بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- روز جوانمردان و وپرچم داران حق بردوش که خاک پای حضرت علی علیه السلام را توتیای چشم میکنند روز تولد امام سنگربان  حق وسنت وایمان وعمل علی علیه السلام راتبریک هنیت ومبارک  ورحمت وهدایت وشادباش عرض میکنم- روزیکه  هستی   لباس  وجود دربر کرد- درانگلستان  یک سریال بود چند نفر  گاهی  درنقش لمپن  افراد الکی خوش بی مغز وگاهی  درنقش دانشجو ظاهر میشدند- اولی عرض شهواتی  انسان طبیعی را لذت میدهد ولی نزولشخیصت میکند عرض  لذت زیاد میشود  ولی کمالات کم عمق میشود ورعکس عرض شهوات کم میشود ولی طول  کمالات زیادتر میشود- مانند ساده زیستی- ومقابله باشرافیت بهسمت افراد صالح رفتن  وا وحکوتمت  برگزیدن را  برپاکردن تاکید برعدالت مدارا بامخالفین- تبین دینوسنت  وزمینه ساز برای امامان پاک- بسیاری شیفته ابشاری دربهشت هستند که سرچشمه ان معلوم نیست دراسمان کجا است درکل بهشت میچرخد با  رشته ای بسیار که ازان منشعب میشود وحضرت علی علیه السلاممیفرماید کل علم چه مادی وچه معنوی چون ان ابشار  بهشت است-
پس از حکومت نبوی حکومت امام علی (ع) است که به رغم مدت زمان کوتاهش پیامدها و آثار فراوانی را برای جامعه بشری به همراه داشته است. رفتار و نگرش سیاسی ایشان به گونه ای بوده است که نه فقط برای مسلمانان بلکه برای تمام دوره ها و حکومت ها به مثابه الگویی به کار گرفته می شود تا بشر به واسطه آن مسیر سعادت و خوش بختی را طی کند. رفتارها و ویژگی هایی مانند صراحت, پاسخ گویی و حساب پس دهی, حاکمیت عامه, عدالت و برابری, انتخابات آزاد, شایسته سالاری, و حاکمیت قانون, که امروزه مورد توجه بسیاری از اندیشمندان علوم اجتماعی و سیاسی قرار گرفته اند, در اندیشه سیاسی و حکومت آن امام جایگاه ویژه ای داشته اند. بنابراین, با توجه به اهمیت این مساله, ضرورت بازنگری در اندیشه های امام علی (ع), با توجه به نگرش الهی و انسان مدارانه آن حضرت احساس می شود, چراکه حکومت علوی در طی مدت کوتاه خویش, همه آن چه را بر عهده گرفته بود, محقق ساخت. ما می کوشیم که با درک آثار و پیامدهای حکومت امام علی (ع) فضای مناسب تری را برای رشد و بالندگی آحاد مردم در جامعه ترسیم و فراهم کنیم-پاسخ گویی و حساب پس دهی صریحQ3
عدالت گستریQ3
[hپس از حکومت نبوی حکومت امام علی (ع) است که به رغم مدت زمان کوتاهش پیامدها و آثار فراوانی را برای جامعه بشری به همراه داشته است. رفتار و نگرش سیاسی ایشان به گونه ای بوده است که نه فقط برای مسلمانان بلکه برای تمام دوره ها و حکومت ها به مثابه الگویی به کار گرفته می شود تا بشر به واسطه آن مسیر سعادت و خوش بختی را طی کند. رفتارها و ویژگی هایی مانند صراحت, پاسخ گویی و حساب پس دهی, حاکمیت عامه, عدالت و برابری, انتخابات آزاد, شایسته سالاری, و حاکمیت قانون, که امروزه مورد توجه بسیاری از اندیشمندان علوم اجتماعی و سیاسی قرار گرفته اند, در اندیشه سیاسی و حکومت آن امام جایگاه ویژه ای داشته اند. بنابراین, با توجه به اهمیت این مساله, ضرورت بازنگری در اندیشه های امام علی (ع), با توجه به نگرش الهی و انسان مدارانه آن حضرت احساس می شود, چراکه حکومت علوی در طی مدت کوتاه خویش, همه آن چه را بر عهده گرفته بود, محقق ساخت. ما می کوشیم که با درک آثار و پیامدهای حکومت امام علی (ع) فضای مناسب تری را برای رشد و بالندگی آحاد مردم در جامعه ترسیم و فراهم کنیم- رفتارها و ویژگی هایی مانند صراحت, پاسخ گویی و حساب پس دهی, حاکمیت عامه, عدالت و برابری, انتخابات آزاد, شایسته سالاری, و حاکمیت قانون, که امروزه مورد توجه بسیاری از اندیشمندان علوم اجتماعی و سیاسی قرار گرفته اند, در اندیشه سیاسی وجایگاه ویژه داشته است
شفقنا- شیعیان تنها مذهبی هستند که ۲۵۰ سال معلم و الگوی عملی عصمتی داشته اند. سیره و شیوه امامان شیعه(ع) در زمینه های فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی سرمشقی است که بشریت را به سر منزل مقصود رسانده و سلامت دنیا و سعادت آخرت را برای او تضمین می کند.

امام علی(ع) فرصت حکومت مستقل یافته اند و سخنان آن حضرت در مساله حکومت داری جایگاه ویژه ای پیدا کرد. حکومت امیرالمومنین(ع) شاخصه های بارزی دارد که می توان آن را وجه تمایز حکومت علوی از غیر علوی دانست.

حجت الاسلام موحدی ساوجی دارای تحصیل حوزوی و دانشگاهی در زمینه های فلسفه و علوم سیاسی است. این استاد دانشگاه مفید قم نفی خودکامگی، رعایت حقوق مخالف، آزادی بیان، تامین اجتماعی و حفظ حریم خصوصی شهروندان را از ویژگی های بارز حکومت امیرالمومنین علیه السلام می داند.

 

متن گفت وگوی شفقنا با حجت الاسلام موحدی ساوجی را می خوانید:

* مهمترین و بارزترین ویژگی حکومت امیر المومنین علیه السلام چه بود؟

یکی از مهمترین ویژگی های حکومت امیرالمومنین علیه السلام نفی خودکامگی در گفتار و عمل بود. در گفتار ما از حضرت امیر علیه السلام روایت داریم که هرگز بندۀ دیگری نباش برای اینکه خداوند، تو را آزاد آفریده است،  «و لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ و قد جَعَلَکَ اللهُ حُرَّاً» یعنی برای خود مستقل باش و استقلال شخصیتی خودت را حفظ کن، متملق دیگران و صاحبان ثروت و قدرت نباش، اصلا در آموزه های دینی ما نسبت به بحث تملق خیلی حساسیت نشان داده شده، اگر ملاحظه بفرمایید در بعضی از روایات آمده که اگر کسی صاحب ثروتی را ببیند و به گمان اینکه ثروتی از او به این هم برسد به تعبیر من چرب تر با او سلام بکند نصف یا دو سوم ایمانش از بین می رود، حالا این صاحب ثروت به طریق اولی صاحب قدرت هم می شود،وقتی نگاه ائمۀ و نگاه پیامبر علیهم السلام  به بحث تملق اینگونه است مسلما در حکومتشان از خودکامگی جلوگیری می کنند .

حضرت امیر علیه السلام در دوران زمامداری خودشان در بین مردم می آمدند و این آیه را که تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِین تلاوت می کردند؛ ما اکنون قدرت نداریم و برای مان خیلی معنا ندارد، قدرت داشته باشیم، دوست داریم بالاتر از دیگران باشیم اما حضرت نه دنبال برتری جویی هستند نه دنبال فساد در دنیا.

* این سخنان برای قبل از زمامداری است یا برای بعد از آن؟

وقتی که زمامدار است بین مردم این آیه را تلاوت می کنند، این تنها یک نمونه است که برایتان نقل کردم. در همین راستا در خطبۀ دیگر حضرت در دوران زمامداریشان می فرمایند از سخیف ترین ویژگی های حاکمان و رهبران و والیان در نزد مردم صالح این است که مردم گمان کنند حاکمان دوستدار فخر و مباهات است، مردم خیال کنند که اینها انسانهایی هستند که دنبال کبر و غرور هستند. حضرت به شدت می فرمایند که حاکم نه تنها باید از کبر و از غرور دوری کند باید به گونه ای رفتار کند که مردم چنین تصوری نکنند.

* چه تعریفی از خودکامگی دارید؟

خودکامگی یعنی اینکه شخص بگوید حرف حرف من باشد، منفعت من باشد، خود را قیم مردم حساب کند.

* آیا بر اساس ایدئولوژی شیعه حاکم قیم مردم نیست؟

ابدا؛ در هیچ جایی نداریم که نه امامان شیعه و پیامبران خدا خود را همه کاره مردم و قیم آنان بدانند. عباراتی با مضمون این آیه شریفه که النَّبِیُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِم‏ در کتب شیعه دیده می شود. آن بحث حکم تکلیفی است در حکم تکلیفی، من در برابر خدا مسئول هستم هر چه را که پیامبر و امامش می گوید گوش دهم اطاعت مطلق هم باید بکنم،اما حالا اگر من گناه کردم اطاعت نکردم، آیا ولی به من زور می گوید؟ پیغمبر خدا که پیغمبر خدا بود مبعوث بود و از جانب خدا بود تا زمانی که مردم با او بیعت نکردند تشکیل حکومت نداد، اینطور نبود که یک اقلیتی را تشکیل دهد بر اکثریت زور بگوید. حضرت امیر علیه السلام ۲۵ سال سکوت می کنند اما زور نمی گویند.

* تأکید بر نفی خودکامگی در کلام سایر حاکمان دیده می شود یعنی هیچ حاکمی حتی دیکتاتورهای جهان در بیان خودکامگی را  تایید نمی کنند چرا که در هر صورت یک نوع رفتار پوپولیستی در هر حکومتی جریان دارد. آیا شیوه حرکت امیر المومنین علیه السلام برای اینگونه صحبت ها یک نوع عوام گرایی بود؟

برای تشخیص حرکت پوپولستی از غیر پوپولیستی معیار وجود دارد، مطابقت عمل و گفتار ملاک است، ما حدود یازده سال معصوم از پیامبر صل الله و علیه و آله حکومت اسلامی داشتیم حدود پنج سال هم از حضرت امیر علیه السلام و حدود شش ماه هم از حضرت امام حسن  علیه السلام؛  من می گویم بیشترین حقوق مخالف در تمام حکومت هایی که ما سراغ داریم در تاریخ چه اسلامی و چه غیر اسلامی چه معاصر چه غیر معاصر چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام، در این زمانها رعایت شده. هیچ حکومتی به اندازه حکومت حضرت امیر  علیه السلام و حکومت پیامبر اکرم  صل الله علیه و آله با مخالف خودش مماشات نکرد، حقوق مخالف را اینقدر رعایت نکرد.

* دلیل این سخن تان چیست؟

با اینکه ببینید پیغمبر و حضرت علی(ع) بیشترین و معانت ترین مخالفان سیاسی را داشتند تأکید می کنم مخالفان سیاسی نه مخالفانی که شمشیر دست می گیرند و مردم را می کشد، کسی که شمشیر می گیرد و مردم را می کشد باید با او برخورد کرد، اما کسی که تا زمانی که شمشیر دست نگرفته اسلحه دست نگرفته شما ببینید حضرت علی یک دانه از این ها را زندان نکرد، با توجه به اینکه معانت ترین مخالفان سیاسی را داشتند، شما برای اینکه مخالفان سیاسی معاند پیغمبر صل الله علیه و اله را ببینید چقدر کارشکنی می کردند کافی است به آیاتی که درباره منافقین در قرآن آمده توجه کنید ببینید که چقدر منافقین مضمت شدند و چقدر کارشکنی می کردند، یک دانه از اینها زندانی نشدند.

با آنها مماشات کردند، ما چه مخالف سیاسی معانت تر از منافقین و “عبد بن عمر” و امثال اینها داریم چه مخالف سیاسی معانت تر از خوارج؟ از خوارج اگر بخواهیم تصویری بدهیم مثل همین داعش هستند، داعش است قبل از اینکه دست به شمشیر ببرند، وقتی خوارج دست به شمشیر برد و شروع به آدم کشی کرد حضرت با آنها برخورد کردند  اما قبل از اینکه دست به شمشیر بردند چه کار می کردند ؟  خوارج  به مسجد حضرت می آمدند حضرت در مسجد خطبه می خواند رهبر جامعه اسلامی آن هم حضرت امیر آن هم آن جامعه اسلامی با آن وسعت، در جامعه ای که بحران زده است دشمنانی مانند معاویه وجود دارد و هر از گاهی دارد شبیخون می زند، حضرت دارد خطبه می خواند اینها نقشه می کشیدند و اطراف مسجد نشسته و وسط خطبه خواندن، خطبه را به هم زدند. حضرت دستور نداد نیروی نظامی اینها را دستگیر کند، بلکه فرمودند تا زمانی که با ما باشید، با ما باشید نه اینکه هم نظر ما باشید یعنی اسلحه روی ما نکشید، حقوق شما را رعایت می کنیم. می گوید شما را از مسجد منع نمی کنیم، مسجد آن زمان فقط برای نماز خواندن نبوده که، مسجد پایگاه سیاسی تمام احزاب و گروه های سیاسی بوده و محل تبلیغات و اعلان مواضع شان بوده، بخواهند امروز بگوییم یک رسانه امروز و یک صدا و سیمای امروزی بوده، یکی از سران خوارج خیلی کارشکنی می کرد، اصحاب به حضرت گفتند که چرا دستگیرش نمی کنید؟ حضرت فرمودند که اگر ما بخواهیم این کار را کنیم زندان ها پر می شوند، یک نفر را هم دستگیر نکرد. ببینید چه کسی مثل امیر المومنین علیه السلام را پیدا می کنید؟! همین کسانی که الان دم از حقوق بشر می زنند پاش بیفتد و منافعشان در خطر بیفتد خشن ترین آدم ها هستند، ما فرقه داوودی را یادمان نرفته، همین یکی دو دهه قبل آمریکا چه بلایی سرشان آورد؟ فرقه داوودی یک فرقه ای بود باطل حالا به اینها کاری نداریم زنده زنده اینها را سوزاندن در آتش، دم از حقوق بشر می زنند؟! اگر یک گروهی یک صد نفری، یک پانصد نفری، یک پنج هزار نفری یک جایی شعار دهند این به جایی از کشور آمریکا بر نمی خورد ، اما اگر به جایی بربخورد و نظامشان تهدید شد چه کار می کنند؟ ما در هیچ موردی نداریم که اگر کسی می تواند در تاریخ بیاورد به صورت مستند نه افسانه ای، به صورت مستند بیاورد قبل یا بعد از اسلام یا معاصر اینقدر با مخالفین خود مماشات کرده باشد.

* علت سخنان حضرت در نفی خودکامگی در آن برهه از زمان چیست؟ می خواهد زمینه سازی فرهنگی داشته باشد یا نه صرفا جزو مرام و روش خودش است؟

حضرت اصول اسلامی را بیان می کنند

در برخورد با خوارج حضرت از حق خود می گذرد یا اصول اسلامی درباره برخورد با مخالف چنین اقتضایی را دارد؟

شخصی به امام توهین می کند، تهمت می زند و شعار می دهد، اما حضرت می گوید شما سه حق دارید نمی گوید شما حق ندارید و سزاوار برخورد هستید اما من دارم به شما لطف می کنم می گوید شما سه حق دارید و این دلالت بر این دارد که مخالف حق دارد.

شما تحمل مخالف را یکی از ویژگی های بارز امیر المومنین می دانید؟

ویژگی های بارز و منحصر به فرد، هم پیامبر و هم حضرت امیر، امام حسن هم همینطور، کمتر بر روی مظلومیت امام حسن(ع) کار کردیم، وقتی که امام حسن اینقدر آزادی برای افراد قرار می دهد که یار خاص خودش می آید توهین می کند حالا توهین یا مثلا گوشه می زند، ای کسی که ذلیل کننده مومنان هستی، اینقدر آزادی قرار داده که می آید و این حرف را می زند.

* چه ویژگی های بارز دیگری در حکومت امیر المومنین علیه السلام وجود دارد؟

حضرت با مردم مشورت می کردند، نمی گفتند من این را می گویم و یا من این سیاست را اتخاذ می کنم ولو درست، شما هم باید اطاعت کنید، مشورت می کردند اگر مردم نظر حضرت را نمی گفتند عمل نمی کردند. از خود همین مطالبی که ما گفتیم به دست می آید که آزادی بیان در حکومت حضرت در حد اعلی بوده، یعنی هیچ مورد و نشانه ای نداریم که در حکومت حضرت امیر یک مخالف سیاسی مطلبی را بگوید و با او برخورد شود، اما در حوزه اعتقادی یک گزارشاتی شده که مثلا فلان فرد آمد حضرت امیر را خدا گفت و حضرت هر کاری کرد او توبه نکرد و حضرت مجازاتش کرد، اما این ها هیچ سندی ندارد، مواردی که خدمتتان گفتم به طور مسلم است که حضرت در برابر مخالفان خودشان هیچ گونه محدودیت سخن گفتنی قائل نبود، مخالفان هر چیزی می خواستند می گفتند، و حضرت چیزی به آنها نمی گفت و حتی حقوقشان از بیت المال را قطع نمی کرد، همین خوارج تا آن لحظه آخری که قبل از جنگشان حقوق سران خوارج از بیت المال حضرت همان اندازه ای برایشان قائل بود که برای نزدیک ترین یاران خودشان بود، در مورد مخالفان عقیدتی اگر کسی ادعایی دارد او باید ثابت کند، حضرت امیر اتفاقا با مخالفان عقیدتی با غیر مسلمان ها هم حقوقشان را رعایت می کرد، اولا احترام آنها رعایت می شد کرامت آنها رعایت می شد، کرامت انسان ها خیلی مهم است. مهم است که یک انسان زیر پا گذاشته نشود و تحقیر نشود، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، ممکن است یک حکومتی اقتصادش درست باشد حتی دموکراسی اش هم درست باشد اما انسان ها در آن کرامت نداشته باشند مثلا چه طوری؟ شما حق تمام رفاه یک انسانی فراهم کنید اما ذلیل و خوارش کنید یا عملا به گونه ای باشد که او خوار جلوه داده شود، حضرت وقتی که وارد شهر انبار شدند مردم دور حضرت حرکت کردند و دنبال حضرت راه افتادند، حضرت آنجا به عنوان یک حاکم هست، من دیدم بعضی ها می گویند نه پس چرا پیغمبر وارد مدینه شد مردم استقبال کردند، اولا در هیچ جا نداریم مردم دنبال پیغمبر بدوند و پیغمبر سوار مرکب باشد و مردم بدوند، فیلم هایی که می سازند سند تاریخی نیست، ثانیا پیغمبر وقتی که وارد مدینه شد حاکم نبود، پیغمبر خدا بود ولی حاکم مسلمان ها هنوز نشده بود، حضرت امیر حاکم مسلمان ها وارد شهر انبار می شود مردم می دوند حضرت با آنها برخورد می کند که چرا این کار را  می کنید. این راجع به مسلمان ها و راجع به غیر مسلمان ها هم می گویم خدمتتان، حضرت در زمان ضمام داریشان داشتند از یک منطقه ای رد می شدند دیدند یک پیرمرد نابینایی مشغول گدایی است، سوال کردند که چرا این دارد گدایی می کند؟ بعضی ها گفتند نصرانی است این مسیحی است، گویا حالا که مسیحی است خیلی مهم نیست، حضرت فرمودند که تا زمانی که جوان بود از نیروی کاری اش استفاده کردید حالا که پیر شده می گویید نصرانی است؟!، دستور دادند از بیت المال تأمین کردند، این را هم دقت کنید که دستور دادند از بیت المال تأمین کنید ظاهر بر این نیست که بروید یک صد هزار تومان بهش بدهید، یعنی اینکه زندگی اش دیگر کامل تحت پوشش بیت المال باشد، حضرت حاضر نیست یک آدم مسیحی در حکومت اش ذلیل باشد کرامت انسانی اش پایمال شود . گدایی و تملق و دنبال حاکم دویدن بر خلاف کرامت انسانی است، ما گاهی می بینیم در بعضی حکومت هایی که دیکتاتوری نیستند اما اینها رعایت نمی شود.

درباره همین حفظ کرامت حضرت سفارش می کند که حاکمان به سراغ فقیران بروند نه فقیران به سراغ حاکمان،  حاکم دنبال فقیر می رود تا حدی که فقیر متوجه نمی شود این حضرت امیر است بعد از اینکه حضرت به شهادت می رسند متوجه می شود. وقتی که حکومت به دنبال حفظ کرامت انسانی باشد طبیعتا در زندگی خصوصی مردمش تجسس نمی کند و حریم آنها را حفظ می کند.لذا حضرت اجازه نمی دادند که کسی از عاملان حکومت در زندگی خصوصی مردم دخالت کنند. حکومت آن امام جایگاه ویژه ای داشته اند. 

.