بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- در صدر اسلام – اعراب حجاز به ایرانیان- مجوسی میگفتند- بحثی از زردتشتی نیست- ودرست هم است زیرا حضرت مجوس نام مبارک ایشان درقران امده است ولی نام حضرت زردتشت علیه السلام نیامده است- ونشان بر عظمت ایشان است-  که نام ایشان  در منطقه خوداش مگوس است – یعنی فردی  دانشمند وصاحب کتاب ویا ایرانیان وان منطقه را زندیق میگفتند- که دراصل زندیک است یعنی خواننده کتاب زند  واین کتاب متعلق به حضرت مجوس است- حضرت مجوس براساس گفته تصور میکنم- امام صادق علیه السلام پیروان خود را چنانچه مانند بت پرستان مشرک شوند لعنت کرده –است- که تمام انبیا  صلواته الله علیهم اجمعین چنین کرده اند ودرقران چنین مطلبی راهم  دارا است- لا مجوسیان را  پس از اسلام موردلعنت قرار میدادند ولی مجوسیانیئکه برای درک حقیقت به مدینه میرفتند کسی حق بیان چنین مطالبی رانداشت وگرنه مورد خشم امام صادق علیه السلام قرار میگرفت- زردتشتیان دراواخر دوره ساسانی  بنا برگفته استادمرحوم دکتر شهیدی رحمت الله علیه دررقابت با مسیحیان که درحال تسخیر  عراق وبدنبال ان نفوذ درایران میکردند- دین زردتشی را انتخاب کردند که از مسحیت زیاد وام گرفته است وپس از حضرت علی علیه السلام درباره  حضرت زردتشت سلام الله علیه سئوال شد- ان عظمت صلواته الله علیه  واله والسلم – فرمودند که راست میگویند و  ایشان صاحب یک شتر طلائی بوده است وهمین نام برای ایشان ماند- درحقیقت نام ایشان زرد تشتر یعنی شتر  بعد بنام زرد تشت بصورت خلاصه تری درامد- فرمودند که ایشان یک کتاب دارای هزار پوست گاو بوده است وروستا به روستا میرفته است ولی طرفدارنداشته است وسرانجام به نزد پادشاهی میرود-که مشخص نیست پاشاه کدام سرزمین ولی  شایع بر یک پادشاه هخامنشی است- که انزمان  پدر میتوانست بادختر خود ازدواج کند ومادر با پسر خود وبرادر باخواهر خود وچون میخواستند غریبه وارد فامیل نشود ازدواج خواهر وبرادر رایج بود که کمی از ان هم- دردین بهائیت وجود دارد- وان پادشاه به حضرت زردتشت  فرمودند دیگران ان قانون ملغی شده است وپادشاهی ایشان رادعوتکرد وگفت اگر این قانون ملغی نکنی من به توایمان میاورم- وگرنه شماراخواهم کشت وکتاب ات را اتش میزنم وچنین کرد واندکی ازان کتاب مریدان ایشان ضبط کرده بودند ولی مریدان بسیارخوبی ماندحنیف ان حضرت داشت- لذا مجوسیان خودرا زردتشتی معرفی میکردند