویسنده: پروفسور مهدی #گلشنی

تعداد صفحات: ۱۲۸

ناشر: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

 

استاد در پیشگفتار آورده:

«متأسفانه در دو دهة اخیر شبهات چند نفر از عالمان غربی در مورد اعتقاد به خالق جهان به‌شدت در میهن اسلامی ما مطرح شده است

و این در حالی است که حتی پاسخ‌هایی که در خود غرب به این شبهات داده شده نیز ترجمه نشده است.

همچنین به خاطر رواج فلسفه #پوزیتویسم در محیط‌های علمی ما این شبهات بر ذهن جوانان اثرگذار بوده است.

غرض از نگارش این رساله تبیین این مطلب است که

اولا

شبهات این ملحدان فاقد بنیه علمی و فلسفی است.

ثانیا

تأکید روی این مطلب است که در خود #غرب بعضی فیلسوفان و عالمان خداباور برجسته، آگاهانه و مدبرانه به مقابله با این شبهات و بدآموزی‌ها پرداخته و سستی بنیان آنها را نشان داده‌اند.»

 

کتاب حاضر حاوی سه فصل به شرح زیر است:

1ـ در فصل اول، به نظرات مختلف دربارة رابطه #علم_و_دین در جهان غرب و نگرش عالمان معاصر غربی به خداباوری پرداخته شده است.

2ـ در فصل دوم، #شبهات ملحدان و عالمان دین‌ستیز مطرح و پاسخ‌های داده شده به آن‌ها در مغرب زمین تشریح شده است.

3ـ در فصل سوم، اسلوب جدید برهان نظم بر وجود خداوند که در چند دهه اخیر مطرح شده، بیان گردیده است.

 

شایان ذکر است که نویسنده کتاب نه تنها در رشته تخصصی خود ـ #فیزیک ـ از سرآمدان است که در فلسفه و معارف اسلامی و قرآن‌شناسی نیز از تبحّر مسلمی برخوردار است. وی ضمنا استاد ممتاز دانشگاه شریف بوده و برنده جایزه چهره‌های ماندگار است.

 

مثلاً در بخشی از کتاب از زبان اینشتین آمده است:

اینشتین می گفت: ما در وضعیت یک طفل خردسال هستیم که وارد یک کتابخانه بزرگ می شود که تمامی دیوارهای آن از زمین تا سقف با کتاب هایی که به زبان های مختلف نوشته شده اند،‌ پوشیده است. کودک می داند که باید کسانی آن کتاب ها را نوشته باشند،‌ اما نمی داند که چه کسانی یا چگونه آن ها را نوشته اند، و نیز زبان هایی را که در نوشتن آن کتاب ها به کار رفته اند نمی فهمد. کودک یک طرح مشخص در ترتیب کتاب ها می بیند، یک نظم اسرار آمیز، که آن را درک نمی کند، ولی به طور مبهم حدس می زند. این به نظر من وضعیت عقل انسانی به خداست.

” خداباوری و دانشمندان معاصر غربی” از سه فصل، به شرح زیر تشکیل شده است.

فصل اول: خداباوری از منظر دانشمندان معاصر غربی  

فصل دوم: علم جدید و بعضی چالش ها در برابر ادیان توحیدی

فصل سوم: اسلوب جدید برهان نظم

دکتر گلشنی در بخشی از پیشگفتار کتاب، و در  تبیین فصول مختلف این کتاب چنین می نویسد:

در این رساله ما سه مطلب زیر را در سه فصل مطرح کرده ‌ایم:

1.در فصل اول به نظرات مختلف درباره رابطه علم و دین در جهان غرب و نگرش عالمان معاصر غربی به خداباوری پرداخته ‌ایم. این فصل قبلاً به‌ نحو خلاصه ‌تر در کتاب  فیزیک ‌دانان غربی و مسئله خداباوری، آمده و در اینجا توسعه داده شده است.

2.در فصل دوم، شبهات مطرح‌ شده از طرف ملحدان و عالمان دین‌ ستیز را مطرح کرده و عمدتاً پاسخ‌ های داده‌ شده به آنها در غرب را مطرح کرده‌ ایم. بخشی از این فصل قبلاً به ‌نحو مختصرتر در مقاله ((استاد مطهری و نقش بنیادی فلسفه در ربط علم به دین)) چاپ شده بود و اکنون بسط داده شده و موضوعات جدیدی در آن مطرح شده است.

3.در فصل سوم، اسلوب جدید برهان نظم بر وجود خداوند را که در چند دهه اخیر مطرح شده، آورده ‌ایم و شبهات مخالفان ادیان الهی درخصوص این استدلال و راه‌ های گریز آنها از آن را مطرح کرده و پاسخ عالمان و فیلسوفان خداباور غربی به این شبهات را ذکر کرده ‌ایم.

متأسفانه در دو دهه اخیر شبهات چند نفر از عالمان غربی در مورد اعتقاد به خالق جهان به ‌شدت در میهن اسلامی ما مطرح شده است و این درحالی است که حتی پاسخ‌ هایی که در خود غرب به این شبهات داده شده نیز ترجمه نشده است

-www.mr-qasemi.ir

</

بسم الله  الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است-برگرفته از سایت۱۳۹۸/۷/۱ دوشنبه

(12)

(2)

«خداباوری و دانشمندان معاصر غربی»- دکتر گلشنی

کتاب”خداباوری و دانشمندان معاصر غربی” تأکید بر این مطلب دارد که در خود غرب نیز برخی فیلسوفان و عالمان خداباور برجسته وجود داشته که همیشه با خرافات و شبهات و بدآموزی ها به مقابله پرداخته و سست بنیان بودن آنها را نشان داده اند.

 

 

 

نویسنده: پروفسور مهدی #گلشنی

تعداد صفحات: ۱۲۸

ناشر: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

 

استاد در پیشگفتار آورده:

«متأسفانه در دو دهة اخیر شبهات چند نفر از عالمان غربی در مورد اعتقاد به خالق جهان به‌شدت در میهن اسلامی ما مطرح شده است

و این در حالی است که حتی پاسخ‌هایی که در خود غرب به این شبهات داده شده نیز ترجمه نشده است.

همچنین به خاطر رواج فلسفه #پوزیتویسم در محیط‌های علمی ما این شبهات بر ذهن جوانان اثرگذار بوده است.

غرض از نگارش این رساله تبیین این مطلب است که

اولا

شبهات این ملحدان فاقد بنیه علمی و فلسفی است.

ثانیا

تأکید روی این مطلب است که در خود #غرب بعضی فیلسوفان و عالمان خداباور برجسته، آگاهانه و مدبرانه به مقابله با این شبهات و بدآموزی‌ها پرداخته و سستی بنیان آنها را نشان داده‌اند.»

 

کتاب حاضر حاوی سه فصل به شرح زیر است:

1ـ در فصل اول، به نظرات مختلف دربارة رابطه #علم_و_دین در جهان غرب و نگرش عالمان معاصر غربی به خداباوری پرداخته شده است.

2ـ در فصل دوم، #شبهات ملحدان و عالمان دین‌ستیز مطرح و پاسخ‌های داده شده به آن‌ها در مغرب زمین تشریح شده است.

3ـ در فصل سوم، اسلوب جدید برهان نظم بر وجود خداوند که در چند دهه اخیر مطرح شده، بیان گردیده است.

 

شایان ذکر است که نویسنده کتاب نه تنها در رشته تخصصی خود ـ #فیزیک ـ از سرآمدان است که در فلسفه و معارف اسلامی و قرآن‌شناسی نیز از تبحّر مسلمی برخوردار است. وی ضمنا استاد ممتاز دانشگاه شریف بوده و برنده جایزه چهره‌های ماندگار است.

 

مثلاً در بخشی از کتاب از زبان اینشتین آمده است:

اینشتین می گفت: ما در وضعیت یک طفل خردسال هستیم که وارد یک کتابخانه بزرگ می شود که تمامی دیوارهای آن از زمین تا سقف با کتاب هایی که به زبان های مختلف نوشته شده اند،‌ پوشیده است. کودک می داند که باید کسانی آن کتاب ها را نوشته باشند،‌ اما نمی داند که چه کسانی یا چگونه آن ها را نوشته اند، و نیز زبان هایی را که در نوشتن آن کتاب ها به کار رفته اند نمی فهمد. کودک یک طرح مشخص در ترتیب کتاب ها می بیند، یک نظم اسرار آمیز، که آن را درک نمی کند، ولی به طور مبهم حدس می زند. این به نظر من وضعیت عقل انسانی به خداست.

” خداباوری و دانشمندان معاصر غربی” از سه فصل، به شرح زیر تشکیل شده است.

فصل اول: خداباوری از منظر دانشمندان معاصر غربی  

فصل دوم: علم جدید و بعضی چالش ها در برابر ادیان توحیدی

فصل سوم: اسلوب جدید برهان نظم

دکتر گلشنی در بخشی از پیشگفتار کتاب، و در  تبیین فصول مختلف این کتاب چنین می نویسد:

در این رساله ما سه مطلب زیر را در سه فصل مطرح کرده ‌ایم:

1.در فصل اول به نظرات مختلف درباره رابطه علم و دین در جهان غرب و نگرش عالمان معاصر غربی به خداباوری پرداخته ‌ایم. این فصل قبلاً به‌ نحو خلاصه ‌تر در کتاب  فیزیک ‌دانان غربی و مسئله خداباوری، آمده و در اینجا توسعه داده شده است.

2.در فصل دوم، شبهات مطرح‌ شده از طرف ملحدان و عالمان دین‌ ستیز را مطرح کرده و عمدتاً پاسخ‌ های داده‌ شده به آنها در غرب را مطرح کرده‌ ایم. بخشی از این فصل قبلاً به ‌نحو مختصرتر در مقاله ((استاد مطهری و نقش بنیادی فلسفه در ربط علم به دین)) چاپ شده بود و اکنون بسط داده شده و موضوعات جدیدی در آن مطرح شده است.

3.در فصل سوم، اسلوب جدید برهان نظم بر وجود خداوند را که در چند دهه اخیر مطرح شده، آورده ‌ایم و شبهات مخالفان ادیان الهی درخصوص این استدلال و راه‌ های گریز آنها از آن را مطرح کرده و پاسخ عالمان و فیلسوفان خداباور غربی به این شبهات را ذکر کرده ‌ایم.

متأسفانه در دو دهه اخیر شبهات چند نفر از عالمان غربی در مورد اعتقاد به خالق جهان به ‌شدت در میهن اسلامی ما مطرح شده است و این درحالی است که حتی پاسخ‌ هایی که در خود غرب به این شبهات داده شده نیز ترجمه نشده است

-www.mr-qasemi.ir

</

بسم الله  الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است-برگرفته از سایت۱۳۹۸/۷/۱ دوشنبه

(12)

(2)

«خداباوری و دانشمندان معاصر غربی»- دکتر گلشنی

کتاب”خداباوری و دانشمندان معاصر غربی” تأکید بر این مطلب دارد که در خود غرب نیز برخی فیلسوفان و عالمان خداباور برجسته وجود داشته که همیشه با خرافات و شبهات و بدآموزی ها به مقابله پرداخته و سست بنیان بودن آنها را نشان داده اند.

 

 

 

نویسنده: پروفسور مهدی #گلشنی

تعداد صفحات: ۱۲۸

ناشر: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

 

استاد در پیشگفتار آورده:

«متأسفانه در دو دهة اخیر شبهات چند نفر از عالمان غربی در مورد اعتقاد به خالق جهان به‌شدت در میهن اسلامی ما مطرح شده است

و این در حالی است که حتی پاسخ‌هایی که در خود غرب به این شبهات داده شده نیز ترجمه نشده است.

همچنین به خاطر رواج فلسفه #پوزیتویسم در محیط‌های علمی ما این شبهات بر ذهن جوانان اثرگذار بوده است.

غرض از نگارش این رساله تبیین این مطلب است که

اولا

شبهات این ملحدان فاقد بنیه علمی و فلسفی است.

ثانیا

تأکید روی این مطلب است که در خود #غرب بعضی فیلسوفان و عالمان خداباور برجسته، آگاهانه و مدبرانه به مقابله با این شبهات و بدآموزی‌ها پرداخته و سستی بنیان آنها را نشان داده‌اند.»

 

کتاب حاضر حاوی سه فصل به شرح زیر است:

1ـ در فصل اول، به نظرات مختلف دربارة رابطه #علم_و_دین در جهان غرب و نگرش عالمان معاصر غربی به خداباوری پرداخته شده است.

2ـ در فصل دوم، #شبهات ملحدان و عالمان دین‌ستیز مطرح و پاسخ‌های داده شده به آن‌ها در مغرب زمین تشریح شده است.

3ـ در فصل سوم، اسلوب جدید برهان نظم بر وجود خداوند که در چند دهه اخیر مطرح شده، بیان گردیده است.

 

شایان ذکر است که نویسنده کتاب نه تنها در رشته تخصصی خود ـ #فیزیک ـ از سرآمدان است که در فلسفه و معارف اسلامی و قرآن‌شناسی نیز از تبحّر مسلمی برخوردار است. وی ضمنا استاد ممتاز دانشگاه شریف بوده و برنده جایزه چهره‌های ماندگار است.

 

مثلاً در بخشی از کتاب از زبان اینشتین آمده است:

اینشتین می گفت: ما در وضعیت یک طفل خردسال هستیم که وارد یک کتابخانه بزرگ می شود که تمامی دیوارهای آن از زمین تا سقف با کتاب هایی که به زبان های مختلف نوشته شده اند،‌ پوشیده است. کودک می داند که باید کسانی آن کتاب ها را نوشته باشند،‌ اما نمی داند که چه کسانی یا چگونه آن ها را نوشته اند، و نیز زبان هایی را که در نوشتن آن کتاب ها به کار رفته اند نمی فهمد. کودک یک طرح مشخص در ترتیب کتاب ها می بیند، یک نظم اسرار آمیز، که آن را درک نمی کند، ولی به طور مبهم حدس می زند. این به نظر من وضعیت عقل انسانی به خداست.

” خداباوری و دانشمندان معاصر غربی” از سه فصل، به شرح زیر تشکیل شده است.

فصل اول: خداباوری از منظر دانشمندان معاصر غربی  

فصل دوم: علم جدید و بعضی چالش ها در برابر ادیان توحیدی

فصل سوم: اسلوب جدید برهان نظم

دکتر گلشنی در بخشی از پیشگفتار کتاب، و در  تبیین فصول مختلف این کتاب چنین می نویسد:

در این رساله ما سه مطلب زیر را در سه فصل مطرح کرده ‌ایم:

1.در فصل اول به نظرات مختلف درباره رابطه علم و دین در جهان غرب و نگرش عالمان معاصر غربی به خداباوری پرداخته ‌ایم. این فصل قبلاً به‌ نحو خلاصه ‌تر در کتاب  فیزیک ‌دانان غربی و مسئله خداباوری، آمده و در اینجا توسعه داده شده است.

2.در فصل دوم، شبهات مطرح‌ شده از طرف ملحدان و عالمان دین‌ ستیز را مطرح کرده و عمدتاً پاسخ‌ های داده‌ شده به آنها در غرب را مطرح کرده‌ ایم. بخشی از این فصل قبلاً به ‌نحو مختصرتر در مقاله ((استاد مطهری و نقش بنیادی فلسفه در ربط علم به دین)) چاپ شده بود و اکنون بسط داده شده و موضوعات جدیدی در آن مطرح شده است.

3.در فصل سوم، اسلوب جدید برهان نظم بر وجود خداوند را که در چند دهه اخیر مطرح شده، آورده ‌ایم و شبهات مخالفان ادیان الهی درخصوص این استدلال و راه‌ های گریز آنها از آن را مطرح کرده و پاسخ عالمان و فیلسوفان خداباور غربی به این شبهات را ذکر کرده ‌ایم.

متأسفانه در دو دهه اخیر شبهات چند نفر از عالمان غربی در مورد اعتقاد به خالق جهان به ‌شدت در میهن اسلامی ما مطرح شده است و این درحالی است که حتی پاسخ‌ هایی که در خود غرب به این شبهات داده شده نیز ترجمه نشده است

-www.mr-qasemi.ir

</

بسم الله  الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است-برگرفته از سایت۱۳۹۸/۷/۱ دوشنبه

(12)

(2)

«خداباوری و دانشمندان معاصر غربی»- دکتر گلشنی

کتاب”خداباوری و دانشمندان معاصر غربی” تأکید بر این مطلب دارد که در خود غرب نیز برخی فیلسوفان و عالمان خداباور برجسته وجود داشته که همیشه با خرافات و شبهات و بدآموزی ها به مقابله پرداخته و سست بنیان بودن آنها را نشان داده اند.

 

 

 

نویسنده: پروفسور مهدی #گلشنی

تعداد صفحات: ۱۲۸

ناشر: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

 

استاد در پیشگفتار آورده:

«متأسفانه در دو دهة اخیر شبهات چند نفر از عالمان غربی در مورد اعتقاد به خالق جهان به‌شدت در میهن اسلامی ما مطرح شده است

و این در حالی است که حتی پاسخ‌هایی که در خود غرب به این شبهات داده شده نیز ترجمه نشده است.

همچنین به خاطر رواج فلسفه #پوزیتویسم در محیط‌های علمی ما این شبهات بر ذهن جوانان اثرگذار بوده است.

غرض از نگارش این رساله تبیین این مطلب است که

اولا

شبهات این ملحدان فاقد بنیه علمی و فلسفی است.

ثانیا

تأکید روی این مطلب است که در خود #غرب بعضی فیلسوفان و عالمان خداباور برجسته، آگاهانه و مدبرانه به مقابله با این شبهات و بدآموزی‌ها پرداخته و سستی بنیان آنها را نشان داده‌اند.»

 

کتاب حاضر حاوی سه فصل به شرح زیر است:

1ـ در فصل اول، به نظرات مختلف دربارة رابطه #علم_و_دین در جهان غرب و نگرش عالمان معاصر غربی به خداباوری پرداخته شده است.

2ـ در فصل دوم، #شبهات ملحدان و عالمان دین‌ستیز مطرح و پاسخ‌های داده شده به آن‌ها در مغرب زمین تشریح شده است.

3ـ در فصل سوم، اسلوب جدید برهان نظم بر وجود خداوند که در چند دهه اخیر مطرح شده، بیان گردیده است.

 

شایان ذکر است که نویسنده کتاب نه تنها در رشته تخصصی خود ـ #فیزیک ـ از سرآمدان است که در فلسفه و معارف اسلامی و قرآن‌شناسی نیز از تبحّر مسلمی برخوردار است. وی ضمنا استاد ممتاز دانشگاه شریف بوده و برنده جایزه چهره‌های ماندگار است.

 

مثلاً در بخشی از کتاب از زبان اینشتین آمده است:

اینشتین می گفت: ما در وضعیت یک طفل خردسال هستیم که وارد یک کتابخانه بزرگ می شود که تمامی دیوارهای آن از زمین تا سقف با کتاب هایی که به زبان های مختلف نوشته شده اند،‌ پوشیده است. کودک می داند که باید کسانی آن کتاب ها را نوشته باشند،‌ اما نمی داند که چه کسانی یا چگونه آن ها را نوشته اند، و نیز زبان هایی را که در نوشتن آن کتاب ها به کار رفته اند نمی فهمد. کودک یک طرح مشخص در ترتیب کتاب ها می بیند، یک نظم اسرار آمیز، که آن را درک نمی کند، ولی به طور مبهم حدس می زند. این به نظر من وضعیت عقل انسانی به خداست.

” خداباوری و دانشمندان معاصر غربی” از سه فصل، به شرح زیر تشکیل شده است.

فصل اول: خداباوری از منظر دانشمندان معاصر غربی  

فصل دوم: علم جدید و بعضی چالش ها در برابر ادیان توحیدی

فصل سوم: اسلوب جدید برهان نظم

دکتر گلشنی در بخشی از پیشگفتار کتاب، و در  تبیین فصول مختلف این کتاب چنین می نویسد:

در این رساله ما سه مطلب زیر را در سه فصل مطرح کرده ‌ایم:

1.در فصل اول به نظرات مختلف درباره رابطه علم و دین در جهان غرب و نگرش عالمان معاصر غربی به خداباوری پرداخته ‌ایم. این فصل قبلاً به‌ نحو خلاصه ‌تر در کتاب  فیزیک ‌دانان غربی و مسئله خداباوری، آمده و در اینجا توسعه داده شده است.

2.در فصل دوم، شبهات مطرح‌ شده از طرف ملحدان و عالمان دین‌ ستیز را مطرح کرده و عمدتاً پاسخ‌ های داده‌ شده به آنها در غرب را مطرح کرده‌ ایم. بخشی از این فصل قبلاً به ‌نحو مختصرتر در مقاله ((استاد مطهری و نقش بنیادی فلسفه در ربط علم به دین)) چاپ شده بود و اکنون بسط داده شده و موضوعات جدیدی در آن مطرح شده است.

3.در فصل سوم، اسلوب جدید برهان نظم بر وجود خداوند را که در چند دهه اخیر مطرح شده، آورده ‌ایم و شبهات مخالفان ادیان الهی درخصوص این استدلال و راه‌ های گریز آنها از آن را مطرح کرده و پاسخ عالمان و فیلسوفان خداباور غربی به این شبهات را ذکر کرده ‌ایم.

متأسفانه در دو دهه اخیر شبهات چند نفر از عالمان غربی در مورد اعتقاد به خالق جهان به ‌شدت در میهن اسلامی ما مطرح شده است و این درحالی است که حتی پاسخ‌ هایی که در خود غرب به این شبهات داده شده نیز ترجمه نشده است

-www.mr-qasemi.ir

</

بسم الله  الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است-برگرفته از سایت۱۳۹۸/۷/۱ دوشنبه

(12)

(2)

«خداباوری و دانشمندان معاصر غربی»- دکتر گلشنی

کتاب”خداباوری و دانشمندان معاصر غربی” تأکید بر این مطلب دارد که در خود غرب نیز برخی فیلسوفان و عالمان خداباور برجسته وجود داشته که همیشه با خرافات و شبهات و بدآموزی ها به مقابله پرداخته و سست بنیان بودن آنها را نشان داده اند.

 

 

 

نویسنده: پروفسور مهدی #گلشنی

تعداد صفحات: ۱۲۸

ناشر: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

 

استاد در پیشگفتار آورده:

«متأسفانه در دو دهة اخیر شبهات چند نفر از عالمان غربی در مورد اعتقاد به خالق جهان به‌شدت در میهن اسلامی ما مطرح شده است

و این در حالی است که حتی پاسخ‌هایی که در خود غرب به این شبهات داده شده نیز ترجمه نشده است.

همچنین به خاطر رواج فلسفه #پوزیتویسم در محیط‌های علمی ما این شبهات بر ذهن جوانان اثرگذار بوده است.

غرض از نگارش این رساله تبیین این مطلب است که

اولا

شبهات این ملحدان فاقد بنیه علمی و فلسفی است.

ثانیا

تأکید روی این مطلب است که در خود #غرب بعضی فیلسوفان و عالمان خداباور برجسته، آگاهانه و مدبرانه به مقابله با این شبهات و بدآموزی‌ها پرداخته و سستی بنیان آنها را نشان داده‌اند.»

 

کتاب حاضر حاوی سه فصل به شرح زیر است:

1ـ در فصل اول، به نظرات مختلف دربارة رابطه #علم_و_دین در جهان غرب و نگرش عالمان معاصر غربی به خداباوری پرداخته شده است.

2ـ در فصل دوم، #شبهات ملحدان و عالمان دین‌ستیز مطرح و پاسخ‌های داده شده به آن‌ها در مغرب زمین تشریح شده است.

3ـ در فصل سوم، اسلوب جدید برهان نظم بر وجود خداوند که در چند دهه اخیر مطرح شده، بیان گردیده است.

 

شایان ذکر است که نویسنده کتاب نه تنها در رشته تخصصی خود ـ #فیزیک ـ از سرآمدان است که در فلسفه و معارف اسلامی و قرآن‌شناسی نیز از تبحّر مسلمی برخوردار است. وی ضمنا استاد ممتاز دانشگاه شریف بوده و برنده جایزه چهره‌های ماندگار است.

 

مثلاً در بخشی از کتاب از زبان اینشتین آمده است:

اینشتین می گفت: ما در وضعیت یک طفل خردسال هستیم که وارد یک کتابخانه بزرگ می شود که تمامی دیوارهای آن از زمین تا سقف با کتاب هایی که به زبان های مختلف نوشته شده اند،‌ پوشیده است. کودک می داند که باید کسانی آن کتاب ها را نوشته باشند،‌ اما نمی داند که چه کسانی یا چگونه آن ها را نوشته اند، و نیز زبان هایی را که در نوشتن آن کتاب ها به کار رفته اند نمی فهمد. کودک یک طرح مشخص در ترتیب کتاب ها می بیند، یک نظم اسرار آمیز، که آن را درک نمی کند، ولی به طور مبهم حدس می زند. این به نظر من وضعیت عقل انسانی به خداست.

” خداباوری و دانشمندان معاصر غربی” از سه فصل، به شرح زیر تشکیل شده است.

فصل اول: خداباوری از منظر دانشمندان معاصر غربی  

فصل دوم: علم جدید و بعضی چالش ها در برابر ادیان توحیدی

فصل سوم: اسلوب جدید برهان نظم

دکتر گلشنی در بخشی از پیشگفتار کتاب، و در  تبیین فصول مختلف این کتاب چنین می نویسد:

در این رساله ما سه مطلب زیر را در سه فصل مطرح کرده ‌ایم:

1.در فصل اول به نظرات مختلف درباره رابطه علم و دین در جهان غرب و نگرش عالمان معاصر غربی به خداباوری پرداخته ‌ایم. این فصل قبلاً به‌ نحو خلاصه ‌تر در کتاب  فیزیک ‌دانان غربی و مسئله خداباوری، آمده و در اینجا توسعه داده شده است.

2.در فصل دوم، شبهات مطرح‌ شده از طرف ملحدان و عالمان دین‌ ستیز را مطرح کرده و عمدتاً پاسخ‌ های داده‌ شده به آنها در غرب را مطرح کرده‌ ایم. بخشی از این فصل قبلاً به ‌نحو مختصرتر در مقاله ((استاد مطهری و نقش بنیادی فلسفه در ربط علم به دین)) چاپ شده بود و اکنون بسط داده شده و موضوعات جدیدی در آن مطرح شده است.

3.در فصل سوم، اسلوب جدید برهان نظم بر وجود خداوند را که در چند دهه اخیر مطرح شده، آورده ‌ایم و شبهات مخالفان ادیان الهی درخصوص این استدلال و راه‌ های گریز آنها از آن را مطرح کرده و پاسخ عالمان و فیلسوفان خداباور غربی به این شبهات را ذکر کرده ‌ایم.

متأسفانه در دو دهه اخیر شبهات چند نفر از عالمان غربی در مورد اعتقاد به خالق جهان به ‌شدت در میهن اسلامی ما مطرح شده است و این درحالی است که حتی پاسخ‌ هایی که در خود غرب به این شبهات داده شده نیز ترجمه نشده است

-www.mr-qasemi.ir

</

بسم الله  الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است-برگرفته از سایت۱۳۹۸/۷/۱ دوشنبه

(12)

(2)

«خداباوری و دانشمندان معاصر غربی»- دکتر گلشنی

کتاب”خداباوری و دانشمندان معاصر غربی” تأکید بر این مطلب دارد که در خود غرب نیز برخی فیلسوفان و عالمان خداباور برجسته وجود داشته که همیشه با خرافات و شبهات و بدآموزی ها به مقابله پرداخته و سست بنیان بودن آنها را نشان داده اند.

 

 

 

نویسنده: پروفسور مهدی #گلشنی

تعداد صفحات: ۱۲۸

ناشر: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

 

استاد در پیشگفتار آورده:

«متأسفانه در دو دهة اخیر شبهات چند نفر از عالمان غربی در مورد اعتقاد به خالق جهان به‌شدت در میهن اسلامی ما مطرح شده است

و این در حالی است که حتی پاسخ‌هایی که در خود غرب به این شبهات داده شده نیز ترجمه نشده است.

همچنین به خاطر رواج فلسفه #پوزیتویسم در محیط‌های علمی ما این شبهات بر ذهن جوانان اثرگذار بوده است.

غرض از نگارش این رساله تبیین این مطلب است که

اولا

شبهات این ملحدان فاقد بنیه علمی و فلسفی است.

ثانیا

تأکید روی این مطلب است که در خود #غرب بعضی فیلسوفان و عالمان خداباور برجسته، آگاهانه و مدبرانه به مقابله با این شبهات و بدآموزی‌ها پرداخته و سستی بنیان آنها را نشان داده‌اند.»

 

کتاب حاضر حاوی سه فصل به شرح زیر است:

1ـ در فصل اول، به نظرات مختلف دربارة رابطه #علم_و_دین در جهان غرب و نگرش عالمان معاصر غربی به خداباوری پرداخته شده است.

2ـ در فصل دوم، #شبهات ملحدان و عالمان دین‌ستیز مطرح و پاسخ‌های داده شده به آن‌ها در مغرب زمین تشریح شده است.

3ـ در فصل سوم، اسلوب جدید برهان نظم بر وجود خداوند که در چند دهه اخیر مطرح شده، بیان گردیده است.

 

شایان ذکر است که نویسنده کتاب نه تنها در رشته تخصصی خود ـ #فیزیک ـ از سرآمدان است که در فلسفه و معارف اسلامی و قرآن‌شناسی نیز از تبحّر مسلمی برخوردار است. وی ضمنا استاد ممتاز دانشگاه شریف بوده و برنده جایزه چهره‌های ماندگار است.

 

مثلاً در بخشی از کتاب از زبان اینشتین آمده است:

اینشتین می گفت: ما در وضعیت یک طفل خردسال هستیم که وارد یک کتابخانه بزرگ می شود که تمامی دیوارهای آن از زمین تا سقف با کتاب هایی که به زبان های مختلف نوشته شده اند،‌ پوشیده است. کودک می داند که باید کسانی آن کتاب ها را نوشته باشند،‌ اما نمی داند که چه کسانی یا چگونه آن ها را نوشته اند، و نیز زبان هایی را که در نوشتن آن کتاب ها به کار رفته اند نمی فهمد. کودک یک طرح مشخص در ترتیب کتاب ها می بیند، یک نظم اسرار آمیز، که آن را درک نمی کند، ولی به طور مبهم حدس می زند. این به نظر من وضعیت عقل انسانی به خداست.

” خداباوری و دانشمندان معاصر غربی” از سه فصل، به شرح زیر تشکیل شده است.

فصل اول: خداباوری از منظر دانشمندان معاصر غربی  

فصل دوم: علم جدید و بعضی چالش ها در برابر ادیان توحیدی

فصل سوم: اسلوب جدید برهان نظم

دکتر گلشنی در بخشی از پیشگفتار کتاب، و در  تبیین فصول مختلف این کتاب چنین می نویسد:

در این رساله ما سه مطلب زیر را در سه فصل مطرح کرده ‌ایم:

1.در فصل اول به نظرات مختلف درباره رابطه علم و دین در جهان غرب و نگرش عالمان معاصر غربی به خداباوری پرداخته ‌ایم. این فصل قبلاً به‌ نحو خلاصه ‌تر در کتاب  فیزیک ‌دانان غربی و مسئله خداباوری، آمده و در اینجا توسعه داده شده است.

2.در فصل دوم، شبهات مطرح‌ شده از طرف ملحدان و عالمان دین‌ ستیز را مطرح کرده و عمدتاً پاسخ‌ های داده‌ شده به آنها در غرب را مطرح کرده‌ ایم. بخشی از این فصل قبلاً به ‌نحو مختصرتر در مقاله ((استاد مطهری و نقش بنیادی فلسفه در ربط علم به دین)) چاپ شده بود و اکنون بسط داده شده و موضوعات جدیدی در آن مطرح شده است.

3.در فصل سوم، اسلوب جدید برهان نظم بر وجود خداوند را که در چند دهه اخیر مطرح شده، آورده ‌ایم و شبهات مخالفان ادیان الهی درخصوص این استدلال و راه‌ های گریز آنها از آن را مطرح کرده و پاسخ عالمان و فیلسوفان خداباور غربی به این شبهات را ذکر کرده ‌ایم.

متأسفانه در دو دهه اخیر شبهات چند نفر از عالمان غربی در مورد اعتقاد به خالق جهان به ‌شدت در میهن اسلامی ما مطرح شده است و این درحالی است که حتی پاسخ‌ هایی که در خود غرب به این شبهات داده شده نیز ترجمه نشده است

-www.mr-qasemi.ir

</

بسم الله  الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است-برگرفته از سایت۱۳۹۸/۷/۱ دوشنبه

(12)

(2)

«خداباوری و دانشمندان معاصر غربی»- دکتر گلشنی

کتاب”خداباوری و دانشمندان معاصر غربی” تأکید بر این مطلب دارد که در خود غرب نیز برخی فیلسوفان و عالمان خداباور برجسته وجود داشته که همیشه با خرافات و شبهات و بدآموزی ها به مقابله پرداخته و سست بنیان بودن آنها را نشان داده اند.

 

 

 

نویسنده: پروفسور مهدی #گلشنی

تعداد صفحات: ۱۲۸

ناشر: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

 

استاد در پیشگفتار آورده:

«متأسفانه در دو دهة اخیر شبهات چند نفر از عالمان غربی در مورد اعتقاد به خالق جهان به‌شدت در میهن اسلامی ما مطرح شده است

و این در حالی است که حتی پاسخ‌هایی که در خود غرب به این شبهات داده شده نیز ترجمه نشده است.

همچنین به خاطر رواج فلسفه #پوزیتویسم در محیط‌های علمی ما این شبهات بر ذهن جوانان اثرگذار بوده است.

غرض از نگارش این رساله تبیین این مطلب است که

اولا

شبهات این ملحدان فاقد بنیه علمی و فلسفی است.

ثانیا

تأکید روی این مطلب است که در خود #غرب بعضی فیلسوفان و عالمان خداباور برجسته، آگاهانه و مدبرانه به مقابله با این شبهات و بدآموزی‌ها پرداخته و سستی بنیان آنها را نشان داده‌اند.»

 

کتاب حاضر حاوی سه فصل به شرح زیر است:

1ـ در فصل اول، به نظرات مختلف دربارة رابطه #علم_و_دین در جهان غرب و نگرش عالمان معاصر غربی به خداباوری پرداخته شده است.

2ـ در فصل دوم، #شبهات ملحدان و عالمان دین‌ستیز مطرح و پاسخ‌های داده شده به آن‌ها در مغرب زمین تشریح شده است.

3ـ در فصل سوم، اسلوب جدید برهان نظم بر وجود خداوند که در چند دهه اخیر مطرح شده، بیان گردیده است.

 

شایان ذکر است که نویسنده کتاب نه تنها در رشته تخصصی خود ـ #فیزیک ـ از سرآمدان است که در فلسفه و معارف اسلامی و قرآن‌شناسی نیز از تبحّر مسلمی برخوردار است. وی ضمنا استاد ممتاز دانشگاه شریف بوده و برنده جایزه چهره‌های ماندگار است.

 

مثلاً در بخشی از کتاب از زبان اینشتین آمده است:

اینشتین می گفت: ما در وضعیت یک طفل خردسال هستیم که وارد یک کتابخانه بزرگ می شود که تمامی دیوارهای آن از زمین تا سقف با کتاب هایی که به زبان های مختلف نوشته شده اند،‌ پوشیده است. کودک می داند که باید کسانی آن کتاب ها را نوشته باشند،‌ اما نمی داند که چه کسانی یا چگونه آن ها را نوشته اند، و نیز زبان هایی را که در نوشتن آن کتاب ها به کار رفته اند نمی فهمد. کودک یک طرح مشخص در ترتیب کتاب ها می بیند، یک نظم اسرار آمیز، که آن را درک نمی کند، ولی به طور مبهم حدس می زند. این به نظر من وضعیت عقل انسانی به خداست.

” خداباوری و دانشمندان معاصر غربی” از سه فصل، به شرح زیر تشکیل شده است.

فصل اول: خداباوری از منظر دانشمندان معاصر غربی  

فصل دوم: علم جدید و بعضی چالش ها در برابر ادیان توحیدی

فصل سوم: اسلوب جدید برهان نظم

دکتر گلشنی در بخشی از پیشگفتار کتاب، و در  تبیین فصول مختلف این کتاب چنین می نویسد:

در این رساله ما سه مطلب زیر را در سه فصل مطرح کرده ‌ایم:

1.در فصل اول به نظرات مختلف درباره رابطه علم و دین در جهان غرب و نگرش عالمان معاصر غربی به خداباوری پرداخته ‌ایم. این فصل قبلاً به‌ نحو خلاصه ‌تر در کتاب  فیزیک ‌دانان غربی و مسئله خداباوری، آمده و در اینجا توسعه داده شده است.

2.در فصل دوم، شبهات مطرح‌ شده از طرف ملحدان و عالمان دین‌ ستیز را مطرح کرده و عمدتاً پاسخ‌ های داده‌ شده به آنها در غرب را مطرح کرده‌ ایم. بخشی از این فصل قبلاً به ‌نحو مختصرتر در مقاله ((استاد مطهری و نقش بنیادی فلسفه در ربط علم به دین)) چاپ شده بود و اکنون بسط داده شده و موضوعات جدیدی در آن مطرح شده است.

3.در فصل سوم، اسلوب جدید برهان نظم بر وجود خداوند را که در چند دهه اخیر مطرح شده، آورده ‌ایم و شبهات مخالفان ادیان الهی درخصوص این استدلال و راه‌ های گریز آنها از آن را مطرح کرده و پاسخ عالمان و فیلسوفان خداباور غربی به این شبهات را ذکر کرده ‌ایم.

متأسفانه در دو دهه اخیر شبهات چند نفر از عالمان غربی در مورد اعتقاد به خالق جهان به ‌شدت در میهن اسلامی ما مطرح شده است و این درحالی است که حتی پاسخ‌ هایی که در خود غرب به این شبهات داده شده نیز ترجمه نشده است

-www.mr-qasemi.ir

</

موافقین ۰ مخالفین ۰

ایا خدا است !!؟؟

(2)

پاسخ های آلیستر مک گراث به ریچارد داوکینز

 بسم الله الرحمن الرحیم نئریات شخصی است- سایتwww.mr-qasemi.ir که مقالات خانم نیبوفر  شاىمهری هم ىرانجا وجوى ىارى که بسیار ارؤنىه ومهم است وهمچنین مقالات ارزنده دیگران- پروفسور آلیستر مک‌گراث استاد الهیات تاریخی دانشگاه آکسفورد و دستیار پژوهشی ارشد در کالج هریس منچستر است. وی ابتدا در رشته‌ی شیمی تحصیل کرده و قبل از تحصیل الهیات نظام‌مند، تحقیقاتی در زمینه‌ی

 

نویسنده: حمیدرضا آیت اللهی

 


پروفسور آلیستر مک‌گراث (1) استاد الهیات تاریخی دانشگاه آکسفورد و دستیار پژوهشی ارشد در کالج هریس منچستر است. وی ابتدا در رشته‌ی شیمی تحصیل کرده و قبل از تحصیل الهیات نظام‌مند، تحقیقاتی در زمینه‌ی بیوفیزیک مولکولی در دانشگاه آکسفورد به انجام رسانده است. خود وی عنوان می‌کند که:

من یک ملحد بودم. در سال 1953 در ایرلند شمالی متولد شدم. ابتدا گمان می‌کردم که خدا یک توهّم بچه‌گانه است که برای پیرها، شیادان مذهبی و کسانی که از نظر هوشی ضعیف هستند، مناسب است. علوم طبیعی که در دوران دبیرستان مطالعه کرده بودم، مرا به این نتیجه رسانده بودند که میان الحاد (2) و علوم طبیعی رابطه‌ی مستقیمی وجود دارد و همین امر باعث شده بود که دین را به بوته‌ی نقد بکشم. در سال 1971 در دانشگاه آکسفورد با مطالعه‌ی بیوفیزیک مولکولی، هیجان بیشتری برای پژوهش عالم طبیعت یافتم. با وجود شادی و شور فراوانی که برای مطالعه‌ی علوم طبیعی داشتم، به فکر باز‌اندیشی و تجدیدنظر در تفکرات الحادی‌ام افتادم. برای هیچکس آسان نیست که عقاید محوری‌اش را در معرض نقد قرار دهد. دلیل من برای اینکار وقوف به این امر بود که مطالب به روشنی و وضوحی که من فکر می‌کردم، نبودند. من این مرحله را بحران ایمان (3) می‌نامم. رفته‌رفته فهمیدم که دلایل مکاتب الحادی، قابل قبول نیستند. دلایلی که زمانی روشن، قاطع و قانع کننده به نظر می‌رسیدند، برایم به دلایلی مبتنی بر دور باطل تبدیل شدند. فرصت صحبت با مسیحیان درباره‌ی ایمان‌شان، برای من آشکار کرد که درباره‌ی مسیحیت کم می‌دانم و همان‌ها را هم از توضیحات نه چندان درست منتقدان جنجالی مسیحیت مثل برتراند راسل و کارل مارکس اخذ کرده بودم. ارتباط قطعی‌ای که من میان علوم طبیعی و الحاد می‌دیدم ارتباطی احمقانه و جاهلانه بود. پس از گرویدن به مسیحیت، به بررسی جدایی نظام‌مند علوم طبیعی و الحاد پرداخته و با بررسی هرچه بیشتر، علوم طبیعی را از چشم‌انداز مسیحیت دیدم. در سال 1977 در حال مطالعه‌ی بیوفیزیک مولکولی در آکسفورد اولین کتاب ریچارد داوکینز (4) جانورشناس ممتاز آکسفورد با عنوان ژن خودخواه (5) را دیدم. با وجود توانایی بالای وی در بیان مفاهیم مشکل، نکته‌ای که که در آن یافتم، الحاد کم‌عمق و سطحی نگرانه‌ی آن بود که با بر چسبی روشنفکرانه به زیست‌شناسی او اضافه شده بود، و نه با استدلال‌های واضح و یقینی. داوکینز، هم اکنون به متفکر پیشتاز تشکیلات الحادی بریتانیا و یکی از صریح‌ترین منتقدان دین مسیحیت تبدیل شده است. کیفیت تقریرات و جسارت نثرش از او حریفی اجتناب ناپذیر برای مدافعه گران (6) مسیحی ساخته است (McGrath, 2007, p1-6).
مک‌گراث در این مقاله رویکرد داوکینز به مسئله‌ی دین و علم را مطرح کرده و ارتباط میان علوم طبیعی و الحاد را به چالش کشیده و مهم‌ترین عناصر نقد الحادی مسیحیت را مطرح کرده و به آن‌ها جواب داده است. البته این نقدها با طول و تفصیل بیشتری در کتاب وی تحت عنوان "خدای داوکینز" (7) بیان شده‌اند (
Mc Grath, 2004, pp. 31-2).

نقدهای داوکینز به مسیحیت و پاسخ‌های مک‌گراث به این انتقادات

1) علم خدا را حذف کرده است

به نظر داوکینز علم و نظریه‌ی تکامل داروین (8) اعتقاد به خدا را به غیرممکن ساخته است. قبل از داروین، جهان امری تلقی می‌شد که توسط خدا طراحی شده اما پس از او تنها «توهم طرح» مطرح می‌شود. جهان داروینی هیچ هدفی ندارد و نمی‌توان آن را به صورت «خیر» یا «شر» توصیف کرد. چیزی نیست جز بی تفاوتی بی امان کور. وی داروینیسم را یک نظریه‌ی زیست شناختی نمی‌داند بلکه آن را یک جهان بینی می‌داند. داروین به خصوص و علم به طور عموم ما را به سمت الحاد سوق می‌دهند (Dawkins, 1995, p.133).
مک‌گراث در پاسخ عنوان می‌کند که معروف است که روش علمی قادر به قضاوت در مورد فرضیه‌ی خدا، خواه مثبت و خواه منفی، نیست. آنان که باور دارند وجود خدا را ثابت یا رد می‌کنند، از روش علمی فراتر از محدودیت‌های قانونی‌اش استفاده می‌کنند و آن را بی اعتبار می‌کنند.
برخی از زیست شناسان سرشناس مانند فرانسیس اس کالینز (9)، سرپرست پروژه‌ی تعیین ژنوم انسانی، معتقد است که علوم طبیعی ایمان را تأیید می‌کنند (
Mc Grath, 2007, pp.23-37).
اما زیست شناس تکاملی، استفن جی گلد (10) تعبیرهای سلبی درباره‌ی ایمان را رد می‌کند و معتقد است که ایمان را به هیچ نحوی نمی‌توان اثبات کرد؛ اگر قرار است پرسش از وجود خداوند حل شود بهتر است بر پایه و اساس‌های دیگری حل شود. محدودیت‌های دینی روش علمی، در زمان خود داروین هم به خوبی درک شده بود و این نظر جدیدی نیست. این نکته در نوشته‌های تی. اچ. ‌هاکسلی (11) هم بیان شده است. گلد در سال 1992 مقاله‌ای در مجله‌ی علمی آمریکایی (12) عنوان کرد که علم به وسیله‌ی روش‌های قانونی‌اش نمی‌تواند در مورد خدا قضاوت کند و داروینیسم هیچ ارتباطی با وجود یا ماهیت خدا ندارد. وی معتقد است که زیست شناسان تکاملی هم می‌توانند ملحد باشند و هم موحد. وی همچنین می‌گوید جی. جی. سیمپسون (13) که یک اومانیست لاادری گراست و مسیحی ارتدکس روسی، تئودوسیوس دوبژانسکی (14) هم در نوشته‌های‌شان این نکته را تأیید کرده‌اند (
Gould. 1992, pp.118-127). مک گراث عنوان می‌کند که داوکینز داروینیسم را آزادراهی خردمندانه به سوی الحاد می‌داند اما این خط سیر خردمندانه مستقیماً به لاادری‌گرایی می‌رسد. داوکینز فاصله‌ی منطقی بین داروینیسم و الحاد را با لفّاظی و سخن پراکنی پر می‌کند نه با سند و مدرک. اگر قرار باشد نتایج قطعی حاصل شود، باید بر پایه و اساس دیگری باشد و هرکس خلاف این را بگوید باید دلیل داشته باشد (Mc Grath, 2007, p. 8-10).- اىامه ىارد

(2)

پاسخ های آلیستر مک گراث به ریچارد داوکینز

 بسم الله الرحمن الرحیم نئریات شخصی است- سایتwww.mr-qasemi.ir که مقالات خانم نیبوفر  شاىمهری هم ىرانجا وجوى ىارى که بسیار ارؤنىه ومهم است وهمچنین مقالات ارزنده دیگران- پروفسور آلیستر مک‌گراث استاد الهیات تاریخی دانشگاه آکسفورد و دستیار پژوهشی ارشد در کالج هریس منچستر است. وی ابتدا در رشته‌ی شیمی تحصیل کرده و قبل از تحصیل الهیات نظام‌مند، تحقیقاتی در زمینه‌ی

 

نویسنده: حمیدرضا آیت اللهی

 


پروفسور آلیستر مک‌گراث (1) استاد الهیات تاریخی دانشگاه آکسفورد و دستیار پژوهشی ارشد در کالج هریس منچستر است. وی ابتدا در رشته‌ی شیمی تحصیل کرده و قبل از تحصیل الهیات نظام‌مند، تحقیقاتی در زمینه‌ی بیوفیزیک مولکولی در دانشگاه آکسفورد به انجام رسانده است. خود وی عنوان می‌کند که:

من یک ملحد بودم. در سال 1953 در ایرلند شمالی متولد شدم. ابتدا گمان می‌کردم که خدا یک توهّم بچه‌گانه است که برای پیرها، شیادان مذهبی و کسانی که از نظر هوشی ضعیف هستند، مناسب است. علوم طبیعی که در دوران دبیرستان مطالعه کرده بودم، مرا به این نتیجه رسانده بودند که میان الحاد (2) و علوم طبیعی رابطه‌ی مستقیمی وجود دارد و همین امر باعث شده بود که دین را به بوته‌ی نقد بکشم. در سال 1971 در دانشگاه آکسفورد با مطالعه‌ی بیوفیزیک مولکولی، هیجان بیشتری برای پژوهش عالم طبیعت یافتم. با وجود شادی و شور فراوانی که برای مطالعه‌ی علوم طبیعی داشتم، به فکر باز‌اندیشی و تجدیدنظر در تفکرات الحادی‌ام افتادم. برای هیچکس آسان نیست که عقاید محوری‌اش را در معرض نقد قرار دهد. دلیل من برای اینکار وقوف به این امر بود که مطالب به روشنی و وضوحی که من فکر می‌کردم، نبودند. من این مرحله را بحران ایمان (3) می‌نامم. رفته‌رفته فهمیدم که دلایل مکاتب الحادی، قابل قبول نیستند. دلایلی که زمانی روشن، قاطع و قانع کننده به نظر می‌رسیدند، برایم به دلایلی مبتنی بر دور باطل تبدیل شدند. فرصت صحبت با مسیحیان درباره‌ی ایمان‌شان، برای من آشکار کرد که درباره‌ی مسیحیت کم می‌دانم و همان‌ها را هم از توضیحات نه چندان درست منتقدان جنجالی مسیحیت مثل برتراند راسل و کارل مارکس اخذ کرده بودم. ارتباط قطعی‌ای که من میان علوم طبیعی و الحاد می‌دیدم ارتباطی احمقانه و جاهلانه بود. پس از گرویدن به مسیحیت، به بررسی جدایی نظام‌مند علوم طبیعی و الحاد پرداخته و با بررسی هرچه بیشتر، علوم طبیعی را از چشم‌انداز مسیحیت دیدم. در سال 1977 در حال مطالعه‌ی بیوفیزیک مولکولی در آکسفورد اولین کتاب ریچارد داوکینز (4) جانورشناس ممتاز آکسفورد با عنوان ژن خودخواه (5) را دیدم. با وجود توانایی بالای وی در بیان مفاهیم مشکل، نکته‌ای که که در آن یافتم، الحاد کم‌عمق و سطحی نگرانه‌ی آن بود که با بر چسبی روشنفکرانه به زیست‌شناسی او اضافه شده بود، و نه با استدلال‌های واضح و یقینی. داوکینز، هم اکنون به متفکر پیشتاز تشکیلات الحادی بریتانیا و یکی از صریح‌ترین منتقدان دین مسیحیت تبدیل شده است. کیفیت تقریرات و جسارت نثرش از او حریفی اجتناب ناپذیر برای مدافعه گران (6) مسیحی ساخته است (McGrath, 2007, p1-6).
مک‌گراث در این مقاله رویکرد داوکینز به مسئله‌ی دین و علم را مطرح کرده و ارتباط میان علوم طبیعی و الحاد را به چالش کشیده و مهم‌ترین عناصر نقد الحادی مسیحیت را مطرح کرده و به آن‌ها جواب داده است. البته این نقدها با طول و تفصیل بیشتری در کتاب وی تحت عنوان "خدای داوکینز" (7) بیان شده‌اند (
Mc Grath, 2004, pp. 31-2).

نقدهای داوکینز به مسیحیت و پاسخ‌های مک‌گراث به این انتقادات

1) علم خدا را حذف کرده است

به نظر داوکینز علم و نظریه‌ی تکامل داروین (8) اعتقاد به خدا را به غیرممکن ساخته است. قبل از داروین، جهان امری تلقی می‌شد که توسط خدا طراحی شده اما پس از او تنها «توهم طرح» مطرح می‌شود. جهان داروینی هیچ هدفی ندارد و نمی‌توان آن را به صورت «خیر» یا «شر» توصیف کرد. چیزی نیست جز بی تفاوتی بی امان کور. وی داروینیسم را یک نظریه‌ی زیست شناختی نمی‌داند بلکه آن را یک جهان بینی می‌داند. داروین به خصوص و علم به طور عموم ما را به سمت الحاد سوق می‌دهند (Dawkins, 1995, p.133).
مک‌گراث در پاسخ عنوان می‌کند که معروف است که روش علمی قادر به قضاوت در مورد فرضیه‌ی خدا، خواه مثبت و خواه منفی، نیست. آنان که باور دارند وجود خدا را ثابت یا رد می‌کنند، از روش علمی فراتر از محدودیت‌های قانونی‌اش استفاده می‌کنند و آن را بی اعتبار می‌کنند.
برخی از زیست شناسان سرشناس مانند فرانسیس اس کالینز (9)، سرپرست پروژه‌ی تعیین ژنوم انسانی، معتقد است که علوم طبیعی ایمان را تأیید می‌کنند (
Mc Grath, 2007, pp.23-37).
اما زیست شناس تکاملی، استفن جی گلد (10) تعبیرهای سلبی درباره‌ی ایمان را رد می‌کند و معتقد است که ایمان را به هیچ نحوی نمی‌توان اثبات کرد؛ اگر قرار است پرسش از وجود خداوند حل شود بهتر است بر پایه و اساس‌های دیگری حل شود. محدودیت‌های دینی روش علمی، در زمان خود داروین هم به خوبی درک شده بود و این نظر جدیدی نیست. این نکته در نوشته‌های تی. اچ. ‌هاکسلی (11) هم بیان شده است. گلد در سال 1992 مقاله‌ای در مجله‌ی علمی آمریکایی (12) عنوان کرد که علم به وسیله‌ی روش‌های قانونی‌اش نمی‌تواند در مورد خدا قضاوت کند و داروینیسم هیچ ارتباطی با وجود یا ماهیت خدا ندارد. وی معتقد است که زیست شناسان تکاملی هم می‌توانند ملحد باشند و هم موحد. وی همچنین می‌گوید جی. جی. سیمپسون (13) که یک اومانیست لاادری گراست و مسیحی ارتدکس روسی، تئودوسیوس دوبژانسکی (14) هم در نوشته‌های‌شان این نکته را تأیید کرده‌اند (
Gould. 1992, pp.118-127). مک گراث عنوان می‌کند که داوکینز داروینیسم را آزادراهی خردمندانه به سوی الحاد می‌داند اما این خط سیر خردمندانه مستقیماً به لاادری‌گرایی می‌رسد. داوکینز فاصله‌ی منطقی بین داروینیسم و الحاد را با لفّاظی و سخن پراکنی پر می‌کند نه با سند و مدرک. اگر قرار باشد نتایج قطعی حاصل شود، باید بر پایه و اساس دیگری باشد و هرکس خلاف این را بگوید باید دلیل داشته باشد (Mc Grath, 2007, p. 8-10).- اىامه ىارد

(2)

پاسخ های آلیستر مک گراث به ریچارد داوکینز

 بسم الله الرحمن الرحیم نئریات شخصی است- سایتwww.mr-qasemi.ir که مقالات خانم نیبوفر  شاىمهری هم ىرانجا وجوى ىارى که بسیار ارؤنىه ومهم است وهمچنین مقالات ارزنده دیگران- پروفسور آلیستر مک‌گراث استاد الهیات تاریخی دانشگاه آکسفورد و دستیار پژوهشی ارشد در کالج هریس منچستر است. وی ابتدا در رشته‌ی شیمی تحصیل کرده و قبل از تحصیل الهیات نظام‌مند، تحقیقاتی در زمینه‌ی

 

نویسنده: حمیدرضا آیت اللهی

 


پروفسور آلیستر مک‌گراث (1) استاد الهیات تاریخی دانشگاه آکسفورد و دستیار پژوهشی ارشد در کالج هریس منچستر است. وی ابتدا در رشته‌ی شیمی تحصیل کرده و قبل از تحصیل الهیات نظام‌مند، تحقیقاتی در زمینه‌ی بیوفیزیک مولکولی در دانشگاه آکسفورد به انجام رسانده است. خود وی عنوان می‌کند که:

من یک ملحد بودم. در سال 1953 در ایرلند شمالی متولد شدم. ابتدا گمان می‌کردم که خدا یک توهّم بچه‌گانه است که برای پیرها، شیادان مذهبی و کسانی که از نظر هوشی ضعیف هستند، مناسب است. علوم طبیعی که در دوران دبیرستان مطالعه کرده بودم، مرا به این نتیجه رسانده بودند که میان الحاد (2) و علوم طبیعی رابطه‌ی مستقیمی وجود دارد و همین امر باعث شده بود که دین را به بوته‌ی نقد بکشم. در سال 1971 در دانشگاه آکسفورد با مطالعه‌ی بیوفیزیک مولکولی، هیجان بیشتری برای پژوهش عالم طبیعت یافتم. با وجود شادی و شور فراوانی که برای مطالعه‌ی علوم طبیعی داشتم، به فکر باز‌اندیشی و تجدیدنظر در تفکرات الحادی‌ام افتادم. برای هیچکس آسان نیست که عقاید محوری‌اش را در معرض نقد قرار دهد. دلیل من برای اینکار وقوف به این امر بود که مطالب به روشنی و وضوحی که من فکر می‌کردم، نبودند. من این مرحله را بحران ایمان (3) می‌نامم. رفته‌رفته فهمیدم که دلایل مکاتب الحادی، قابل قبول نیستند. دلایلی که زمانی روشن، قاطع و قانع کننده به نظر می‌رسیدند، برایم به دلایلی مبتنی بر دور باطل تبدیل شدند. فرصت صحبت با مسیحیان درباره‌ی ایمان‌شان، برای من آشکار کرد که درباره‌ی مسیحیت کم می‌دانم و همان‌ها را هم از توضیحات نه چندان درست منتقدان جنجالی مسیحیت مثل برتراند راسل و کارل مارکس اخذ کرده بودم. ارتباط قطعی‌ای که من میان علوم طبیعی و الحاد می‌دیدم ارتباطی احمقانه و جاهلانه بود. پس از گرویدن به مسیحیت، به بررسی جدایی نظام‌مند علوم طبیعی و الحاد پرداخته و با بررسی هرچه بیشتر، علوم طبیعی را از چشم‌انداز مسیحیت دیدم. در سال 1977 در حال مطالعه‌ی بیوفیزیک مولکولی در آکسفورد اولین کتاب ریچارد داوکینز (4) جانورشناس ممتاز آکسفورد با عنوان ژن خودخواه (5) را دیدم. با وجود توانایی بالای وی در بیان مفاهیم مشکل، نکته‌ای که که در آن یافتم، الحاد کم‌عمق و سطحی نگرانه‌ی آن بود که با بر چسبی روشنفکرانه به زیست‌شناسی او اضافه شده بود، و نه با استدلال‌های واضح و یقینی. داوکینز، هم اکنون به متفکر پیشتاز تشکیلات الحادی بریتانیا و یکی از صریح‌ترین منتقدان دین مسیحیت تبدیل شده است. کیفیت تقریرات و جسارت نثرش از او حریفی اجتناب ناپذیر برای مدافعه گران (6) مسیحی ساخته است (McGrath, 2007, p1-6).
مک‌گراث در این مقاله رویکرد داوکینز به مسئله‌ی دین و علم را مطرح کرده و ارتباط میان علوم طبیعی و الحاد را به چالش کشیده و مهم‌ترین عناصر نقد الحادی مسیحیت را مطرح کرده و به آن‌ها جواب داده است. البته این نقدها با طول و تفصیل بیشتری در کتاب وی تحت عنوان "خدای داوکینز" (7) بیان شده‌اند (
Mc Grath, 2004, pp. 31-2).

نقدهای داوکینز به مسیحیت و پاسخ‌های مک‌گراث به این انتقادات

1) علم خدا را حذف کرده است

به نظر داوکینز علم و نظریه‌ی تکامل داروین (8) اعتقاد به خدا را به غیرممکن ساخته است. قبل از داروین، جهان امری تلقی می‌شد که توسط خدا طراحی شده اما پس از او تنها «توهم طرح» مطرح می‌شود. جهان داروینی هیچ هدفی ندارد و نمی‌توان آن را به صورت «خیر» یا «شر» توصیف کرد. چیزی نیست جز بی تفاوتی بی امان کور. وی داروینیسم را یک نظریه‌ی زیست شناختی نمی‌داند بلکه آن را یک جهان بینی می‌داند. داروین به خصوص و علم به طور عموم ما را به سمت الحاد سوق می‌دهند (Dawkins, 1995, p.133).
مک‌گراث در پاسخ عنوان می‌کند که معروف است که روش علمی قادر به قضاوت در مورد فرضیه‌ی خدا، خواه مثبت و خواه منفی، نیست. آنان که باور دارند وجود خدا را ثابت یا رد می‌کنند، از روش علمی فراتر از محدودیت‌های قانونی‌اش استفاده می‌کنند و آن را بی اعتبار می‌کنند.
برخی از زیست شناسان سرشناس مانند فرانسیس اس کالینز (9)، سرپرست پروژه‌ی تعیین ژنوم انسانی، معتقد است که علوم طبیعی ایمان را تأیید می‌کنند (
Mc Grath, 2007, pp.23-37).
اما زیست شناس تکاملی، استفن جی گلد (10) تعبیرهای سلبی درباره‌ی ایمان را رد می‌کند و معتقد است که ایمان را به هیچ نحوی نمی‌توان اثبات کرد؛ اگر قرار است پرسش از وجود خداوند حل شود بهتر است بر پایه و اساس‌های دیگری حل شود. محدودیت‌های دینی روش علمی، در زمان خود داروین هم به خوبی درک شده بود و این نظر جدیدی نیست. این نکته در نوشته‌های تی. اچ. ‌هاکسلی (11) هم بیان شده است. گلد در سال 1992 مقاله‌ای در مجله‌ی علمی آمریکایی (12) عنوان کرد که علم به وسیله‌ی روش‌های قانونی‌اش نمی‌تواند در مورد خدا قضاوت کند و داروینیسم هیچ ارتباطی با وجود یا ماهیت خدا ندارد. وی معتقد است که زیست شناسان تکاملی هم می‌توانند ملحد باشند و هم موحد. وی همچنین می‌گوید جی. جی. سیمپسون (13) که یک اومانیست لاادری گراست و مسیحی ارتدکس روسی، تئودوسیوس دوبژانسکی (14) هم در نوشته‌های‌شان این نکته را تأیید کرده‌اند (
Gould. 1992, pp.118-127). مک گراث عنوان می‌کند که داوکینز داروینیسم را آزادراهی خردمندانه به سوی الحاد می‌داند اما این خط سیر خردمندانه مستقیماً به لاادری‌گرایی می‌رسد. داوکینز فاصله‌ی منطقی بین داروینیسم و الحاد را با لفّاظی و سخن پراکنی پر می‌کند نه با سند و مدرک. اگر قرار باشد نتایج قطعی حاصل شود، باید بر پایه و اساس دیگری باشد و هرکس خلاف این را بگوید باید دلیل داشته باشد (Mc Grath, 2007, p. 8-10).- اىامه ىارد

 

موافقین ۰ مخالفین ۰

کدام عدلتر هستند-!!

موافقین ۰ مخالفین ۰

ضمیر ناخود اگاه-1!!

بسم الله  الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- یک ضمیر خود اگاه داریم به اصطلاح ضمیر فاعل ازغرب گرفته شده است ویک ضمیر ناخوداگاه داریم به ان ضمیر میگویند  ضمیر ناخوداگاه یاضمیر منفعل- این ضمیر  ازخوداگاه  تبعیت نمیکند خوداش مستقل است هم از نفسانیت خوشش میاید وهم ا ز فطرت-وجدان مال این ضمیر است- شهوات هم اساس اش همین ضمیر است-حضرت علی علیه السلام میفرماید انسان اول به شهوات فکر میکند وبعدبه عقل این شهوات بسیارقوی است ولی زود گذر است عقل  یک لذت اول کمی دارد ولیمداوم  انسان رابهسمتخودمیخواند ومیتواندبارشدعقل که اسان   به ضمیر  بعنوان غذابدهد واوراباور کند حتی شهولترا  ریشهکن میکند واین کار ایمان وبعدتقوا است ازهنر های الهی است بشر دستکمی دارد شیطان براو میتواند مسلط شود- مثلا شما دراطاق خواب ویا یا اطاق دیگر ویادرحال نمازمیخوانید  بسیارنماز دل چسب است-حال بروید درمهمانخانه نماز بخوانید  سعی زیادی باید بکنید تا دل چسب شود دلیل اش هماه ضمیرناخوداگاه است بهراحتی رام نمیشودولی ضمیر خوداگاه  به راحتی میتواند رام شود حضرت یحیی علیه السلام درمحیطی بود که مردم کشاورز ودامداربودند وگوشت فراوانی برای فروش به اطراف  تولیدمیکردند فرمودند  یک دست لباس اضافی بیاورید وانلابس خونین دررودخانه نشورید ابی روان برزید وسپ در  پارچه  بگذارید درخانه  باچنگ زدن زیاد ومواد دیگر بشورید خون نجس است- خون حضرت مسیح علیه السلام هم نجس است واگر برفرض حضرت مسیح روح خدای داشته باشد ان روح خون ندارد خون قرمز است وشراب هم قرمز ولی چون نجس است نباید خوردمافیای زمان امدن گفتند کل عظمت حضرت مسیح علیه السلام  درخون ایشان است شما شراب بخورید  بعنوان خون حضرت مسیح علیه السلام این شراب به خاطر حضرت مسیح علیه السلام ماندخون مسیح علیه السلاممیشود وشما به علم وقدرتمسیح علیه السلام نایل میشوید یک حکمت بدون دلیل وساده لوحانه به خون حضرت مسیح علیه السلام نسبت دادند که سرتاپا غلط است است شراب خون نمیشود وطاهر نمیشود بخاطرانکه فرد شراب رابخورد وبشودخون حضرت مسیح علیه السلامکمالاحضرت مسیح علیه السلام ربطی به خون ندارد-همین طور  نان بخورید که این نان از دست  کشیش گرفته باشد میشود گوشت حضرت مسیح علیه السلام-نان گران بود این بازی را دراوردند دراسلامهم رخ ذداده است ابوهریره-پدرگربه یک روز ابوهریره یک گربه رادربغل داشت حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم این لقب به ایشان دادند معنای خوبی گربهنداشت هرکاری کرد که این لقب را مردم ترک کنند نشد- ابوهریره رد میشد دید پیاز های خوبی کسی داردکه کمیازمسافت های  دور می اید وایشان اهل طمع بود وگران میفروخت ومردم نمیخریدند بهابوهیره گفت اگر تو کاری بکنی که این پیازه به فروش رود هرچه دراین طبقه است مجانی به تومیدهدگفت همه را درسبد مردم امدند چه خبراست که این همه پیاز میخری ایشان حدیثی راجعل کردکه پیاز فلان جا هرکس درمکه بخورد اهل بهشت است هم ضمیر خوداگاه را فریب داد وهم ضمیر ناخوداگاه فریب داد به این میکویند غش یعنی فریب هرکس  باخلق خدا غش کند وخداوندهم بااوغش خواهد کرد ولی  نمیشودبه ظاهر بهاین سادگی پی برد بلکه ممکن است درظاهربرخلاف باشد دراینجا باید توکل کرد- امدن درامریکا به دیوار مسجد شراب پاشیدن وبطری خالی شراب کنار دیوار گذاشتند وچند کله خوک را به دیوارمسجد چسباندند- ونشتوند مسجد باید فتوا بدهد هم شراب بورند وهم گوشت خوک ازمعصوم  پرسیدند چرا گوشت خوک نباید خورد امام  پاسخ داند که حیوانا تی حلال گوشتدهستند زیبا هستند- رام هستند زباله نمیخورند شهوات رانی بی قید ندارند وگوشت انها علاوبرغذا درمان ودوا هم است وشیر انها خوش مزه ومقوی وداروهم است سربسته این فمنیست بعلت غش کردن با مردان خانم استوهمجنس گرای مردانهم بعلت افسار زدن بهمردان است توسط خانم ها-

موافقین ۰ مخالفین ۰

حزب الله لبان سلام الله علیهم الاجمعین

موافقین ۰ مخالفین ۰