عرفان عاشورا

بسم الله الرحمن الرحیم- این وبلاگ برای شناخت اسلام عزیز فعالیت میکند

عذاب ابدی-5

عذاب ابدی یا خلود در جهنم از آموزه‌های اسلامی و بسیاری از ادیان الهی است. آیات متعددی در قرآن با تعبیر «خالدین فیها ابدا» (تا ابد، در جهنم خواهند ماند) و مانند آن، به عذاب ابدی اشاره کرده است؛ چنان‌که احادیث زیادی نیز در میراث حدیثی شیعه بر خلود در آتش تأکید دارند.

درباره خلود در جهنم میان اندیشمندان، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد: افرادی چون محی‌الدین عربی، ملاصدرا (البته در بعضی از آثارش) و امام خمینی ازجمله کسانی‌اند که خلود در جهنم را قبول ندارند و معتقدند در نهایت عذاب جهنم تمام خواهد شد. آنان خلود در جهنم را برخلاف عدل، حکمت و رحمت الهی می‌دانند و می‌گویند همه ساکنان دوزخ یا از آن خارج می‌شوند یا اگر باقی بمانند، دیگر رنج و دردی نخواهند داشت. زوال‌ناپذیری فطرت الهی انسان نیز از دیگر دلائل این گروه بر عدم وجود عذاب ابدی است.

در مقابل، موافقان عذاب ابدی، آن را مخصوص کافران مُعانِدی می‌دانند که بر آنان اتمام حجت شده باشد. اینان معتقدند گناهکاران و مستضعفان فکری در جهنم باقی نخواهند ماند. عالمان شیعه معتقدند که با نظریه تجسم اعمال و بروز حقیقتِ اعمال در قیامت، می‌توان عذاب ابدی را تبیین کرد. علاوه بر این، در قرآن تصریح شده برخی افراد از جهنم خارج نخواهند شد. خوارج نیز معتقدند که علاوه بر کفار، مرتکبان گناهان کبیره که بدون توبه از دنیا رفته‌اند، دچار عذاب ابدی خواهند شد.

جایگاه

خلود و جاودانگی روح آدمی بعد از مرگ، جزو آموزه‌های دین اسلام و بسیاری از ادیان دیگر، از جمله یهودیت و مسیحیت است.[۱] به‌طور کلی، این افراد یا گروه‌ها در قرآن به خلود در آتش وعید داده شده‌اند: کافران،[۲] مشرکان،[۳] و منافقان.[۴]

اختلاف در مسئله عذاب ابدی به حدی است که عده‌ای آن را اِجماعی و ضروری دین می‌دانند و برخی دیگر آن را به قدری دور از عقل تلقی می‌کنند که نمی‌توان آن را به دین نسبت داد.[۵] موافقان عذاب ابدی، در مقام استدلال، بیشتر به متون نقلی دینی تکیه کرده‌‌اند.[۶] گفته شده ۸۵ آیه قرآن به مسئله خلود پرداخته و ۳۴ آیه به خلود در آتش مربوط است.[۷] در آیات ۱۶۹ نساء، ۶۵ احزاب و ۲۳ جن که دربارهٔ کافران و ظالمان و عاصیان در برابر خدا و پیامبر اوست، بعد از «خالدین فیها»، عبارت «ابداً» آمده است.[۸]

در باب خلود در جهنم، روایات فراوانی ذکر شده است. به تعبیر محمدحسین طباطبایی، روایات رسیده از اهل‌بیت دربارهٔ اصل خلود عذاب به حد استفاضه رسیده است.[۹] در برخی روایات، خلود در آتش و عذاب دائم، مختص کافران و اهل انکار و مشرکان دانسته شده است.[۱۰]

سه نظریه درباره عذاب ابدی

عذاب ابدی برای کافران و اهل کبائر

اکثر متکلمان مسلمان از مذاهب مختلف معتقد به خلود کافران در جهنم هستند.[۱۱] اما درباره خلود شخص فاسق، و به تعبیر دیگر، مؤمنِ مرتکبِ گناه کبیره که بدون توبه از دنیا رفته، بیشترین اختلاف وجود دارد.[۱۲]

خوارج معتقد بودند مرتکب کبیره کافر است و همیشه در آتش می‌ماند.[۱۳] در مقابل، معتزله بر آن بودند که مسلمانِ فاسق نه کافر است و نه مؤمن، بلکه جایگاه او منزلةٌ بینَ الْمنزلتَین است؛ گرچه اکثر آنان همانند خوارج معتقد بودند چنین کسی تا ابد در آتش خواهد ماند.[۱۴]

اختصاص عذاب ابدی به کافران

جاحظ (درگذشت: ۲۵۵ق) و عبدالله بن حسن عنبری (زیسته در قرن دوم قمری) معتقد بودند خلود عذاب مخصوص کافرِ معاند است؛ اما اگر کسی کوشش کند و دلایل حق برایش آشکار نشود و اسلام نیاورد، معذور است و عذابش در جهنم قطع می‌شود.[۱۵]

مخالفت با عذاب ابدی

مخالفت با عذاب ابدی در بین عالمان مذاهب مختلف وجود دارد، اما این مخالفان نظر واحدی ندارند. بنابر پژوهش‌های انجام‌شده، مخالفان عذاب ابدی را می‌توان در شش گروه جای داد:[۱۶]

  1. خروج دوزخیان از جهنم و ورود به بهشت،[۱۷]
  2. فنای جهنم و اهل آن،[۱۸]
  3. اعطای قوه صبر به جهنمیان و فراموشی عذاب،[۱۹]
  4. عذاب آمیخته با نعمت،[۲۰]
  5. تبدیل عذاب به گوارایی (عذب)،[۲۱]
  6. خلودِ نوعی.[۲۲]

گفته شده که جز جهم بن صفوان و برخی از پیروان وی که قائل به فنای جهنم و بهشت بوده‌اند و بنابراین به خلود اعتقاد نداشته‌اند،[۲۳] محیی‌الدین ابن‌عربی برجسته‌ترین مخالف خلود دوزخیان است[۲۴] و نوشته است که اهل آتش پس از اینکه به‌قدر اعمالشان عذاب چشیدند، در همان جهنم مشمول فضل و رحمت حق می‌گردند و دیگر آتش را احساس نمی‌کنند.[۲۵] ملاصدرای شیرازی، در برخی آثارش، مانند ابن‌عربی بر این باور است که در نهایت عذاب جهنم تمام خواهد شد و اهل جهنم دیگر احساس عذاب و درد نخواهند کرد.[۲۶]

موافقین ۰ مخالفین ۰

تفسیر سوره روم-!!

بسم الله الرحمن الرحیم—نظریات شخصی است درسال 1352 ایران من درانگلستان بودم همه ر.زنامه مانند ارباب جهان مقاله مینوشتند یک حزب مخالف انگلستان سرکارامد در  یک کشور افریقای ه  منبع کاکاوئی است کاکاوئی نخریددد کمک های خودراقطع کردند وریس حزب امد وسرتسلیم فرود اورد حتی روزنامه های انگلستان نوشتن این روش خوبی نیست سرانجام روسها ازین موقعیت استفاده  میکنند وگروه های رادیکال مجهز به اسلحه میکنندولی کک کسی  نگزید- امروزه هیچ خبری ازاین موضوع نیست مسله داخلی وهنر ورزش ومسائل داخلی غیر سیاسی است-سیاست فعلی امریکارا  من جستجو کردم همه یک صدا میگویند اقای ترامپ راه حل  برطرف کردن بحران را  نمیفهمد فقط دمکرات هامیفهمیدند که حداقل پامزده سال سخت درپی بود وایشان فرمودند  من درعرض صد روز همه مشکلات را  برطرف میکنم درحالیکه  از چین بسیار کم خرید میشود وبسیار گران شده است وکسی نمیخرد- ایشان به اقای رلنسکی فرمودند شما کارت پیروزی ندارید  کاری ندارد که این چنگ حرام است یاحلال  است اگرپیروز میشد این چنگ را ادامه میداند وبعدهم  کمک نظامی دادند  همین اسرائل در پنچ قاره مسلط بود وبه روسیه هشدارمیداد که با موشک اتمی من شما رامیزنم امروز درمقابل ما ویمن و عراق  ولبنان  به بیچارگی افتاده است  قبلا ازیک ناوچه امریکا درخلیچ فارس همه میترسیدند وامروز نام  استراژِیک امریکا ترومن  غلطی نمتواند بکند تا بحال چند کشتی غربی زده شده است اینکارخداوندمنان است به راستی سوره روم دارد تکرار میشود

موافقین ۰ مخالفین ۰

این فایل راوارد نرم افزار صوتی کنید-!!

بسم الله الرحمن الرحیم-https://www.x-shobhe.com/file/12915.mp3

موافقین ۰ مخالفین ۰

عذاب ابدی-یک

جایگاه

خلود و جاودانگی روح آدمی بعد از مرگ، جزو آموزه‌های دین اسلام و بسیاری از ادیان دیگر، از جمله یهودیت و مسیحیت است.[۱] به‌طور کلی، این افراد یا گروه‌ها در قرآن به خلود در آتش وعید داده شده‌اند: کافران،[۲] مشرکان،[۳] و منافقان.[۴]

اختلاف در مسئله عذاب ابدی به حدی است که عده‌ای آن را اِجماعی و ضروری دین می‌دانند و برخی دیگر آن را به قدری دور از عقل تلقی می‌کنند که نمی‌توان آن را به دین نسبت داد.[۵] موافقان عذاب ابدی، در مقام استدلال، بیشتر به متون نقلی دینی تکیه کرده‌‌اند.[۶] گفته شده ۸۵ آیه قرآن به مسئله خلود پرداخته و ۳۴ آیه به خلود در آتش مربوط است.[۷] در آیات ۱۶۹ نساء، ۶۵ احزاب و ۲۳ جن که دربارهٔ کافران و ظالمان و عاصیان در برابر خدا و پیامبر اوست، بعد از «خالدین فیها»، عبارت «ابداً» آمده است.[۸]

در باب خلود در جهنم، روایات فراوانی ذکر شده است. به تعبیر محمدحسین طباطبایی، روایات رسیده از اهل‌بیت دربارهٔ اصل خلود عذاب به حد استفاضه رسیده است.[۹] در برخی روایات، خلود در آتش و عذاب دائم، مختص کافران و اهل انکار و مشرکان دانسته شده است.[۱۰]

سه نظریه درباره عذاب ابدی

عذاب ابدی برای کافران و اهل کبائر

اکثر متکلمان مسلمان از مذاهب مختلف معتقد به خلود کافران در جهنم هستند.[۱۱] اما درباره خلود شخص فاسق، و به تعبیر دیگر، مؤمنِ مرتکبِ گناه کبیره که بدون توبه از دنیا رفته، بیشترین اختلاف وجود دارد.[۱۲]

خوارج معتقد بودند مرتکب کبیره کافر است و همیشه در آتش می‌ماند.[۱۳] در مقابل، معتزله بر آن بودند که مسلمانِ فاسق نه کافر است و نه مؤمن، بلکه جایگاه او منزلةٌ بینَ الْمنزلتَین است؛ گرچه اکثر آنان همانند خوارج معتقد بودند چنین کسی تا ابد در آتش خواهد ماند.[۱۴]

اختصاص عذاب ابدی به کافران

جاحظ (درگذشت: ۲۵۵ق) و عبدالله بن حسن عنبری (زیسته در قرن دوم قمری) معتقد بودند خلود عذاب مخصوص کافرِ معاند است؛ اما اگر کسی کوشش کند و دلایل حق برایش آشکار نشود و اسلام نیاورد، معذور است و عذابش در جهنم قطع می‌شود.[۱۵]

مخالفت با عذاب ابدی

مخالفت با عذاب ابدی در بین عالمان مذاهب مختلف وجود دارد، اما این مخالفان نظر واحدی ندارند. بنابر پژوهش‌های انجام‌شده، مخالفان عذاب ابدی را می‌توان در شش گروه جای داد:[۱۶]

1.     خروج دوزخیان از جهنم و ورود به بهشت،[۱۷]

2.     فنای جهنم و اهل آن،[۱۸]

3.     اعطای قوه صبر به جهنمیان و فراموشی عذاب،[۱۹]

4.     عذاب آمیخته با نعمت،[۲۰]

5.     تبدیل عذاب به گوارایی (عذب)،[۲۱]

6.     خلودِ نوعی.[۲۲]

گفته شده که جز جهم بن صفوان و برخی از پیروان وی که قائل به فنای جهنم و بهشت بوده‌اند و بنابراین به خلود اعتقاد نداشته‌اند،[۲۳] محیی‌الدین ابن‌عربی برجسته‌ترین مخالف خلود دوزخیان است[۲۴] و نوشته است که اهل آتش پس از اینکه به‌قدر اعمالشان عذاب چشیدند، در همان جهنم مشمول فضل و رحمت حق می‌گردند و دیگر آتش را احساس نمی‌کنند.[۲۵] ملاصدرای شیرازی، در برخی آثارش، مانند ابن‌عربی بر این باور است که در نهایت عذاب جهنم تمام خواهد شد و اهل جهنم دیگر احساس عذاب و درد نخواهند کرد.[۲۶]

امام خمینی را نیز در همین دسته از عالمان قرار داده‌اند که به نجات از عذاب و بهره‌مندی دوزخیان از شفاعت باور دارد[۲۷] و می‌گویند برای این مدعا، به رحمت عام الهی و زوال‌ناپذیری فطرت الهی انسان تمسک کرده است.[۲۸]

باور علمای شیعه

بر اساس گزارش قدردان قراملکی، اصل خلود در نظر عالمان شیعه همگانی و پذیرفته‌شده است[۲۹] و به‌اعتقاد متکلمان شیعه، خلود در آتش به کافران اختصاص دارد.[۳۰]

اختصاص عذاب ابدی به کافران معاند

به‌گفته شیخ مفید، شیعه معتقد است که عذاب ابدی به کافران اختصاص دارد و گناهکاران حتی اگر به جهنم بروند، در جهنم ماندگار نخواهند بود.[۳۱] ملاصدرا با تأکید بر اینکه منشأ خلود در جهنم فقط کفر است، خلود کفار در آتش را صرفاً به‌سبب فساد اعتقادشان می‌داند؛ برخلاف فساد در عمل که احتمال رفع‌شدنش وجود دارد.[۳۲]

در نظر علامه طباطبایی، قرآن دربارهٔ خلود و جاودانگی عذاب صراحت دارد، چنان‌که آیه ۷۶ سوره بقره تصریح کرده است که آنان از آتش خارج نخواهند شد. روایات متعدد اهل‌بیت نیز در این باب واضح است؛ از‌این‌رو برخی روایات غیرشیعی که حاکی از انقطاع عذاب است، به دلیل مخالفت با قرآن باید کنار گذاشته شود.[۳۳]

استدلال‌های الاهی‌دانان شیعه

عالمان دینی شیعه برای این نظر که عذاب ابدی همگانی نیست و فقط کافران معاند را شامل می‌شود، به آیاتی از قرآن و روایات و نیز استدلال‌هایی عقلی استناد کرده‌اند؛ از آن جمله گفته شده که در آیه ۱۲۸ سوره انعام، با عبارت «إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ»، کسانی از حکم عذاب ابدی استثنا شده‌اند، و چون بنابر اجماع، کافر از آتش بیرون نمی‌آید، پس منظور آیه استثناکردن فاسقِ مرتکب کبیره است که با خواست و مشیت خداوند عذابش قطع می‌شود.[۳۴] مجلسی از مجموع احادیث ذکرشده دربارهٔ خلود به این نتیجه رسیده کسانی که در عقلشان کاستی هست یا حجت بر آنان تمام نشده، به خلود در آتش دچار نمی‌شوند.[۳۵]

به‌باور متکلمان شیعه، مؤمنی که مرتکب کبیره شده به سبب ایمانش، مستحق ثواب دائم است؛ زیرا در آیه ۷ سوره زلزال، حتی کوچک‌ترین عمل خیر پاداش دارد و ایمان بزرگ‌ترین عمل خیر است، و از آنجا که ثواب ایمان ثوابی جاویدان است، پس باید چنین فردی نخست عذاب شود و سپس در بهشت به ثواب جاویدان نائل گردد.[۳۶]

عذاب ابدی و رحمت خداوند

گروهی از عالمان مسلمان که بیشتر رویکرد فلسفی و عرفانی دارند و با عذاب ابدی و خلود در آتش مخالف‌اند،[۳۷] جاودانگی عذاب را با رحمت خداوند ناسازگار دانسته‌اند.[۳۸]

در مقابل، به‌گفته طباطبایی، مفسر و فیلسوف شیعه، رحمت خدا به‌معنای رقّت قلب و دلسوزی نیست؛ زیرا این حالات از ویژگی‌های انسان مادی است؛ بلکه رحمت به‌معنای اعطا و افاضه چیزی است که مناسب استعداد فرد است.[۳۹]

به‌باور ابن‌عربی، ذات برخی انسان‌ها با رحمت و شفقت سرشته شده و اگر خداوند اجازه نظارت و حاکمیت در امور بندگانش را به آنان می‌داد، رنج و عذاب را از عالم زایل می‌ساختند. حال، خدایی که چنین کمالی را به برخی از بندگانش داده، مسلماً خودش به آن سزاوارتر است و می‌تواند عذاب را تماماً از بین ببرد. خداوند خود را نسبت به بندگانش ارحم‌الراحمین وصف کرده است.[۴۰]

عذاب ابدی و عدل و حکمت الهی

عدل الهی

 

تعریف عدل الهی

 

حسن و قبح

 

مسئله شر

 

جبر و اختیار

 

امر بین الامرین

 

قضا و قدر

 

نظام احسن

 

مستضعف فکری

 

تکلیف مالایطاق

 

استطاعت

 

قبح عقاب بلابیان

 

عذاب ابدی

 

خلقت اجباری

 

عدالت تشریعی

 

برخی از عالمان مسلمان خلود در عذاب را با عدل الهی در تعارض انگاشته‌اند و این پرسش را مطرح کرده‌اند که چرا کسی که مدت کوتاهی در دنیا گناه کرده، برای همیشه در جهنم می‌سوزد.[۴۱]

اندیشمندان دیگری نیز از منافات عذاب ابدی با حکمت خداوند سخن گفته[۴۲] و ادعا کرده‌اند آفرینش موجودی که بناست گرفتار عذاب پایان‌ناپذیر شود حکیمانه نیست.[۴۳]

تبیین عذاب ابدی با نظریه تجسم اعمال

برخی از عالمان دینی سازگاری عذاب ابدی و عدل الهی را تنها از طریق نظریه تجسم اعمال ممکن می‌دانند.[۴۴] از نظر آنان، ناسازگاری عذاب با عدل ناشی از باور به عذاب قراردادی و اعتباری است؛ زیرا قراردادی‌دانستن عذاب‌های آخرتی زمینه‌ساز پرسش‌هایی در باب امکان عذاب ابدی می‌شود و نمی‌توان انگیزه معقولی برای عذاب ابدی در نظر گرفت.[۴۵] به همین جهت، گروهی از آنان برای تبیین عذاب ابدی، به نظریه تجسم اعمال تمسک جسته‌اند.[۴۶] از سوی دیگر اشکال کرده‌اند که نظریه تجسم اعمال هم حداکثر می‌تواند امکان خلود در آتش را اثبات کند، نه تحقق قطعی آن را.[۴۷]

در همین راستا، علامه طباطبایی خلود عذاب را بر مبنای اصول فلسفی حکمت متعالیه، از جمله حرکت جوهری شرح می‌دهد. او معتقد است اگر صورت‌های زشت با نفس انسان یکی نشده باشند، نفس بعد از مدتی عذابِ محدود رها می‌شود؛ ولی اگر گناهان جزو ذات نفس او شده باشند، و نفس بدون فشار، به معصیت تن در دهد و با گناه سِنخیَّت پیدا کند، در عذاب جاودان خواهد ماند.[۴۸]

موافقین ۰ مخالفین ۰

تفسیر ارحم الراحمین

ارحم الراحمین (اسم الله)

پرش به ناوبریپرش به جستجو

Confirm2.jpg

بسم الله  الرحمن الرحیم-«أرحَم الراحِمین» از صفات خدای تعالی است. تعبیر «أرحم الراحمین» در قرآن کریم چهار بار آمده و در همگى به عنوان وصف خدا وارد شده است:

  • «...وَ أَدْخِلْنا فى رَحْمَتِک وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرّاحِمین». (اعراف/۱۵۱) «ما را در رحمت خود وارد کن، تو رحیم ترین رحم کنندگان هستى».
  • «...فَاللّهُ خَیرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرّاحِمینَ». (یوسف/۶۴) «خدا بهترین حافظ و رحیم ترین رحم کنندگان است».
  • «قالَ لا تَثْرِیبَ عَلَیکمُ الیومَ یغْفر اللّه لَکمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرّاحِمینَ». (یوسف/۹۲) «یوسف گفت امروز بر شما نگرانى نیست، خدا شماها را مى بخشد و او رحیم ترین رحم کنندگان است».
  • «وَ أَیوبَ إِذْ نادى رَبّه أَنّى مَسَّنِى الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرّاحِمینَ». (انبیاء/۸۳) «به یاد آر ایوب را آن گاه که خداى خود را ندا کرد و گفت: پروردگارا رنج و آزار بر من روى آورده، و تو رحیم ترین رحم کنندگانى».

ابن فارس مى گوید: «رحم» یک معنا بیش ندارد و آن حاکى از رقّت و عطوفت است و رَحْم و مرحمتْ و رحْمَت به یک معنا است، و به رابطه خویشاوندى «رحم» مى گویند که مایه هاى عطوفت در آن هست و نیز به رَحِم زن از آن جهت «رَحِم» مى گویند که مبدأ فرزند است که خود سبب عطوفت و رقت مى باشد.

راغب اصفهانی می گوید: رحمت عطوفتى است که احسان و نیکى را به دنبال دارد، ولى گاهى فقط در خود رقّت و مهربانى به کار مى رود و گاهى در احسان و نیکى، از این جهت هرگاه خدا با آن توصیف شود مقصود نیکى مجرد از رقّت قلب و عطوفت روحى است، و اگر در مورد بشر به کار رود، مقصود عطوفت و رقت قلب است، از این روى مى گویند، رحمت در مورد خدا به معنى تفضل و بخشش و در مورد انسان رقت قلب و عطوفت است. چنان که روایت شده: رحمت از جانب خدا انعام و تفضّل و از جانب آدمیان رقّت قلب و عاطفه است.[۱]

ظاهر گفتار این دو لغت شناس این است که رقّت جزء معنى ماده «رحم» است، ولى برهان عقلى سبب مى شود که به هنگام توصیف خدا با آن، از آن معنا تجرید شود.

مؤلف المیزان در تفسیر آیه "بسم الله الرحمن الرحیم" می گوید: رحمت در خدا به معنى عطا و احسان است.

طبرسى در موارد بسیارى از جمله در ذیل آیه ۱۵۷ سوره بقره، رحمت را نعمت معنى کرده است و در تفسیر سوره حمد پس از ذکر قول ابن عباس می‌گوید: خدا با رقّت و انفعال توصیف نمی‌شود، پس مراد از رحمت، نعمت و افضال است.

کوتاه سخن آنکه رحمت در خدا به معناى احسان و نعمت است و «ارحم الراحمین» به معناى بالاترین درجه احسان بخشایشگری است

 

موافقین ۰ مخالفین ۰

ارحم الرحمین-!!

موافقین ۰ مخالفین ۰

ارامش از الرحمان است-!!

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- اساس کارخداوندمنان والرحم الراحمین وعلما وعرفا برای این صفت ارزش بی نهایت قائل هستند-چون  ارامش میاورد  خیرها می اید وشرها میروند خیر وشر در قران مطلق است یک سلام وعلیک خیر است  یک نگاه مهربانانه  خیر است ویک نگاه تند بی جا شر است درحدیث است از معصومین  اگرخیر نمیتوانید بکنید اقلا شرنرسانید شر رساندن نشان ابلهی و احموقی  وازصفات زشت وپلید بیرون میاید یک ملاک  شناخت انسانها است انسان پراز دغدغه و کمبود وضعف و محتاج است ازاین راه میتواند انسان بدرجات غیر باور برسد- خداوندمنان یکبار  خوابرا برپیامبراکرم مستولی کرد که نماز صبح ایشان قضا شد-تا ایشان نماز قضارا به افراد یاد دهد ونشان دهد  انسان ضعف دارد- فردی امد که نماز من قضا شده است انرا چگونه باید جبران کنم فرمودند  تاصبح کاملا افتاب روشن نشود وپهن نشود  ودغدغه صبح برای کارها برطرف شود زمانی که ارامش بوجود امد نمازت را قضا کن

موافقین ۰ مخالفین ۰

imagine and incarnation

In the name of Allah, the Most Gracious, the Most Merciful - personal opinions - imagine a beautiful worker and imagine thatis wearing a T-shirt that is a rectangle with a width of three centimeters and a length of twenty centimeters, short and tall, and dark pants. She looks at you with a little worry and surprise at night by the bedside. Consider her as Hazrat Azarael (peace be upon him) and repeat  your testament the will under the pillow several times for the woman and pray - especially whenever you get a little out of control.

موافقین ۰ مخالفین ۰

یک تخیل وتجسم-!!

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- یک کارگر زیبا  ر ا تصور کنید وتخیل کنید که تیشرت که مستطیل  باعرص سه سانتمیر  و طول  بیست سانتیمتر  چند هم قد وکوتاه وبلند  ویک  شلوارتیرهشمارا باکمی  نگرانی  شبانه وبا تعجب دم تخته خواب نگاه میکند ایشان را  حضرت عزارائیلعلیه السلام تلقی کنید و وصیتنامه زیر بالش وچند بار برای خانم بازبیان کنید و دعا بخوانید- بخصوص هر وقت ازکنترول کمی خارج میشوید

موافقین ۰ مخالفین ۰

توحید ابن وهاب-!!

کتاب التوحید 23

و کار ندارند بلکه بر پروردگارشان توکل میکنند. عکاشه بن محصن

برخاست و گفت: از االله بخواه که مرا از جمله آنان قرار دهد. رسول االله ص

فرمود: تو از آنانی. فرد دیگری بلند شد و گفت: از االله بخواه که مرا نیز از

آنان بگرداند. رسول االلهصفرمود: عکاشه، از تو سبقت گرفت».

خلاصه آنچه در این باب بیان شد:

1ـ بیان تفاوت درجات مردم در توحید.

2ـ معنی توحید حقیقی.

3ـ خداوند یکی از امتیازات ابراهیم را چنین بیان کرد: ]>=<

? Z. یعنی از مشرکان نبود.

4ـ یکی از صفات اولیاء االله این است که: ]ßÞÝÜ Z یعنی

هیچ کس را با پروردگارشان شریک نمیسازد.

5ـ از علامات توحید حقیقی اینست که افسون و داغ ترک داده شود.

6ـ جامع تمام خصلتهای نیک، توکل نام دارد.

7ـ درک واقعی اصحاب پیامبر که دانستند بدون عمل نمیتوان به این

مقام رسید.

8ـ اصحاب چقدر شیفتهی ابواب خیر بودند.

9ـ فضیلت این امت بر دیگران هم از نظر کم و هم از نظر کیف.

10ـ فضیلت پیروان موسی.

11ـ سایر امتها بر رسول االله عرضه گردیدند.

24 کتاب التوحید

12ـ هر امتی جداگانه با پیامبرش حشر میشود.

13ـ کسانی که از پیامبران حرف شنوی داشتهاند، همیشه از دیگران کمتر

بودهاند.

14ـ برخی از انبیاء بخاطر اینکه کسی گوش به حرف آنها نبوده، تنها

حشر میشوند.

15ـ نه از کثرت تعداد، باید مغرور شد و نه از قلت مأیوس گشت.

16ـ جواز رقیه خواندن برای چشم زخم و گزیدگی.

17ـ عمق فهم گذشتگان نیک آنجا که سعید فرمود: «کار خوبی کرده

کسیکه فقط آنچه را که شنیده بیان کردهاست». پس معلوم میشود که این دو

حدیث با هم تعارضی ندارند.

18ـ گذشتگان نیک امت، هرگز کسی را به آنچه که نداشت تعریف و

تمجید نمیکردند.

19ـ اینکه رسول االله ص فرمود: «تو از آنانی» یکی از علامتهای نبوت

ایشان است.

20ـ منزلت عکاشه بن محصن.

21ـ جواز استفاده از سخنان کنایهآمیز.

22ـ اخلاق نیکوی رسول االلهص. کتاب التوحید 23

و کار ندارند بلکه بر پروردگارشان توکل میکنند. عکاشه بن محصن

برخاست و گفت: از االله بخواه که مرا از جمله آنان قرار دهد. رسول االله ص

فرمود: تو از آنانی. فرد دیگری بلند شد و گفت: از االله بخواه که مرا نیز از

آنان بگرداند. رسول االلهصفرمود: عکاشه، از تو سبقت گرفت».

خلاصه آنچه در این باب بیان شد:

1ـ بیان تفاوت درجات مردم در توحید.

2ـ معنی توحید حقیقی.

3ـ خداوند یکی از امتیازات ابراهیم را چنین بیان کرد: ]>=<

? Z. یعنی از مشرکان نبود.

4ـ یکی از صفات اولیاء االله این است که: ]ßÞÝÜ Z یعنی

هیچ کس را با پروردگارشان شریک نمیسازد.

5ـ از علامات توحید حقیقی اینست که افسون و داغ ترک داده شود.

6ـ جامع تمام خصلتهای نیک، توکل نام دارد.

7ـ درک واقعی اصحاب پیامبر که دانستند بدون عمل نمیتوان به این

مقام رسید.

8ـ اصحاب چقدر شیفتهی ابواب خیر بودند.

9ـ فضیلت این امت بر دیگران هم از نظر کم و هم از نظر کیف.

10ـ فضیلت پیروان موسی.

11ـ سایر امتها بر رسول االله عرضه گردیدند.

24 کتاب التوحید

12ـ هر امتی جداگانه با پیامبرش حشر میشود.

13ـ کسانی که از پیامبران حرف شنوی داشتهاند، همیشه از دیگران کمتر

بودهاند.

14ـ برخی از انبیاء بخاطر اینکه کسی گوش به حرف آنها نبوده، تنها

حشر میشوند.

15ـ نه از کثرت تعداد، باید مغرور شد و نه از قلت مأیوس گشت.

16ـ جواز رقیه خواندن برای چشم زخم و گزیدگی.

17ـ عمق فهم گذشتگان نیک آنجا که سعید فرمود: «کار خوبی کرده

کسیکه فقط آنچه را که شنیده بیان کردهاست». پس معلوم میشود که این دو

حدیث با هم تعارضی ندارند.

18ـ گذشتگان نیک امت، هرگز کسی را به آنچه که نداشت تعریف و

تمجید نمیکردند.

19ـ اینکه رسول االله ص فرمود: «تو از آنانی» یکی از علامتهای نبوت

ایشان است.

20ـ منزلت عکاشه بن محصن.

21ـ جواز استفاده از سخنان کنایهآمیز.

22ـ اخلاق نیکوی رسول االلهص. باب (3): موحد واقعی بدون حساب وارد بهشت خواهد شد

االله میفرماید: ]65 7 :98;>=<? @Z.

[نحل: 120]. «ابراهیم (به تنهایى) امتى بود مطیع فرمان خدا; خالى از هر گونه

انحراف; و از مشرکان نبود».

همچنین فرموده است: ]ßÞÝÜÛÚ Z] مؤمنون59:].

«و آنها که به پروردگارشان شرک نمىورزند».

از حصین بن عبدالرحمن روایت است که گفت: من نزد سعید بن جبیر

بودم که گفت: چه کسی از شما، پاره ستارهای را که دیشب سقوط کرد دیده

است؟ گفتم: من دیدهام. البته من در حال ادای نماز نبودم بلکه حشرهای

زهرآگین به من نیش زده بود. گفت: آنگاه چه کردی؟ گفتم: رقیه خواندم.

گفت: چرا رقیه خواندی؟ گفتم: بخاطر حدیثی که از شعبی شنیده بودم.

گفت: چه حدیثی؟ گفتم: او از بریده بن حصیب نقل میکرد که گفته است:

رقیه خواندن جایز نیست مگر در دو مورد، در چشم زخم و در گزیدن

حشرات. سعید گفت: کار خوبی است که انسان چیزی را که شنیده است،

بدون کم و کاست بیان کند. ولی ما روایتی از ابن عباس داریم که رسول االله

شد. آنگاه فرمود: اینها کسانی هستند که با افسون خواندن و داغ و فال بد، سر«(در شب معراج) امتها بر من عرضه شد. میدیدم که با هر یک از انبیا،

گروهی از پیروانشان است و با بعضی یک نفر و دو نفر بود و با بعضی هیچ

کس نبود. آنگاه جمعیت انبوهی به من نشان داده شد. فکر کردم که امت من

هستند. به من گفتند: این موسی است با قومش، دوباره نگاه کردم دیدم

جمعیت انبوه دیگری است. به من گفتند: اینها امت تو میباشند. و همراه آنان

هفتاد هزار چنیناند که بدون اینکه از آنها حسابی گرفته شود یا عذاب داده

شوند، وارد بهشت، میشوند. پیامبر ص اینرا گفت و برخاست و به خانه

تشریف برد. حاضران به اظهارنظر پیرامون این گروه پرداختند. بعضی گفتند:

اینها اصحاب پیامبر ص خواهند بود. عدهای میگفت: شاید کسانی باشند

که در اسلام متولد شده و اصلاً شرک نورزیدهاند. خلاصه اینکه هر کس

چیزی گفت، تا اینکه رسول االله ص دوباره تشریف آورد و از ماجرا باخبر

شد. آنگاه فرمود: اینها کسانی هستند که با افسون خواندن و داغ و فال بد، سرشد. –رقیه یعنی افسون یاسحر ویا دفتر افسون وسحر-بسم الله الرحمن الرحیم ازکتاب توحید ابن وهاب

موافقین ۰ مخالفین ۰