عرفان عاشورا

بسم الله الرحمن الرحیم- این وبلاگ برای شناخت اسلام عزیز فعالیت میکند

عید سعید ولادت ورسالت و ولایت راتبریک به همه عرض مکینم-!!

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-سالگرد همایونی معجزه بینهایت اخلاق الهی گونه پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- شنیدن که بود مانند دیدن-شکسپیر  درخاطرات خوداش میگوید  اخر عمر منزوی شد وفقط ششدوستداشت که چرا این نمایش ها مینویسی وحتی دراکاخ نشان میدهید- وهرکس از جهتی با ایشان مخالف شد- درحالی کارحضرت رسول اکرم صلواته الله علیه والسلام ازلحاظ سختی قابل مقایسه نیست- انهم دران عصر جاهلیت اولی – درکتابی خواندم زمانی که امام حسن عسکری  علیه السلام- به سمت کاخ میبردند وسوار بر اسب بودند  وسربازان یک کوچه درست کرده بودند کهاز میان کوچه ایشان باسب حرکت کند به میداشهر رسیدند  درضمن حرکت چهار سرباز  تا ایشان رادیدند یک دست بسینه گذاشتند وگریان شدند- امام علیه السلام یک نگاه محبت امیز سریعی انجام دادند- که بقول حضرت علامه ایات الهمحمد حسین طباطبائی رحمت الله علیهاگرچنین نگاهی بهمن شود ذره کاه به خورشید میرسد وکار خورشید میکند- بعدمردم وجود اوردند مسئله را چویا شدن البته انهاهم شیعه شدند- انسان یک فطرت دارد که برای پرورش صفات الرحمنی است- ویک نفسانیت دارد که برای پرورش صفات شیطانی است- انسان دردوحالت سیر  بینهایت دارد- توقف ندارد درفطرت را کانالیزه شده است بنام صراط المستقم همهچیز حد دارد و روش دارد وملاک دارد وتمام خیر است ماننداب میماند ولذت عجیبی  دارد که دردینا حد کمال انرا درک نمیکند ولی   از تمام لذت ها بالاتر است ولو درحدی خاص محدود شده باشد وهمیشگی است- نفسانیت   کنترویلی در راه وطریقه وروش ندارد  فرض کنید کسی اهوئی در قله کوه ای دیده است از جاده خارج میش.ود وبه کوه وکمر میزند بادرندگان- میجگندد وازمردابه عبور میکند جند دفعه موفق میشودویک دفعه خودرا بهلاکت میاندازد وهیچکس  رادیگرنمیشناسد  جز منافع خود وخودرا فدای منافع  میکند شعله زیاداست ویکدفعه خاکستر میشود وحسرت اورا نزدیک  است بکشد- تانفس دوباره شعله ورشود ضد تمدن است وعلم واگاهی همه چیز قربان راه نفسانیت میکند وپس مدتی کهمه چیز اشکارشد از صحنه  یادمانهم خارج میشود جزلعنت-برای- خود چیزی را بدست نمیاورد- واتش را هم دردون خود شعله ور میکند ومجازات اش هم اتش است-طاغوتهای  این زمان ها همان سرنوشت  همیشگی تاریخ را خواهند داشت واین از اسمان مقدر شده است رهبرمعظم انقلاب  رحمت الله علیه-که شعله نورانیت دین حق را  برافشته کردهاند بحثی از ترویست  های کنار مرز کردندوبیادانها بدانند دستازپا خطا کنند با ایپریت سوخته میشوند- اینجا جای ملق بازی نیست جای سرنوشت ساز است- بقول حضرت علی علیه السلام ما ان ماهی تابه هستیم که دنبه را اب میکنیم ذره ای انگیزه وعلاقه حضرت معدن الهی خوبی ها درما باشد کارافتاب میکینم انشالله درک عمیق از حضرت اش را بتاریخ برای درک وفهم عقل وفرشتگان واوردن لبخندبه ان چهره ملکوتی کوشا باشیم انشاالله این عیدسعیدبرهمه مبارک بادبسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-سالگرد همایونی معجزه بینهایت اخلاق الهی گونه پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- شنیدن که بود مانند دیدن-شکسپیر  درخاطرات خوداش میگوید  اخر عمر منزوی شد وفقط ششدوستداشت که چرا این نمایش ها مینویسی وحتی دراکاخ نشان میدهید- وهرکس از جهتی با ایشان مخالف شد- درحالی کارحضرت رسول اکرم صلواته الله علیه والسلام ازلحاظ سختی قابل مقایسه نیست- انهم دران عصر جاهلیت اولی – درکتابی خواندم زمانی که امام حسن عسکری  علیه السلام- به سمت کاخ میبردند وسوار بر اسب بودند  وسربازان یک کوچه درست کرده بودند کهاز میان کوچه ایشان باسب حرکت کند به میداشهر رسیدند  درضمن حرکت چهار سرباز  تا ایشان رادیدند یک دست بسینه گذاشتند وگریان شدند- امام علیه السلام یک نگاه محبت امیز سریعی انجام دادند- که بقول حضرت علامه ایات الهمحمد حسین طباطبائی رحمت الله علیهاگرچنین نگاهی بهمن شود ذره کاه به خورشید میرسد وکار خورشید میکند- بعدمردم وجود اوردند مسئله را چویا شدن البته انهاهم شیعه شدند- انسان یک فطرت دارد که برای پرورش صفات الرحمنی است- ویک نفسانیت دارد که برای پرورش صفات شیطانی است- انسان دردوحالت سیر  بینهایت دارد- توقف ندارد درفطرت را کانالیزه شده است بنام صراط المستقم همهچیز حد دارد و روش دارد وملاک دارد وتمام خیر است ماننداب میماند ولذت عجیبی  دارد که دردینا حد کمال انرا درک نمیکند ولی   از تمام لذت ها بالاتر است ولو درحدی خاص محدود شده باشد وهمیشگی است- نفسانیت   کنترویلی در راه وطریقه وروش ندارد  فرض کنید کسی اهوئی در قله کوه ای دیده است از جاده خارج میش.ود وبه کوه وکمر میزند بادرندگان- میجگندد وازمردابه عبور میکند جند دفعه موفق میشودویک دفعه خودرا بهلاکت میاندازد وهیچکس  رادیگرنمیشناسد  جز منافع خود وخودرا فدای منافع  میکند شعله زیاداست ویکدفعه خاکستر میشود وحسرت اورا نزدیک  است بکشد- تانفس دوباره شعله ورشود ضد تمدن است وعلم واگاهی همه چیز قربان راه نفسانیت میکند وپس مدتی کهمه چیز اشکارشد از صحنه  یادمانهم خارج میشود جزلعنت-برای- خود چیزی را بدست نمیاورد- واتش را هم دردون خود شعله ور میکند ومجازات اش هم اتش است-طاغوتهای  این زمان ها همان سرنوشت  همیشگی تاریخ را خواهند داشت واین از اسمان مقدر شده است رهبرمعظم انقلاب  رحمت الله علیه-که شعله نورانیت دین حق را  برافشته کردهاند بحثی از ترویست  های کنار مرز کردندوبیادانها بدانند دستازپا خطا کنند با ایپریت سوخته میشوند- اینجا جای ملق بازی نیست جای سرنوشت ساز است- بقول حضرت علی علیه السلام ما ان ماهی تابه هستیم که دنبه را اب میکنیم ذره ای انگیزه وعلاقه حضرت معدن الهی خوبی ها درما باشد کارافتاب میکینم انشالله درک عمیق از حضرت اش را بتاریخ برای درک وفهم عقل وفرشتگان واوردن لبخندبه ان چهره ملکوتی کوشا باشیم انشاالله این عیدسعیدبرهمه مبارک بادبسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-سالگرد همایونی معجزه بینهایت اخلاق الهی گونه پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم- شنیدن که بود مانند دیدن-شکسپیر  درخاطرات خوداش میگوید  اخر عمر منزوی شد وفقط ششدوستداشت که چرا این نمایش ها مینویسی وحتی دراکاخ نشان میدهید- وهرکس از جهتی با ایشان مخالف شد- درحالی کارحضرت رسول اکرم صلواته الله علیه والسلام ازلحاظ سختی قابل مقایسه نیست- انهم دران عصر جاهلیت اولی – درکتابی خواندم زمانی که امام حسن عسکری  علیه السلام- به سمت کاخ میبردند وسوار بر اسب بودند  وسربازان یک کوچه درست کرده بودند کهاز میان کوچه ایشان باسب حرکت کند به میداشهر رسیدند  درضمن حرکت چهار سرباز  تا ایشان رادیدند یک دست بسینه گذاشتند وگریان شدند- امام علیه السلام یک نگاه محبت امیز سریعی انجام دادند- که بقول حضرت علامه ایات الهمحمد حسین طباطبائی رحمت الله علیهاگرچنین نگاهی بهمن شود ذره کاه به خورشید میرسد وکار خورشید میکند- بعدمردم وجود اوردند مسئله را چویا شدن البته انهاهم شیعه شدند- انسان یک فطرت دارد که برای پرورش صفات الرحمنی است- ویک نفسانیت دارد که برای پرورش صفات شیطانی است- انسان دردوحالت سیر  بینهایت دارد- توقف ندارد درفطرت را کانالیزه شده است بنام صراط المستقم همهچیز حد دارد و روش دارد وملاک دارد وتمام خیر است ماننداب میماند ولذت عجیبی  دارد که دردینا حد کمال انرا درک نمیکند ولی   از تمام لذت ها بالاتر است ولو درحدی خاص محدود شده باشد وهمیشگی است- نفسانیت   کنترویلی در راه وطریقه وروش ندارد  فرض کنید کسی اهوئی در قله کوه ای دیده است از جاده خارج میش.ود وبه کوه وکمر میزند بادرندگان- میجگندد وازمردابه عبور میکند جند دفعه موفق میشودویک دفعه خودرا بهلاکت میاندازد وهیچکس  رادیگرنمیشناسد  جز منافع خود وخودرا فدای منافع  میکند شعله زیاداست ویکدفعه خاکستر میشود وحسرت اورا نزدیک  است بکشد- تانفس دوباره شعله ورشود ضد تمدن است وعلم واگاهی همه چیز قربان راه نفسانیت میکند وپس مدتی کهمه چیز اشکارشد از صحنه  یادمانهم خارج میشود جزلعنت-برای- خود چیزی را بدست نمیاورد- واتش را هم دردون خود شعله ور میکند ومجازات اش هم اتش است-طاغوتهای  این زمان ها همان سرنوشت  همیشگی تاریخ را خواهند داشت واین از اسمان مقدر شده است رهبرمعظم انقلاب  رحمت الله علیه-که شعله نورانیت دین حق را  برافشته کردهاند بحثی از ترویست  های کنار مرز کردندوبیادانها بدانند دستازپا خطا کنند با ایپریت سوخته میشوند- اینجا جای ملق بازی نیست جای سرنوشت ساز است- بقول حضرت علی علیه السلام ما ان ماهی تابه هستیم که دنبه را اب میکنیم ذره ای انگیزه وعلاقه حضرت معدن الهی خوبی ها درما باشد کارافتاب میکینم انشالله درک عمیق از حضرت اش را بتاریخ برای درک وفهم عقل وفرشتگان واوردن لبخندبه ان چهره ملکوتی کوشا باشیم انشاالله این عیدسعیدبرهمه مبارک باد

موافقین ۰ مخالفین ۰

شناخت مسیحیت- بخش دوم-!×!×

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است—شناخت مسحیت- بخش دوم-فلسفه وایمان مسیحیت-بادرک  طریق و دیدگاه این دو سیستم  ومدل تفکرات حداقل یکی از انها-مقدمات  قیاسی خودرا دلیل وحجت خود را از وحی گرفته است—که  دلیل ان درحوزه ومحدوده ایمان است- و یا بنحوی دیگردلیل خودرا  از حوزه ومحدوده  فلسفه گرفته است—هنوز با این سبک و روش تفکرکردن درباره فلسفه و ایمان بصورت بسیار دقیق مرز هرکدام هردو سیستم هارا باید تعین کرد- این امکان در اصل شناخت-وجود دارد- که نتایج منجر به ان شود که یکی امکان دارد که متناقص با دیگری باشد- مطابق  نحوی دفاع کردن از این مدل والگو- هرنوع چنین مشکلی-میبایست بندرت پیش بیاید—هنوز خداوندمنان هم خالق  این جهان است که از طریق فلسفه هم قابل حصول است وهم درمتن وحی  اشکار میشود-که مورد تائید دین شناسان میباشد-ادعا ها نتجه میدهد بعلت وجود داشتن در منبع یکی از انها است- ونمیتواند  متناقض ومشکل ساز باشد با ادعاهای دیگری که از منبع خوداش گرفته است- مگر انکه فیلسوف ویا  دین شناس- درمقدمات منطقی خود  اشتباه کرده باشند-هنوز اصول های این دومستقل هستند- میبایست باهم موافقت داشته باشند- بعد فلسفهمیتواند در خدمت دین وایمان قرار  داشته باشد- یا بلعکس –چگونه ممکن است که فلسفه نقش مکمل را ایفا کند –نخست دلیل فلسفی- امکان دارد  که فرد را ترغیب-وتشویق کند بعضی هارا که  حجت ودلیل هدف ومقصود وحی الهی را که در کتاب وحی ان ادعا  مطرح شده است- قبول نکند-درنتجه- یک ضد دین کسی که علاقه ای به قبول حجیت متون مذهبی ندارد- امکان دارد تمایل به ایمان اوردن وجود خداوندمنان  بر اساس دلالت خالص فلسفی باشد- دوم-تکنیک های- بسیار شفاف وروشن فلسفی امکان دارد- در پذیرش وقبول مطالب  دین شناسان و ودرک ایمان که  دقت کامل راندارد ویا  زیاد روشن نیست ویا یک ادعا ی ایمانی ومذهبی مبهم میباشد- رشد کافی رای پذیرش ان را فراهم اورد-در نتچه- برای نمونه- ایمان و دین ممکن است برای ما این اطلاعات را فراهم اورد- که کافی باشد برای درک معنائی-که نتچه دهد-که –حضرت مسیح علیه السلام- یک فرد است ولی با دو ذات وطبیعت- یک بشر ویک خدا ولی مارا درتاریکی رها میکند-که درباره دقیق چگونه ارتباط بین خدا و وانسان طبیعی  قابل درک وفهم است- فیلسوفان یک سری کمک های میتوانند انجام دهند-هنوز- درمسائل دیگر- او مرد واو- زن-میتوانند به دین پژوهان- درامر تشخیص دقیق  کمک کنند—که مدل یا سیستم دارای  ناهماهنگی  -منطقی است- وقابل قبول نیست- ودر نتجه- کاندید  جان داری  وحیات بخشی  برای درک ارتباط بین خدا بودن وانسان بودن درحضرت مسیح علیه السلام  نیست- ایشان در مقوله تثلیث بیان میکند سهخدائی معنا نمیدهددرحقیقت خا  واحد است وخدا وفرزند وروح القدس سه شخصیت ربوبی هستند که ان  فرد وشخصیت هستند- وسهتا  روی هم نقش روبیت ایفا میکنند-در قرن بیستم- برای اغلب وسیع  فلسفه انگلیسی زبان که شمال فلسفه دین هم میشود- روند وجریان زیاد ارتباطی با دین شناسی وایمان نداشته است- مادا میکه-تعدادی  دلائل بسیار پیچیده برای این جدائی وجود دارد که سه تای ان بسیار مهم است-ادامه دارد

موافقین ۰ مخالفین ۰

فلسفه وایمان مسحیت-!!

  بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- برگرفته از  دائراتلمعارف  فلسفه دانشگاه استنفورد- فلسفه شناخت و شناخت سیستمی مسیحیت وتاثیران وشناخت  حقایق ان- بسیاری از دکترین ها که  از مذهب مسیحیت سرچشمه میگیرند-دربردارنده دلالت ها  ودرک  فلسفی دارند ویا دارای پیش فرض هائی-که دراین مقاله –وجود دارد-ما-در-اغاز یک بحث وکنکاش عمومی مختصری-درباره ارتباط بین  فلسفه ومطالب پیچیده-مسحیت  خواهیم داشت- وسپس توجه خود را معطوف  به سه  اصل فلسفی بسیارمهم دکترینی که درمسیحیت بسیار چالش برانگیز است خواهیم کرد –تثلیث- حلول وتناسخ- وکفاره-  ما این سه مشخصه ایمان مسحیت رادرکانون بحث خود قراردادیم زیرا  برعکس- بعنوان مثال دکترین ها- درباره امهات صفات الهی وتکالیف الهی است-وسه مشخصه بسیارمهم ایمان مسیحیت است- وبرخلاف اصل های دکترینی برای مثال گناه ذاتی واصلی  واولیه ویا- بیان کردن درباره مسیح علیه السلام در نماز عشا ربانی- اینمطالب موضوع یک بحث بزرگ دامنه دار بیش چندین دهه بوده است در طول تاریخ- ایمان مسیحیت—فلسفه بعنوان یک مکمل طبیعی واصلی-تاثیرات ایمان مسیحت بوده است- ,و-  ازجهتی دیگر در بعضی زمانها مومنین نسبت  به دواصل اول  دشمنن خونین یک دیگربوده اند-بعضی متفکرین  دردوران اولیه مسیحیت مانند ترتولین ها- =افرادی از منطقه کاراتاژ یونان بودند که بزبان قدیم کاراتاژ صحبت میکردند-که دارای دیدگاه بودند که هرنوع متون فلسفه  سکولار را بای تبین دلائل  اثار خارجی ایمان را قبول نداشتند-درنتچه-  حتی اگر بعضی ادعاهای ایمانی- بنظرمیرسد درفضای وحول وحوشمنطق عقلانی موافق با استانداردهای قابل دفاع باشد که بوسیله فیلسوفان مطرح میشود  به ظاهرمانند علم کلام- مومنین نباید ازانها دوری کنند-ودیگر متفکرین اولیه مسحیت مانند-مقدس اقای اگوستین شهر هیپو- مجادله میکرد- که صحیح نیست که بعنوان پشتیبانی  ازتاثیرات ایمانی خارجی- بکار رود- مگر فقط  زمانی که اثار فلسفی- بصورت دقیق در زمینه وطیف وسرسپردگی و-وفاداری-نسبت به  حقایق بسیارمهم-ایمان- مسیحیت- باشند- درنتچه  قانونی ورسمیت یافتن فلسفه زمانی است که مشتق وتابع وگرفته شده از امهات قانونی ورسمی ومهم که دررابطه مسحکم با اصول  مسیحیت باشد-در دوران بالای قرون وسطی دیدگاه اگوستین بصورت گسترده مطرح وپشتیبانی میشد-درهمان اثنا بود که- علی الرغم مقدس -توماس اوکو وا نس = توریسین ایتالیائی مذهب کلیسای کاتولیکی روم- که در ضمن دکتر کلیسا همبود-  یک مدل دگری  پیشنهاد داد- که بین معرفت دینی وفلسقه ارتباط ایجاد کند-تلاش داشت- بین ایمان- و- یک معرفت  همه جانبه قابل درک وفهم عقلانی وفق دهد –و- با دائل عقلانی  وجود خداوندمنان اثبات  ونبین کند وبه این خاطر دریادها مانده است- مطابق مدل توماسی- فلسفه و ایمان کاملا روشن  و واضح هستند- ومبادرت بکار بسیار مهمی اقدام میکنند- که در اغاز را باهم اختلاف اساسی دارند فلسفه اطلاعات علمی=داده خود را- رها وازاد از بخش- های  ذهنیت طبیعی  ما بدست میاورد- که شامل –دیدن- شنیدن- چشاوی –بویاوی ولمس کردن است مشهور به حواس پنچ گانه- این داده ها- میتواند قابل پذیرش باشد بر اساس- واقع گرائی-  بحش های طبیعی ما- در ارتباط جهان با ارزش ما است ایمان درجهت و معنای دیگر- حاصل اش اغاز ازنکته  اشکار سازی معنویت که در  انچیل امده است ومطالبی که دران شامل میشود- واین اطلاعات علمی- داده هاپذیرفته میشود- براساس اعتبار  مطالب انجیل- این داده ها-پذیرفته میشوند بر اساس اعتبار الهی- به انصورت  وطریقکه تشابه وبرابری برای بعضی موارد- که حقایق پذیرفتنی پذیرفته میشوند- که بسیار قابل ارزش است اگر چه درهمه موارد متشابه نباشند-که بخصوص در روش  قبول کردن باشند مانند زمانی کهکه یک پروفسور فیزیک درباره  حقایق فیزیک ادعا میکند- ادامه دارد

موافقین ۰ مخالفین ۰

خداوند منان فرانسه را مسخره میکند-!!

بسم اله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است- اعمالی که اخیرا در فرانسه رخ داده است- بنظر حقیر کار  داعش نیست—وخداوندمنان دارد فرانسه را مسخره میکند—عکسی وفیلمی در اینترنت دیدم که کار انسان نیست بسم اله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است- اعمالی که اخیرا در فرانسه رخ داده است- بنظر حقیر کار  داعش نیست—وخداوندمنان دارد فرانسه را مسخره میکند—عکسی وفیلمی در اینترنت دیدم که کار انسان نیست بسم اله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است- اعمالی که اخیرا در فرانسه رخ داده است- بنظر حقیر کار  داعش نیست—وخداوندمنان دارد فرانسه را مسخره میکند—عکسی وفیلمی در اینترنت دیدم که کار انسان نیست بسم اله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است- اعمالی که اخیرا در فرانسه رخ داده است- بنظر حقیر کار  داعش نیست—وخداوندمنان دارد فرانسه را مسخره میکند—عکسی وفیلمی در اینترنت دیدم که کار انسان نیست بسم اله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است- اعمالی که اخیرا در فرانسه رخ داده است- بنظر حقیر کار  داعش نیست—وخداوندمنان دارد فرانسه را مسخره میکند—عکسی وفیلمی در اینترنت دیدم که کار انسان نیست بسم اله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است- اعمالی که اخیرا در فرانسه رخ داده است- بنظر حقیر کار  داعش نیست—وخداوندمنان دارد فرانسه را مسخره میکند—عکسی وفیلمی در اینترنت دیدم که کار انسان نیست بسم اله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است- اعمالی که اخیرا در فرانسه رخ داده است- بنظر حقیر کار  داعش نیست—وخداوندمنان دارد فرانسه را مسخره میکند—عکسی وفیلمی در اینترنت دیدم که کار انسان نیست بسم اله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است- اعمالی که اخیرا در فرانسه رخ داده است- بنظر حقیر کار  داعش نیست—وخداوندمنان دارد فرانسه را مسخره میکند—عکسی وفیلمی در اینترنت دیدم که کار انسان نیست بسم اله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است- اعمالی که اخیرا در فرانسه رخ داده است- بنظر حقیر کار  داعش نیست—وخداوندمنان دارد فرانسه را مسخره میکند—عکسی وفیلمی در اینترنت دیدم که کار انسان نیست بسم اله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است- اعمالی که اخیرا در فرانسه رخ داده است- بنظر حقیر کار  داعش نیست—وخداوندمنان دارد فرانسه را مسخره میکند—عکسی وفیلمی در اینترنت دیدم که کار انسان نیست بسم اله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است- اعمالی که اخیرا در فرانسه رخ داده است- بنظر حقیر کار  داعش نیست—وخداوندمنان دارد فرانسه را مسخره میکند—عکسی وفیلمی در اینترنت دیدم که کار انسان نیست بسم اله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است- اعمالی که اخیرا در فرانسه رخ داده است- بنظر حقیر کار  داعش نیست—وخداوندمنان دارد فرانسه را مسخره میکند—عکسی وفیلمی در اینترنت دیدم که کار انسان نیست بسم اله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است- اعمالی که اخیرا در فرانسه رخ داده است- بنظر حقیر کار  داعش نیست—وخداوندمنان دارد فرانسه را مسخره میکند—عکسی وفیلمی در اینترنت دیدم که کار انسان نیست بسم اله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است- اعمالی که اخیرا در فرانسه رخ داده است- بنظر حقیر کار  داعش نیست—وخداوندمنان دارد فرانسه را مسخره میکند—عکسی وفیلمی در اینترنت دیدم که کار انسان نیست بسم اله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است- اعمالی که اخیرا در فرانسه رخ داده است- بنظر حقیر کار  داعش نیست—وخداوندمنان دارد فرانسه را مسخره میکند—عکسی وفیلمی در اینترنت دیدم که کار انسان نیست بسم اله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است- اعمالی که اخیرا در فرانسه رخ داده است- بنظر حقیر کار  داعش نیست—وخداوندمنان دارد فرانسه را مسخره میکند—عکسی وفیلمی در اینترنت دیدم که کار انسان نیست بسم اله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است- اعمالی که اخیرا در فرانسه رخ داده است- بنظر حقیر کار  داعش نیست—وخداوندمنان دارد فرانسه را مسخره میکند—عکسی وفیلمی در اینترنت دیدم که کار انسان نیست

موافقین ۰ مخالفین ۰

هوا کاسشت تبلیغاتی-!!

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-کسی که از نبودن هولوکاست- بیان میکنند برحق هستند وکسی که دفاع میکنند یا جاهل هستند یامزدور هستند- مسئله عدم اجازه- برای تحقیقات است اگر ریگی به کفش نداشتد اجازه میدادند- بایکوت کردن ویهودیان هم حق صحبت جکردن نداشتند پس مسائلی وجود داشت  اگر روزی صدهزارنفر میمردند چرا عدهای زنده ماندند- اگر روزی دهزارنفر میمردند- دوسال طول میکید مامیدانیم  دراخرسال دوم جنگ این کشتار شروع شد وبلافاصله متفقین فهمیدند تردد قطارها  با سختی ربرور میشد وپ کمپ ها ی طرفیت زیادینداشتند شاید برای جادادن انها مجبور به کشتارشدند وهنوز جنگمام نشدهبود این کمپ ها تسخیر شد واگر روز هزارنفر وارد میشدند  بیش از پنچاه هزارروز نیاز بوده استدرثانی مداوم روی قار  به سمت لهستان هواپیما ها گشت میزدند- کاملا قلابی است اصولا  مسئل سیاسی  خاص درغرب دروغ های شاختدار میدهند واصلا رانمیگویند ماندفیلم اقای نیکسون و ودیگری سرتا پادروغ است-هنوز علت کشتن اقای جان اف کندی مشخص نشده است- لذا  تصور نکنید میتوانید دینارافریب دهید خودتان رافریب میدهید -

موافقین ۰ مخالفین ۰

چرا شیعه شدند-!!

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- امریکا متوجه شده است تنها حرکت  راستین .مبارزه با طاغوت  توسط  شیعیان انجام میشود وبیشترعلمای سنی درجهتحکومتخود  عمل میکنند وحاکم خلیفه الرسول است و امریکا خلیفه حاکم جهانی است-پس اطاعت واجب است بافشاری که مسلمانان دارندتحمل میکنند کم کمک  بفکر تحقثق کهکدام مذهب میتواند کشتی نجات شود ولذا علمای مشهورسنی کم کم درحالتغیر وتبدیلبه مذهب شیعه میشوند بخصوص مصر-جناب معتصم- سید احمد سودانی – رحمت الله علیع  علت شیع شدن خدعیه وحیله ای که میخواستند خودرا برحق بدانند- حضرت فاطمه سلام الله علیها   انرا اشکار کرد-وکیل مشهور مصری  بنام  دمرداش عقالی-در تحقیق روی مسائلی خاص متوجه شد حکم شرعی شیعه دقیقتر وعقلانی تر است- صائب  عبدالحمید- پس مطالعات کتب سنی بخصوص ابن تیمیه- شیعه شد—شیخ محمود ادوریه با مطالعات وبخصوص کتاب ابوهریره شیعه شد ودلائل ابتکاری زیادی کهمه راچاپ کرده است در حقانیت شیعه نوشته است-احمد حسین یعقوب با مطالعات زیاد درباره عاشورا شیعه شد وتوانست کتاب سیاسی  اسلام- ونظریات عدالت صحابه وسیر سیاسی  توحیدی  امت اسلامی رابنویسد- سید ادریس حسینی  از یمن که وهابی بود- علت شیعه شدن غصب مقام خلافت  و امامت -امام حسین علیه السلام-دانست طبیب فلسطینی- اسعد  وحید قاسم-بیان میکند زمانه بهترین دلیل است که خلافت یا امامت در عصر حاضر کدام تاثیرات بهتری دارد-محدث جلیل ال قدرادوالنصر محمدبن مسعودین عیاش با مراجعه به احادیث وتفسیر قران ومطابقت کردن شیعه شد وتفسیر قران عیاشی را نوشت-سعید ایوب  بعداز مطالعات درباره فتنه ها برای مسلمان وحادیثی دراین باره بود متوجه شد اگر این فتنه هامتعلق به برادان سنی است وشیعه شد-نویسنده مصری-صالح –الوردانی- مقایسه کردن  مذب شیعه در جهت مانندهم بودند ودرجهت مخالف بودن- شیعه را انتخاب کرد-شیخ عبدالله ناصر از کنیا که قبلا ازبزرگان وشیوخ وهابیتبود- درمقایسه قران باتفسیر شیعه وسنی ودرمورد حدیث- وصاحبه وتقیه وعدم تقیه وامامت وخلافت شیعه شد-دانشمند معروف اهل بحث ومناظره  جناب سید علی بدری—که بیشتر درموضعات فرهنگی دینی  کار کرده بود- بیشتر مواهب معنوی وعقلی را در شعه یافت- وکتاب بزرگی تحت عنوان- احسن المواهب فی حقایق المذاهب رانوشت- محمد سعید دحدوح-ازدانشمندان واما جمعه وجماعت- اهل سنت حلب-پسازمطالعات درباره الغدیر شیعه شد- تعاد زیادی خود مطالعه کردن وشیعه شد عده زیادی توسط کتاب المراجعات شیعه شدن-سیدبحرالعلوم یمنی ازعلمای بزرگ زیریه یمن که درپی دیدارایت الله العظمی  ابوالحسن اصفهانی زعیم جهانی شیعه درقبل  پسازباز گشت به یمن 4000 نفرازمریدن خود سنی خویشرا بهمذهب تشیع گرداند- ویکنفرتوسط ایت الله العظمی سیستانی رحمت الله علیه شیعه شدند-  یکجناب میرماید دلیل انکهمن شیعه شدم این است حضرت علی علیه السلام دردلیل ایشان این است که علی علیه السلام درکعبه متولد شده است اولیا لله الهی همه افرادخاص واستثنائی هستند که باافرادمعمولی فرق زیاد دارند کعبه جسم وجوهر میخواهد-هدایت مال جوهر است نه مال جسم- معلوم میشود پساز امتحانات علی علیه السلام  هدایت کعبه بهعده میگیرد وهرکس هدایت کعبه بعهده بگیرد هدایت بشری هم باید بعهده بگیرد- ادامهدارد

موافقین ۰ مخالفین ۰

امریکا انصاف داشته باید-!!

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- امریکاذ لطفا کشور اذربایجان وارمنستان موش ازمایشگاهی نکن- انکاری در دوچنگ ایران وعراق کردی عجیب است بلندگوهای شما سربازان روسی دعوت به امریکا-نمیکند چوباش خواهیدخورد خداوندمنل شمارا دردست شیطان رها خواهد کرد قدری به تعلیمات برجسته اخلاقی مذاهب توجه کنید بنفه دینا واخرت شما است درباره خداوندمنان هم انصاف داشته باشید-

موافقین ۰ مخالفین ۰

حقایق و واقعیت ها-!!

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-دست شوئی کاخ ریاض با دستشوئی عمومی مقایسه کنید اگر جناب عمر زنده بود- این کاخ را باخاک یکسلن میکرد-گرچهتبعیض درمسائل مادی ومالی ونظام طبقاتی  را شروع کرد یک رند روزگاربود- یمنی ها سطح فرهنگ شان-بالاتربود مقداری پزشکی بلد بودند- مقداری قضاوت بلدبودند-ومقداری تاکیتک نظامی بلدبودند- این افراد درعربستان دیگر مرجع پزشکی- قضاوت ونظامی غیرهبودند  من جمله اقای ابوموسی اشعری  اشعری   اسم قبیله اشت اشعریان بسیر مشهور هستند وتعدادی ازانها از شیعیان مخلص حضرت علی علیه السلام ئبودد که بفرمان ایشان به قم امدند وزمانی که  کاروان حضرت معصومه علیها  سلام الله  درساوه با مامورین مامون- علیه  العنت الی ابد دچار مشکلات شدند اشعریان به کمک انها رسیدند وانهارا به قم اوردند وجای دادند و پذیرائی کردند ومقام انها برای مردم قم تشریح کردند- اسم موسی بهاین علت زیادبود که بعضی ازانها یهودی شده بودند ویهودیان دین غالب الهی بود-کهمداوم با مسحیان درجنگ بودند وقران  به انها  اصحاب اخدودگفته است- وپنجاه نفر وپنجاه نفر باکشتی به بندر ینبوع  یعنی چشمه ها که شهر فراوان خاطر نزدیکی به بحر احمر است  کهبت معظم داشت  کنار دریا که مثلا قایقسوران وکشتی بان هارا از خطرات مصون نگه دارد وزوار زیادی داشت ومدتی  دهم امام حسن  علیه السلام انجا بودند وخدمت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم میرسیدند ومسلمان میشدند- ایشان در استحکام حکومت جناب عمر زیادکار کرد-  انزمان منازل درب چوبی نداشتندولیبعضی یک هشتی  یعنی هشت ظلعی  پیچارد درست میکردند انجا میستادند وندا میدانند وبعدا یکپرده به درب میزدند جناب اقای ابوموسی  بهدرب خانه اقای عمر میرفت وندای الله اکبر میداد وجناب اقای عمر باسرعت بدرب منزل میامد وباسلام وصلوات ایشان به داخل منزل هدایت میکردولی کم کم یایک خانه برزگ خرید یا یک خانه بزرگ ساخت وکناار دیوار یک سکوی بزرگ احتمالا با سقف کوتاه زد که جای مهمانخانه عمل کند دراوقات بیکاری انجا می نشست وبامردم ارتباط ایجاد میکردجناب ابوموسی اشعری پس ازمدتی بدرب خانه میرفت که از چوب بود وهرچه الله اکبر میگفت جناب اقای عمربیرون نمیامد ومدتی درروی سکوی نشسته بود یک دفعه رفت وجناباقای عمر مقداری بنائی بلد بود داشت کنار وروی سکوی را سنگ میگذاشت ابوموسی به ایشان گفت من مطلب مفصلی دارم که میخواهم بگویم-جنابعمر گفت من الان کاردارم مخلص کلام گفت .یشانفرمودندامکان نداردپس برای وقت دیگر- ایشان بهنزد دوستانخود رفت واز جناب عمر گله کرد وجریان گفت وگفت چه میشود کرد گفتندفلان هیچ کار باید صبر کرد وایشان حناب عمر برا یانکهاز عربستان بازخدورشود وصفحه نگذاردبه کوفه منتقل کرد- وجای ایشان زیدبن ثابت شد انهم یک حریفی عجیبی است- احتمالا  اهل شام باشد بهربان عبری وسریانی مسلط بوده است وحسابادر بسیارکار گشته وتاجار  بسیارقوی بود هاست که برای تجار کار میکرده است احتمالا یهودی بوده است خیلی نصایح وحکمت بلدبوده است- که جناب عمر را مات ومبهوت میکرده است وجناب عمردرنزدایشان شاگردی میکرده است ومداوم ازایشان تعریف میکرده است که مایه اعجاب اصحاب شده بود اصحابایان رامتحان کردند وتنها چهل حدیق وتعدای ایات قران حفظ بود ول یپیند واندرز زیایدبلدبود ومردم شناس بود وبخوبی درزمان معین چاپلوسی میکرد – جناب عمرفرمودند من ایشان برای خلیفه بعداز خود انتخاب کردم- زمان عثمان به ایشان گفتند که زیدبن ثابت مشاورخود کن بنظر حقیر گفت کهمناز او زرنگتر وگرگتر هستم  ونمیخواهم که پیشرفت های من- به اسم اوتمام شود- درخطرات اورادعوت میکرد وبرای پند ونصیحت یکصد هزار اندی  دینار طلا به اومیداد که دانشمندان وعلما دلیل ان این میداستند-که حق سکوت میداده است درباره کارهای اقای عثمان چیزی نگوید- وبخوبی تعریف کند-عثمان ابومسی را درهمان پست فرمانداری کوفه نصب کرد که کاری بهاونداشته باشد ودور باشد واورا فرمانده نظامی  کرد که درایران بفتوحات دست پیدا کند  وایشان شهرهای زیادیرا گرفت اما شهراصفهان مسلمل کار حضرت سلمان فارسی است کهخواستند به ایشان نسبت بدهد ویزدهم کارسعدبن ابی وقاص است-که واستندبه ایشان نسبت بدهند اما فتوحات هنر ایشان نیست جمعه انزمان دوقطبی بود مردم فقیر ضد شاهزادگان ساسانی  بودندوطرفداران ساسانیان که اندک بودند وفقط شهریزدرا میگویند که مساوی بودن-شهر دیوار وقلعه نداشتند-  متوجه شدهبودند که مسلمانان ناجی مردم فقیر هستند—ادامه دارد-

موافقین ۰ مخالفین ۰

فلسفه گریه کردن برای رحلت شدگان-!!

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات- شخصی است-گریه گردن برای امام حسین- علیه السلام ایا ثواب داردامام صادق(ع) فرموده است کسی که یادی از حضرت حسین بن علی (ع) نزدش بشود و از چشمش به مقدار بال مگسی اشک خارج شود، اجر او بر خداست و حق‌تعالی به کمتر از بهشت برای او راضی نیست.

 

به گزارش مشرق، انسان در طول زندگی خود از بدو تولد تا پایان حیات خویش همانگونه که نیاز به خنده و شادی دارد، نیاز مبرم به گریستن و اشک ریختن دارد تا به احساسات خود و نیازهای روحی و معنوی خویش بازتاب بدهد، دو نیاز مهمی که برای سلامت جسم و روانمان هرگز نمی‌توانیم آنها را نادیده بگیریم.روانشناسان ودکتر درغرب میگویند حادثه اگر سخت بود ممکن است عضلات تنفسی قفل شود واگر زودبازنشود فرد ممکن است سکته-مغزی یا قلبی کند فرد را یاکتک بزنید ویاسرانگشتش سوز در مورد تأثیرات گریستن و جنبه‌های مثبت و منفی آن یافته‌های قابل اعتنایی وجود دارد. گریستن به‌عنوان یک رویداد رفتاری تحت تنظیم و کنترل دستگاه‌های سمپاتیک و پاراسمپاتیک صورت می‌گیرد. گریه در عین حال که با تسهیل بهبودی فرد نقشی تعادل آفرین ایفا می‌کند، حالت برانگیختگی اجتنابی بالایی به‌وجود می‌آورد که موجب انگیزش رفتارهایی می‌شود که به گریستن خاتمه می‌دهند. به عبارت دیگر همراه گریه آمیزه‌ای از احساسات و حالات مثبت و منفی تجربه می‌شود. پژوهش‌های آزمایشگاهی اثرات فیزیکی گریستن را روشن کرده است‌. گریه با آهسته‌تر کردن تنفس اثرات آرام بخش دارد ولی تعریق و افزایش ضربان قلب همراه گریه مشابه تجارب ناخوشایند ناشی از استرس، تهییج وبرانگیختگی است امّا جالب است که این اثرات منفی زود گذرند و تأثیرات جسمانی آرام‌کننده دیرپاتر هستند و بیشتر طول می‌کشند. اژه «بُکاء» در قرآن نیامده است، اما کلمات هم‌ریشه با آن هفت بار به کار رفته‌اند از این میان دو آیه در وصف هدایت یافتگانی است که به هنگام تلاوت آیات الهی برآنان، خاشعانه می‌گریند. در قرآن دوبار نیز لبریز شدن چشم از اشک (تَفیض مِن الدَّمْع) به کار رفته که یک مورد آن در وصف و تمجید برخی کشیشان و راهبان مسیحی، به هنگام شنیدن آیات قرآنی، است. همچنین واژه‌های تضرع، حزن و کلمات هم‌ریشه با آن‌ها مکرر در قرآن به کار رفته است. از نظر قرآن، گریستن از خوف خداوند و با تضرع به درگاه او روی آوردن امری پسندیده است. گریستن در موقع تلاوت قرآن نیز مستحب دانسته شده و در روایات توصیه شده است. از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نقل شده است که قرآن را با گریه تلاوت کنید، و اگر به گریه نمی‌افتید حال گریه به خود بگیرید. ن بزنید-

 

گفته می‌شود کسانی که از سلامت روانی برخوردارند خنده و گریه آنها در زمان و مکان مناسب اتفاق می‌افتد و کسانی که قادر به خندیدن و یا گریستن در شرایط و موقعیت‌های مناسب نیستند دچار نوعی افسردگی و یا اختلال در بعد روانی هستند که باید از طریق تصحیح عادت‌های غلط و طی کردن دوره‌های روان درمانی لازم، خود را به سطح طبیعی برسانند. اژه «بُکاء» در قرآن نیامده است، اما کلمات هم‌ریشه با آن هفت بار به کار رفته‌اند از این میان دو آیه در وصف هدایت یافتگانی است که به هنگام تلاوت آیات الهی برآنان، خاشعانه می‌گریند. در قرآن دوبار نیز لبریز شدن چشم از اشک (تَفیض مِن الدَّمْع) به کار رفته که یک مورد آن در وصف و تمجید برخی کشیشان و راهبان مسیحی، به هنگام شنیدن آیات قرآنی، است. همچنین واژه‌های تضرع، حزن و کلمات هم‌ریشه با آن‌ها مکرر در قرآن به کار رفته است. از نظر قرآن، گریستن از خوف خداوند و با تضرع به درگاه او روی آوردن امری پسندیده است. گریستن در موقع تلاوت قرآن نیز مستحب دانسته شده و در روایات توصیه شده است. از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نقل شده است که قرآن را با گریه تلاوت کنید، و اگر به گریه نمی‌افتید حال گریه به خود بگیرید. توانایی بر گریستن فضیلتی خاص شمرده می‌شد و نشانه‌ای از شوق دینی و تفضّل الهی بود: «نه هر طالب تواند اشک ریزی». گفته می‌شود گریستن خاشعانه توفیقی از جانب خداوند است نیز ازثابت بُنانی نقل شده است: در چشمی که نگرید خیری نیست. در روایت است که حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در دعا از خداوند می‌خواست که او را چشمانی گریان عطا کند تا با ریزش اشک قلب صاف گردد «اللهم ارزقنی عینین هطّالتَینِ تشفیانِ القلب بذرف الدمع من خشیتک»،.و به همین مناسبت، حدیث «تَباکی» نزد همگان حدیث صحیحی به شمار آمده است: «بگریید، وگرنه به گریستن تظاهر کنید» (ابکوا فان لم تبکوا فَتباکوا). سابقه حدیث تباکی احتمالاً به قول اسحاق نینوایی باز می‌گردد که گفت: «اگر در دلت اندوهی نیست لااقل چهره‌ات را با غبار غم بپوشان.»-خداوندمنان به دشمنان خود میگوید وقتیکهمردند نه زمین ونه اسمان برانها نمیگرید- یعنی اهل زمین واهل اسمان پس گریه نشان  ارزش فرد است- چه کس بالاترا بدون تردید یکی از مصیبت های جانسوز و فراموش نشدنی در تاریخ اسلام، حادثه جان گداز عاشورا و کربلاست. به طوری که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بارها درباره این حادثه سخن فرموده و ضمن پیشگویی‌هایی از چگونگی وقوع آن، بر شهادت مظلومانه فرزندشان امام حسین ـ علیه السّلام ـ اشک ریخته‌اند.

در این فصل نگاهی خواهیم داشت به سیره آن حضرت درباره حادثه کربلا به نقل از منابع معتبر اسلامی ز پیامر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم وائمه اظهارعلیهم السلام-حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه والسلم برای عموی خود حضرت حمزه سید الشهدا رحمت  الله علیه گریان شدند وفرمودندبرای ایشان روضهخوانی شودودر روضه ایشان شرکت کردند پس روضه خوانی وگریان بودند  درست بوده است حضرت زهرا علیه السلام مکرر به کوه احد میرفتند وبرای  حضرت  حمزه سیدالشهدا علیه السلام گریان بودند- وبرای پدر بزرگوارارشان بسیار گریان بودند—میدانیم تنها حضرت فاطمه سلام اله علیها خطاب امد که خداوندمنان از ایشان راضی است این  خطاب بالاترین درجه لطف الهی است از بهشت بالاتر است اقاین سنی مداوم نفرمائید مومنین بهبهشت عدن میرونند بهشت عدن مخصوص  چهارده معصوم علیهم السلام است-کههرکس انراببییند اگر مرگ بود بلافصله سنگکوب کرده بود ودیگربهشت لذتی برای اونداشت—حضرت یعقوب علیه السلام برای حضر یوسف علیه بقدری گریه کرد چشمانش  کورشد درانجیل میگوید مدتی حضرت عیسی علیه السلام بامادر گرامی اش ویک دوست اش به کوه لبنان رفتندپسا ز   تبیلغ حضرتمریم علیها لسلام الله بعلت کهولت و ناتوانی  پائین ماندند- حضرت مسیح علیه السلام ودوست اش به بالای کوه رفتند وچهل شبانه روز خداوندمنان را  عبادت کردند وپس بهپایئین کوهامدند ومتوجه شدن حضرت مریم سلام الله علیها فوت کرده است ایشان بشدت شوکه شدند وگریان شدند وپیراهن چاک زدند وگفتند من دیگر عمری نمیخواهم وخواستندباسنگ برسر  زنند دوست اش خیلی تعجب کردکه رسولی چون شما بعیداست ودرضمن اگر رحلت کنید مردم منرا مقصر میدانند وتاحدی حضرت عیسی علیه السلام ارام شد زمانی که حضرت یحیی السلام به شهادت رسید ومردم متوجه شدندمدت های زیادی –گریان بودند وکاخ را برسراش خراب کردند-حضرت ادم علیه والسلام وحضرت حوا علیها السلام چندین قرن برای شهادت حضرت هابیل گریان بودند و تاخداوندمنان حضرت شیث  رابه انهاداد درشهاد امام حسین علیه السلام کل بهشت سیاه پوش شد وحوری ها بهصورت لطمه زدندیعنی سیلی که صورت ریاسرخ میکند ویا مجروح میکند وگریان بودند مطلب زیاداست اما گریه نکردنکار یهود است که یک روز صد پیامبر  صلواته اللهعلیهم اجمعین همگی بازار بستند وکارهارا رها کردند واین صدانبیای اعظام علیهم اجمعین در یک  اخوری   دست بسته رها کردند وعلوفع خشک را اتش زدن ودرب را بسیتن وسپی  سقف رابرسرانها خراب کردند مومنین شروع به گریه کردندگفتن حق گریه کردن ندارید وگرنه یااخراج میشوید ویا کتک میخورید-انها بایدمطیع دستورات مامیبودند وچون اطاعت نکردن حکم انها کشات است ابوسفیان ریشه یهودی دارد و ایشلن برای کسانی درجنگ کشته شدن گریه کردند  قدغن کردند وهرکسی گریه میگردکتک میخویرد وپول قابل ملاحظه ازاو میگرفتند وبعدا  این بدعت که برای شهیدان وشخصیت وفامیل  گریه نکنید  احادیثی را جعل کردند خداوندمنان میفرماید من حالت گریه میاورم ومچنین حالت خنده را پس نمیتواد امری بد باشد بلکه امری مبارک است وحضرت داوود علیه السلام بخاطریک قضاوت عجولانه  که مورد خطاب الهی واقع شد سال هاگریان بود-مخالفت باامر الهی است -حضرت علی علیه السلام- زمانی که پیامبر اکرم صلواته الله  علیه السلام به حضرت علی علیه السلامفرمودند منرا راست کنید ومن به سینه شماتکیه بدهم – درب زدندحضرت فاطمه علیها السلام دم درب رفتد جوانی خوشرو را دیدند فرمودنداجازه میدهید که من وارد شوم وجویای حال پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم شود حضرت فاطمه الهعلیها فرمودن حال پدرمن خوب نیست ایشان گفتندمن میروم چند دقیقم یایم ودرب را بستند پیامبر اکرم صلواته لله علیه واله والسلم فرمودند فاطمه جان درب راباز کن واجازه بده بیاید این کسی است خانه های را خالیمیکند وتعاریفی کردند حضرت فاطمه سلام علیها بیهوشن وگریان شدند ودرب راباز گذاشتن ایشان مودب بود  وپساخرین نصایح پیامبر اکرم صلواته الخعلیه که بصورت سری برای خاندان خود کرد-ب چندلحظه قبل حضرت جبرائیل علیه السلام نازل شدهبود وپیامبراکرم  فرمودند برادرم جبرائیل درزمان سخت منرا رهاکرد- ایشانماداشتیم بهشت راترئین میکردیم  ایشان فرمودندمن ناراحت امت خودم هستم حضرت جبرائل علیه السلام فرمودندکه الساعه بهعرشمیروم وپیام شمارابه خداوندمنان میرسانم- ورفت سریع بازگشت فرمودند خادون جل وجلاله الشریف  فرموده است بقدری که بخواهی من میبخشم-پیامبراکرم صلواته الله علیه والسلام-حال راضی شدم حضرت عزرائیل علیه السلام کارت را شروع کن وجاب اس که روح حضرت صلواته اله علیه السلامخارج میشد علی علیه السلام میدیدحضرت رسول یک سولفه کردن خون از دهان بیرون امد که نشانه مسموم بودن است حضرت علی علیه السلام چون تمام بدن رسول اکرم  صلواته الهعلیه واله والسلم طاهراست ان خون به سینه وصورت خودزدندکه چهره سفیدشده  ایشان  رامتوجه نشوند وبیهوششد ویک دفعه روح پیامرکرم صلواته الله علیه واله والسلم زنده درمقابلخوددیدن وبه ایشان گفتندهرچیز  خاصی راخواستی ازمن بپرس تاایشان سرش گرم شود واسراری عظیم  پرسیدندوگریان شدند-

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات- شخصی است-گریه گردن برای امام حسین- علیه السلام ایا ثواب داردامام صادق(ع) فرموده است کسی که یادی از حضرت حسین بن علی (ع) نزدش بشود و از چشمش به مقدار بال مگسی اشک خارج شود، اجر او بر خداست و حق‌تعالی به کمتر از بهشت برای او راضی نیست.

 

به گزارش مشرق، انسان در طول زندگی خود از بدو تولد تا پایان حیات خویش همانگونه که نیاز به خنده و شادی دارد، نیاز مبرم به گریستن و اشک ریختن دارد تا به احساسات خود و نیازهای روحی و معنوی خویش بازتاب بدهد، دو نیاز مهمی که برای سلامت جسم و روانمان هرگز نمی‌توانیم آنها را نادیده بگیریم.روانشناسان ودکتر درغرب میگویند حادثه اگر سخت بود ممکن است عضلات تنفسی قفل شود واگر زودبازنشود فرد ممکن است سکته-مغزی یا قلبی کند فرد را یاکتک بزنید ویاسرانگشتش سوز در مورد تأثیرات گریستن و جنبه‌های مثبت و منفی آن یافته‌های قابل اعتنایی وجود دارد. گریستن به‌عنوان یک رویداد رفتاری تحت تنظیم و کنترل دستگاه‌های سمپاتیک و پاراسمپاتیک صورت می‌گیرد. گریه در عین حال که با تسهیل بهبودی فرد نقشی تعادل آفرین ایفا می‌کند، حالت برانگیختگی اجتنابی بالایی به‌وجود می‌آورد که موجب انگیزش رفتارهایی می‌شود که به گریستن خاتمه می‌دهند. به عبارت دیگر همراه گریه آمیزه‌ای از احساسات و حالات مثبت و منفی تجربه می‌شود. پژوهش‌های آزمایشگاهی اثرات فیزیکی گریستن را روشن کرده است‌. گریه با آهسته‌تر کردن تنفس اثرات آرام بخش دارد ولی تعریق و افزایش ضربان قلب همراه گریه مشابه تجارب ناخوشایند ناشی از استرس، تهییج وبرانگیختگی است امّا جالب است که این اثرات منفی زود گذرند و تأثیرات جسمانی آرام‌کننده دیرپاتر هستند و بیشتر طول می‌کشند. اژه «بُکاء» در قرآن نیامده است، اما کلمات هم‌ریشه با آن هفت بار به کار رفته‌اند از این میان دو آیه در وصف هدایت یافتگانی است که به هنگام تلاوت آیات الهی برآنان، خاشعانه می‌گریند. در قرآن دوبار نیز لبریز شدن چشم از اشک (تَفیض مِن الدَّمْع) به کار رفته که یک مورد آن در وصف و تمجید برخی کشیشان و راهبان مسیحی، به هنگام شنیدن آیات قرآنی، است. همچنین واژه‌های تضرع، حزن و کلمات هم‌ریشه با آن‌ها مکرر در قرآن به کار رفته است. از نظر قرآن، گریستن از خوف خداوند و با تضرع به درگاه او روی آوردن امری پسندیده است. گریستن در موقع تلاوت قرآن نیز مستحب دانسته شده و در روایات توصیه شده است. از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نقل شده است که قرآن را با گریه تلاوت کنید، و اگر به گریه نمی‌افتید حال گریه به خود بگیرید. ن بزنید-

 

گفته می‌شود کسانی که از سلامت روانی برخوردارند خنده و گریه آنها در زمان و مکان مناسب اتفاق می‌افتد و کسانی که قادر به خندیدن و یا گریستن در شرایط و موقعیت‌های مناسب نیستند دچار نوعی افسردگی و یا اختلال در بعد روانی هستند که باید از طریق تصحیح عادت‌های غلط و طی کردن دوره‌های روان درمانی لازم، خود را به سطح طبیعی برسانند. اژه «بُکاء» در قرآن نیامده است، اما کلمات هم‌ریشه با آن هفت بار به کار رفته‌اند از این میان دو آیه در وصف هدایت یافتگانی است که به هنگام تلاوت آیات الهی برآنان، خاشعانه می‌گریند. در قرآن دوبار نیز لبریز شدن چشم از اشک (تَفیض مِن الدَّمْع) به کار رفته که یک مورد آن در وصف و تمجید برخی کشیشان و راهبان مسیحی، به هنگام شنیدن آیات قرآنی، است. همچنین واژه‌های تضرع، حزن و کلمات هم‌ریشه با آن‌ها مکرر در قرآن به کار رفته است. از نظر قرآن، گریستن از خوف خداوند و با تضرع به درگاه او روی آوردن امری پسندیده است. گریستن در موقع تلاوت قرآن نیز مستحب دانسته شده و در روایات توصیه شده است. از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نقل شده است که قرآن را با گریه تلاوت کنید، و اگر به گریه نمی‌افتید حال گریه به خود بگیرید. توانایی بر گریستن فضیلتی خاص شمرده می‌شد و نشانه‌ای از شوق دینی و تفضّل الهی بود: «نه هر طالب تواند اشک ریزی». گفته می‌شود گریستن خاشعانه توفیقی از جانب خداوند است نیز ازثابت بُنانی نقل شده است: در چشمی که نگرید خیری نیست. در روایت است که حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در دعا از خداوند می‌خواست که او را چشمانی گریان عطا کند تا با ریزش اشک قلب صاف گردد «اللهم ارزقنی عینین هطّالتَینِ تشفیانِ القلب بذرف الدمع من خشیتک»،.و به همین مناسبت، حدیث «تَباکی» نزد همگان حدیث صحیحی به شمار آمده است: «بگریید، وگرنه به گریستن تظاهر کنید» (ابکوا فان لم تبکوا فَتباکوا). سابقه حدیث تباکی احتمالاً به قول اسحاق نینوایی باز می‌گردد که گفت: «اگر در دلت اندوهی نیست لااقل چهره‌ات را با غبار غم بپوشان.»-خداوندمنان به دشمنان خود میگوید وقتیکهمردند نه زمین ونه اسمان برانها نمیگرید- یعنی اهل زمین واهل اسمان پس گریه نشان  ارزش فرد است- چه کس بالاترا بدون تردید یکی از مصیبت های جانسوز و فراموش نشدنی در تاریخ اسلام، حادثه جان گداز عاشورا و کربلاست. به طوری که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بارها درباره این حادثه سخن فرموده و ضمن پیشگویی‌هایی از چگونگی وقوع آن، بر شهادت مظلومانه فرزندشان امام حسین ـ علیه السّلام ـ اشک ریخته‌اند.

در این فصل نگاهی خواهیم داشت به سیره آن حضرت درباره حادثه کربلا به نقل از منابع معتبر اسلامی ز پیامر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم وائمه اظهارعلیهم السلام-حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه والسلم برای عموی خود حضرت حمزه سید الشهدا رحمت  الله علیه گریان شدند وفرمودندبرای ایشان روضهخوانی شودودر روضه ایشان شرکت کردند پس روضه خوانی وگریان بودند  درست بوده است حضرت زهرا علیه السلام مکرر به کوه احد میرفتند وبرای  حضرت  حمزه سیدالشهدا علیه السلام گریان بودند- وبرای پدر بزرگوارارشان بسیار گریان بودند—میدانیم تنها حضرت فاطمه سلام اله علیها خطاب امد که خداوندمنان از ایشان راضی است این  خطاب بالاترین درجه لطف الهی است از بهشت بالاتر است اقاین سنی مداوم نفرمائید مومنین بهبهشت عدن میرونند بهشت عدن مخصوص  چهارده معصوم علیهم السلام است-کههرکس انراببییند اگر مرگ بود بلافصله سنگکوب کرده بود ودیگربهشت لذتی برای اونداشت—حضرت یعقوب علیه السلام برای حضر یوسف علیه بقدری گریه کرد چشمانش  کورشد درانجیل میگوید مدتی حضرت عیسی علیه السلام بامادر گرامی اش ویک دوست اش به کوه لبنان رفتندپسا ز   تبیلغ حضرتمریم علیها لسلام الله بعلت کهولت و ناتوانی  پائین ماندند- حضرت مسیح علیه السلام ودوست اش به بالای کوه رفتند وچهل شبانه روز خداوندمنان را  عبادت کردند وپس بهپایئین کوهامدند ومتوجه شدن حضرت مریم سلام الله علیها فوت کرده است ایشان بشدت شوکه شدند وگریان شدند وپیراهن چاک زدند وگفتند من دیگر عمری نمیخواهم وخواستندباسنگ برسر  زنند دوست اش خیلی تعجب کردکه رسولی چون شما بعیداست ودرضمن اگر رحلت کنید مردم منرا مقصر میدانند وتاحدی حضرت عیسی علیه السلام ارام شد زمانی که حضرت یحیی السلام به شهادت رسید ومردم متوجه شدندمدت های زیادی –گریان بودند وکاخ را برسراش خراب کردند-حضرت ادم علیه والسلام وحضرت حوا علیها السلام چندین قرن برای شهادت حضرت هابیل گریان بودند و تاخداوندمنان حضرت شیث  رابه انهاداد درشهاد امام حسین علیه السلام کل بهشت سیاه پوش شد وحوری ها بهصورت لطمه زدندیعنی سیلی که صورت ریاسرخ میکند ویا مجروح میکند وگریان بودند مطلب زیاداست اما گریه نکردنکار یهود است که یک روز صد پیامبر  صلواته اللهعلیهم اجمعین همگی بازار بستند وکارهارا رها کردند واین صدانبیای اعظام علیهم اجمعین در یک  اخوری   دست بسته رها کردند وعلوفع خشک را اتش زدن ودرب را بسیتن وسپی  سقف رابرسرانها خراب کردند مومنین شروع به گریه کردندگفتن حق گریه کردن ندارید وگرنه یااخراج میشوید ویا کتک میخورید-انها بایدمطیع دستورات مامیبودند وچون اطاعت نکردن حکم انها کشات است ابوسفیان ریشه یهودی دارد و ایشلن برای کسانی درجنگ کشته شدن گریه کردند  قدغن کردند وهرکسی گریه میگردکتک میخویرد وپول قابل ملاحظه ازاو میگرفتند وبعدا  این بدعت که برای شهیدان وشخصیت وفامیل  گریه نکنید  احادیثی را جعل کردند خداوندمنان میفرماید من حالت گریه میاورم ومچنین حالت خنده را پس نمیتواد امری بد باشد بلکه امری مبارک است وحضرت داوود علیه السلام بخاطریک قضاوت عجولانه  که مورد خطاب الهی واقع شد سال هاگریان بود-مخالفت باامر الهی است -حضرت علی علیه السلام- زمانی که پیامبر اکرم صلواته الله  علیه السلام به حضرت علی علیه السلامفرمودند منرا راست کنید ومن به سینه شماتکیه بدهم – درب زدندحضرت فاطمه علیها السلام دم درب رفتد جوانی خوشرو را دیدند فرمودنداجازه میدهید که من وارد شوم وجویای حال پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم شود حضرت فاطمه الهعلیها فرمودن حال پدرمن خوب نیست ایشان گفتندمن میروم چند دقیقم یایم ودرب را بستند پیامبر اکرم صلواته لله علیه واله والسلم فرمودند فاطمه جان درب راباز کن واجازه بده بیاید این کسی است خانه های را خالیمیکند وتعاریفی کردند حضرت فاطمه سلام علیها بیهوشن وگریان شدند ودرب راباز گذاشتن ایشان مودب بود  وپساخرین نصایح پیامبر اکرم صلواته الخعلیه که بصورت سری برای خاندان خود کرد-ب چندلحظه قبل حضرت جبرائیل علیه السلام نازل شدهبود وپیامبراکرم  فرمودند برادرم جبرائیل درزمان سخت منرا رهاکرد- ایشانماداشتیم بهشت راترئین میکردیم  ایشان فرمودندمن ناراحت امت خودم هستم حضرت جبرائل علیه السلام فرمودندکه الساعه بهعرشمیروم وپیام شمارابه خداوندمنان میرسانم- ورفت سریع بازگشت فرمودند خادون جل وجلاله الشریف  فرموده است بقدری که بخواهی من میبخشم-پیامبراکرم صلواته الله علیه والسلام-حال راضی شدم حضرت عزرائیل علیه السلام کارت را شروع کن وجاب اس که روح حضرت صلواته اله علیه السلامخارج میشد علی علیه السلام میدیدحضرت رسول یک سولفه کردن خون از دهان بیرون امد که نشانه مسموم بودن است حضرت علی علیه السلام چون تمام بدن رسول اکرم  صلواته الهعلیه واله والسلم طاهراست ان خون به سینه وصورت خودزدندکه چهره سفیدشده  ایشان  رامتوجه نشوند وبیهوششد ویک دفعه روح پیامرکرم صلواته الله علیه واله والسلم زنده درمقابلخوددیدن وبه ایشان گفتندهرچیز  خاصی راخواستی ازمن بپرس تاایشان سرش گرم شود واسراری عظیم  پرسیدندوگریان شدند-

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات- شخصی است-گریه گردن برای امام حسین- علیه السلام ایا ثواب داردامام صادق(ع) فرموده است کسی که یادی از حضرت حسین بن علی (ع) نزدش بشود و از چشمش به مقدار بال مگسی اشک خارج شود، اجر او بر خداست و حق‌تعالی به کمتر از بهشت برای او راضی نیست.

 

به گزارش مشرق، انسان در طول زندگی خود از بدو تولد تا پایان حیات خویش همانگونه که نیاز به خنده و شادی دارد، نیاز مبرم به گریستن و اشک ریختن دارد تا به احساسات خود و نیازهای روحی و معنوی خویش بازتاب بدهد، دو نیاز مهمی که برای سلامت جسم و روانمان هرگز نمی‌توانیم آنها را نادیده بگیریم.روانشناسان ودکتر درغرب میگویند حادثه اگر سخت بود ممکن است عضلات تنفسی قفل شود واگر زودبازنشود فرد ممکن است سکته-مغزی یا قلبی کند فرد را یاکتک بزنید ویاسرانگشتش سوز در مورد تأثیرات گریستن و جنبه‌های مثبت و منفی آن یافته‌های قابل اعتنایی وجود دارد. گریستن به‌عنوان یک رویداد رفتاری تحت تنظیم و کنترل دستگاه‌های سمپاتیک و پاراسمپاتیک صورت می‌گیرد. گریه در عین حال که با تسهیل بهبودی فرد نقشی تعادل آفرین ایفا می‌کند، حالت برانگیختگی اجتنابی بالایی به‌وجود می‌آورد که موجب انگیزش رفتارهایی می‌شود که به گریستن خاتمه می‌دهند. به عبارت دیگر همراه گریه آمیزه‌ای از احساسات و حالات مثبت و منفی تجربه می‌شود. پژوهش‌های آزمایشگاهی اثرات فیزیکی گریستن را روشن کرده است‌. گریه با آهسته‌تر کردن تنفس اثرات آرام بخش دارد ولی تعریق و افزایش ضربان قلب همراه گریه مشابه تجارب ناخوشایند ناشی از استرس، تهییج وبرانگیختگی است امّا جالب است که این اثرات منفی زود گذرند و تأثیرات جسمانی آرام‌کننده دیرپاتر هستند و بیشتر طول می‌کشند. اژه «بُکاء» در قرآن نیامده است، اما کلمات هم‌ریشه با آن هفت بار به کار رفته‌اند از این میان دو آیه در وصف هدایت یافتگانی است که به هنگام تلاوت آیات الهی برآنان، خاشعانه می‌گریند. در قرآن دوبار نیز لبریز شدن چشم از اشک (تَفیض مِن الدَّمْع) به کار رفته که یک مورد آن در وصف و تمجید برخی کشیشان و راهبان مسیحی، به هنگام شنیدن آیات قرآنی، است. همچنین واژه‌های تضرع، حزن و کلمات هم‌ریشه با آن‌ها مکرر در قرآن به کار رفته است. از نظر قرآن، گریستن از خوف خداوند و با تضرع به درگاه او روی آوردن امری پسندیده است. گریستن در موقع تلاوت قرآن نیز مستحب دانسته شده و در روایات توصیه شده است. از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نقل شده است که قرآن را با گریه تلاوت کنید، و اگر به گریه نمی‌افتید حال گریه به خود بگیرید. ن بزنید-

 

گفته می‌شود کسانی که از سلامت روانی برخوردارند خنده و گریه آنها در زمان و مکان مناسب اتفاق می‌افتد و کسانی که قادر به خندیدن و یا گریستن در شرایط و موقعیت‌های مناسب نیستند دچار نوعی افسردگی و یا اختلال در بعد روانی هستند که باید از طریق تصحیح عادت‌های غلط و طی کردن دوره‌های روان درمانی لازم، خود را به سطح طبیعی برسانند. اژه «بُکاء» در قرآن نیامده است، اما کلمات هم‌ریشه با آن هفت بار به کار رفته‌اند از این میان دو آیه در وصف هدایت یافتگانی است که به هنگام تلاوت آیات الهی برآنان، خاشعانه می‌گریند. در قرآن دوبار نیز لبریز شدن چشم از اشک (تَفیض مِن الدَّمْع) به کار رفته که یک مورد آن در وصف و تمجید برخی کشیشان و راهبان مسیحی، به هنگام شنیدن آیات قرآنی، است. همچنین واژه‌های تضرع، حزن و کلمات هم‌ریشه با آن‌ها مکرر در قرآن به کار رفته است. از نظر قرآن، گریستن از خوف خداوند و با تضرع به درگاه او روی آوردن امری پسندیده است. گریستن در موقع تلاوت قرآن نیز مستحب دانسته شده و در روایات توصیه شده است. از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نقل شده است که قرآن را با گریه تلاوت کنید، و اگر به گریه نمی‌افتید حال گریه به خود بگیرید. توانایی بر گریستن فضیلتی خاص شمرده می‌شد و نشانه‌ای از شوق دینی و تفضّل الهی بود: «نه هر طالب تواند اشک ریزی». گفته می‌شود گریستن خاشعانه توفیقی از جانب خداوند است نیز ازثابت بُنانی نقل شده است: در چشمی که نگرید خیری نیست. در روایت است که حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در دعا از خداوند می‌خواست که او را چشمانی گریان عطا کند تا با ریزش اشک قلب صاف گردد «اللهم ارزقنی عینین هطّالتَینِ تشفیانِ القلب بذرف الدمع من خشیتک»،.و به همین مناسبت، حدیث «تَباکی» نزد همگان حدیث صحیحی به شمار آمده است: «بگریید، وگرنه به گریستن تظاهر کنید» (ابکوا فان لم تبکوا فَتباکوا). سابقه حدیث تباکی احتمالاً به قول اسحاق نینوایی باز می‌گردد که گفت: «اگر در دلت اندوهی نیست لااقل چهره‌ات را با غبار غم بپوشان.»-خداوندمنان به دشمنان خود میگوید وقتیکهمردند نه زمین ونه اسمان برانها نمیگرید- یعنی اهل زمین واهل اسمان پس گریه نشان  ارزش فرد است- چه کس بالاترا بدون تردید یکی از مصیبت های جانسوز و فراموش نشدنی در تاریخ اسلام، حادثه جان گداز عاشورا و کربلاست. به طوری که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ بارها درباره این حادثه سخن فرموده و ضمن پیشگویی‌هایی از چگونگی وقوع آن، بر شهادت مظلومانه فرزندشان امام حسین ـ علیه السّلام ـ اشک ریخته‌اند.

در این فصل نگاهی خواهیم داشت به سیره آن حضرت درباره حادثه کربلا به نقل از منابع معتبر اسلامی ز پیامر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم وائمه اظهارعلیهم السلام-حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه والسلم برای عموی خود حضرت حمزه سید الشهدا رحمت  الله علیه گریان شدند وفرمودندبرای ایشان روضهخوانی شودودر روضه ایشان شرکت کردند پس روضه خوانی وگریان بودند  درست بوده است حضرت زهرا علیه السلام مکرر به کوه احد میرفتند وبرای  حضرت  حمزه سیدالشهدا علیه السلام گریان بودند- وبرای پدر بزرگوارارشان بسیار گریان بودند—میدانیم تنها حضرت فاطمه سلام اله علیها خطاب امد که خداوندمنان از ایشان راضی است این  خطاب بالاترین درجه لطف الهی است از بهشت بالاتر است اقاین سنی مداوم نفرمائید مومنین بهبهشت عدن میرونند بهشت عدن مخصوص  چهارده معصوم علیهم السلام است-کههرکس انراببییند اگر مرگ بود بلافصله سنگکوب کرده بود ودیگربهشت لذتی برای اونداشت—حضرت یعقوب علیه السلام برای حضر یوسف علیه بقدری گریه کرد چشمانش  کورشد درانجیل میگوید مدتی حضرت عیسی علیه السلام بامادر گرامی اش ویک دوست اش به کوه لبنان رفتندپسا ز   تبیلغ حضرتمریم علیها لسلام الله بعلت کهولت و ناتوانی  پائین ماندند- حضرت مسیح علیه السلام ودوست اش به بالای کوه رفتند وچهل شبانه روز خداوندمنان را  عبادت کردند وپس بهپایئین کوهامدند ومتوجه شدن حضرت مریم سلام الله علیها فوت کرده است ایشان بشدت شوکه شدند وگریان شدند وپیراهن چاک زدند وگفتند من دیگر عمری نمیخواهم وخواستندباسنگ برسر  زنند دوست اش خیلی تعجب کردکه رسولی چون شما بعیداست ودرضمن اگر رحلت کنید مردم منرا مقصر میدانند وتاحدی حضرت عیسی علیه السلام ارام شد زمانی که حضرت یحیی السلام به شهادت رسید ومردم متوجه شدندمدت های زیادی –گریان بودند وکاخ را برسراش خراب کردند-حضرت ادم علیه والسلام وحضرت حوا علیها السلام چندین قرن برای شهادت حضرت هابیل گریان بودند و تاخداوندمنان حضرت شیث  رابه انهاداد درشهاد امام حسین علیه السلام کل بهشت سیاه پوش شد وحوری ها بهصورت لطمه زدندیعنی سیلی که صورت ریاسرخ میکند ویا مجروح میکند وگریان بودند مطلب زیاداست اما گریه نکردنکار یهود است که یک روز صد پیامبر  صلواته اللهعلیهم اجمعین همگی بازار بستند وکارهارا رها کردند واین صدانبیای اعظام علیهم اجمعین در یک  اخوری   دست بسته رها کردند وعلوفع خشک را اتش زدن ودرب را بسیتن وسپی  سقف رابرسرانها خراب کردند مومنین شروع به گریه کردندگفتن حق گریه کردن ندارید وگرنه یااخراج میشوید ویا کتک میخورید-انها بایدمطیع دستورات مامیبودند وچون اطاعت نکردن حکم انها کشات است ابوسفیان ریشه یهودی دارد و ایشلن برای کسانی درجنگ کشته شدن گریه کردند  قدغن کردند وهرکسی گریه میگردکتک میخویرد وپول قابل ملاحظه ازاو میگرفتند وبعدا  این بدعت که برای شهیدان وشخصیت وفامیل  گریه نکنید  احادیثی را جعل کردند خداوندمنان میفرماید من حالت گریه میاورم ومچنین حالت خنده را پس نمیتواد امری بد باشد بلکه امری مبارک است وحضرت داوود علیه السلام بخاطریک قضاوت عجولانه  که مورد خطاب الهی واقع شد سال هاگریان بود-مخالفت باامر الهی است -حضرت علی علیه السلام- زمانی که پیامبر اکرم صلواته الله  علیه السلام به حضرت علی علیه السلامفرمودند منرا راست کنید ومن به سینه شماتکیه بدهم – درب زدندحضرت فاطمه علیها السلام دم درب رفتد جوانی خوشرو را دیدند فرمودنداجازه میدهید که من وارد شوم وجویای حال پیامبر اکرم صلواته الله علیه واله والسلم شود حضرت فاطمه الهعلیها فرمودن حال پدرمن خوب نیست ایشان گفتندمن میروم چند دقیقم یایم ودرب را بستند پیامبر اکرم صلواته لله علیه واله والسلم فرمودند فاطمه جان درب راباز کن واجازه بده بیاید این کسی است خانه های را خالیمیکند وتعاریفی کردند حضرت فاطمه سلام علیها بیهوشن وگریان شدند ودرب راباز گذاشتن ایشان مودب بود  وپساخرین نصایح پیامبر اکرم صلواته الخعلیه که بصورت سری برای خاندان خود کرد-ب چندلحظه قبل حضرت جبرائیل علیه السلام نازل شدهبود وپیامبراکرم  فرمودند برادرم جبرائیل درزمان سخت منرا رهاکرد- ایشانماداشتیم بهشت راترئین میکردیم  ایشان فرمودندمن ناراحت امت خودم هستم حضرت جبرائل علیه السلام فرمودندکه الساعه بهعرشمیروم وپیام شمارابه خداوندمنان میرسانم- ورفت سریع بازگشت فرمودند خادون جل وجلاله الشریف  فرموده است بقدری که بخواهی من میبخشم-پیامبراکرم صلواته الله علیه والسلام-حال راضی شدم حضرت عزرائیل علیه السلام کارت را شروع کن وجاب اس که روح حضرت صلواته اله علیه السلامخارج میشد علی علیه السلام میدیدحضرت رسول یک سولفه کردن خون از دهان بیرون امد که نشانه مسموم بودن است حضرت علی علیه السلام چون تمام بدن رسول اکرم  صلواته الهعلیه واله والسلم طاهراست ان خون به سینه وصورت خودزدندکه چهره سفیدشده  ایشان  رامتوجه نشوند وبیهوششد ویک دفعه روح پیامرکرم صلواته الله علیه واله والسلم زنده درمقابلخوددیدن وبه ایشان گفتندهرچیز  خاصی راخواستی ازمن بپرس تاایشان سرش گرم شود واسراری عظیم  پرسیدندوگریان شدند-

موافقین ۰ مخالفین ۰

تکرار جاهلیت اولی-!!

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-نظر ابوموسی آن بود که عبدالله پسر عمر بن خطاب را به خلافت برگزینند که داماد وی بود. اما عمرو عاص معاویه را پیشنهاد کرد که ابوموسی گفت که وی شایستگی آن را ندارد. [۹۴]

 

عمرو عاص از مظلوم کشته شدن عثمان و ولی دم بودن معاویه و خویشاوندی او با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سخن گفت (منظور وی‌ ام‌حبیبه دختر ابو سفیان بود که پس از درگذشت عبید الله بن جحش، در سال هفتم هجرت به همسری پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) درآمد.) [۹۵]

و سرانجام پسرش عبدالله را به خلافت پیشنهاد کرد که بار دیگر با مخالفت ابوموسی مواجه شد. [۹۶]

 

پس از بحث و مذاکره طی روزهای متوالی میان حکمین و نگرانی یاران وفادار امام علی (علیه‌السّلام) از عمل کرد ابوموسی و هشدار آنان درباره ی نیرنگ عمرو عاص به ابوموسی، دو حکم نتوانستند بر شخص واحدی اتفاق نمایند، نهایتا ابوموسی پیشنهاد کرد که: علی (علیه‌السّلام) و معاویه را از خلافت خلع کنیم و کار را میان مسلمانان به شوری واگذاریم. عمرو موافقت کرد و گفت: «کاری است که صلاح مردم در آن است.» [۹۷]

 

به روایت دیگر آن دو با توافق در مورد انتصاب عبدالله بن عمر به خلافت از یک دیگر جدا شدند. [۹۸]

 

در پی اقدام ابوموسی برای معرفی عبدالله بن عمر به خلافت، ابن عمر طی نامه‌ای به ابوموسی اظهار داشت، کاری که عمر وی را از آن نهی کرده بدان وارد نخواهد شد. ابن عمر در این نامه -که در اصالت بخش‌هایی از آن می‌توان تردید کرد- امام علی (علیه‌السّلام) را شایسته تر از خود به خلافت دانست و ابوموسی را به تندی سرزنش کرده و در نزاع امام علی (علیه‌السّلام) و معاویه، امام را بر حق دانست. ابوموسی به ابن عمر جواب داد که این کار را برای رضای خدا انجام داده و قصد قربت به خداداشته نه قصد قربت به وی. [۹۹]

معاویه که از مخالفت اصحاب برجسته امام علی (علیه‌السّلام) با انتخاب ابوموسی اطلاع داشت، برای جلب نظر ابوموسی در نامه‌ای به او نوشت: عمرو بن عاص با من بیعت کرده است، به خدا سوگند اگر تو نیز با من بیعت کنی دو پسرت را یکی بر کوفه و دیگری را بر بصره می‌گمارم و هیچ دری بر روی تو بسته نخواهد شد و همه خواسته‌های تو برآورده می‌شود. اما ابوموسی پیشنهاد معاویه را نپذیرفت. –جهالیت اعراب پساز رحلت جانسوز رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم تنها متعلق به کوفه نبوده است-جهان انروز چنین بوده است واعراب هم درصدر جاهلیت واقع شدهبودند وکم کم به ان سمت رفتند-ابومسی اشعری  درتحکیم حکومت جناب عمروعثمان کاری برجسته کرد وریس دفتر خانم عایشه بود حرفهای ایشان منجمله در  جعل کردن  مقداری از ایات قران که توسط خان عایشه مطرح شد ایشان ا نرا تائید کرد-تائید گرد ودستورات ایشان راهم اجرا میکرد وچون از حکومت کوفه توسط علی علیه السلام بعلت اعتراض مردم-برکنار شد باندیمنی های ضد علی علیه السلام رابوجودارد وتاخرعمرمخالفت با ایشان ودرتائید خانم عایشه بود-حال تاریخ درکشورهای عربی وغیر عربی درحال تکرار است وبدانند نتجه ای-کوتاه مدت خواهند داشت انشاالله[۹۳]

 

موافقین ۰ مخالفین ۰