عرفان عاشورا

بسم الله الرحمن الرحیم- این وبلاگ برای شناخت اسلام عزیز فعالیت میکند

۳۷ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۰ ثبت شده است

الهم العن قتلته -امیرالمونین-!!

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- اللهم العن قتلته امیرالمونین- ازخداوندمنان میخواهم قاتل امیرالمومنین را لعنت کند- انسان بدرجه ای از پستی-و- دنائت میرسد- که برای او از خداوندمنان لعنت می  طلبد اوج بی نهایت- رذل وشریر بودن است لعنت بیخود  اثراش برخود فرد بر میگردد خیلی باید دقت کرد که فردی خوبی های دارد سعی کرد ازخدوند منان گناهان اوراببخشد واور ا اگاه وخوب  کند  بنظر حقیر شب قدر سه شب است که اگرفرد نتوانست دریکی موفق شود  باز فرصت دارد- شخص حضرت علی علیه السلام چند نوبت خطاهای ابن ملجم مرادی شریر اول عالم اسلام بیش از سه بار بخشید وبرخیرا بیان کرد که اصحاب فرمودند اجازه کشتن اورابدهید فرمودند قصاص قبلا ز جنایت نمیشود که ضرب المثل شده است در دعای های شب قدر اول استغفار از گناهان  است بعد طلب از درخواست است –فقط یک جا  حج جلوتر است ودرخواست حجی کهمورد شکر الهی مشکور الهی شود حد بالائی میخواهد چرا چون جماعت مسلمان تشکیل شده است که بیعت باخداوندمنان میکنند که نسبت به دین اسلام بخوبی عمل کنند مومنین اول جوشن ضغیر  برای انان مناسب است-که خداوندمنان انهارا حفظمیکرد وهروقت خداوند منان خواست جوشن کبیره برتن انها میکند وپرواز میکنند –من شخصا معتقد هست ان بزرگواران که در فرودگاه بغداد شهید شدند دراینده  پدیده های عجیبی من خسف وغیره دربغداد رخ خواهد داد- جریان امرزو ما با امریکا درست جریان علی علیه السلام با اصحاب جمل ومعاویه وخوارج است که حضرت علی علیه السلام تمام نصایح عقلانی ودینی وخداپسندانه را کرد ولی حیله زدند ونپذیرفتند واخر جنگ راه انداختند  وجنگ را برایشان تحمیل کردند درحالیکه میدانستند حق با علی علیه السلام است پس درخواست لعنت از خداوند منان برای انها بزرگترین درخواست مومنین است میدان اسلامی را امام موسی بن جعفر  علیه اسلام مشخص کرده است هارونالرشید برای کهامام رات حدی  ارام کند طلبید وگفت میدان  جغرافیائی فدک را مشخص کن تامن انرا بشما بدهم ایشان کل کشورهای اسلامی را حدودانهارا مشخص کرد-مشخص است که تافدک را به اهلبیت ندهند-حکومت رانخواهند داد—اگر به اینمیدان  تهدید امنیتی کلی  وچپاول منافع مشروع وهتک ابرو ودین غیره شد دیگر مابقیه احکام الهی ارزش فردی پیدا میکند نه ارزش جمعی که بسیارمهمتراز ارزش فردی است- حضرت ابراهیم علیه السلام درامتحان ذبح حضرت اسماعیل علیه السلام به  وقتیکهدرجه امامت رسید که برای بشریت ارزشمند شد نه برای خوداش تنها-وقتیکه امریکائی ها طرح برای خاور میانه ترسیم میکنند حال نوبت اسلام است که طرح خوداش را اشکار کند- هرمسلمانی با یهود همکاری کرده است که ارزش جنگ خیبررا کم کنند درحقیقت همکاری کرده است که فدک را ازدست حضرت فاطمه سلام الله علیه صلواته الله علیها-به غیر بسپارند ومیدان اسلامیراهم چنین برای چند روز حکومت به ثمن بخس ببیخشند اینن منافقین واقعی اسلام هستند با اینها جنگ اوجب واجبات  است تابا اسرائیل-  اسلام بودن عزت وقدرت ثروت واستقلال وازادی چه ارزش درسطح جهانی میتواند داشته باشد حداقل باید مقاومت را برخ دشمنان حق وتابعین حق کشید وقتیکه بخشی از نان کپک زدنمیشودگفت الحمدالله بخشی دیگر سالم است- امریکا  که بحث چند کشور خاور میانه نکرد  بلکه کل خاور میانه را بیان کرد که سر شیراش ایران است سیاست که ازدین وعزت دین و حمایت نکند – سیاست شیطانی است- گفتمان اگر باشیطان است باید انها به جهنم روند واگربا فرشتگان است حتما به سازش عقلانی میرسد راه سومی وجودندارد مگرانکه فرصت طلائی زما را بدهیم که عاقل شوند نهانکا مجنونتر شوند- منافق به بخش از خاورمیانه را میکوبد وبه بخش دیگری احترام میگذارد وکمک میکند وهیچ دلی عقلانی هم ندارد- درچهرچوب شرع مقدس نیست- حتی زعرف خارجیان هم نیست-دقیقا علت  اولویت بهخاور مینه از طرف غرب بخصوص امریکا تشخیص ورق خوردن ودگرگونی  ان میدان به سمت یک اسلام انقلابی است انقلابی بودن بهعلت تعین وتکلیفی است ذکه غرب دارد انجام میدهد- که با گستاخی تمام وتکبر تمام بدون درنظر گرفتن حتی چهارچوب های  سازمانملل متحد که منرکاری میکنم عین صواب وعلم وارزش ها ست دارد عقل بشری راواژگون- میکند- وبه ریش مامیخندند که دنیا- دنیای زرنگی شیطانی است-درست مانند معاوی علیه العنت- حال باید  که سیاست است که میتواند تهدیدات را به فرصت تبدیل کند یا جنگ است کهمیتواند تهدیدات رابه فرصت تبدیل کند

موافقین ۰ مخالفین ۰

ایران عبرت تاریخ-!!

بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است  این مطالب که نوشتار خواهد شد اخیرا درک کردم- کلا درحد تئوری ازمایشگاهی است بسیارعجیب وبسیار پیچیده است –که باورش برای خودمن ساده شده درمرز جنون وحقیقت است- در کتاب ساواک بیان میکند هرنخست وزیری که روی کار امد واندکی بظاهر کوتاه وراه حل مماشت گرفت سا واک یک بحران برای اوکرد که مجبور  به استعفا شد مثلا برا ی اموزگار جریان اتش  سوزی  سینمای رکس ابادان- وبرای مهندس جعفر شریف امامی کشتار میدان ژا له-علی امینی بعنوان مهره رقیب شاه برای اوپرونده سازی کردند مجبور به استعفاشد  نقشه از طرف امریکا امدن ازهاری وسرکو ب شدید او بود- که دامنه تظاهرات به شرکت نفت کشیده نشود بدنه ارتش شوکه شد ریزش در ارتش- شروع شد چون همهنمتواند به غرب  فرار کنند سه ماه بیشتر نتوانست باشد ابروی ارتش رابرد که فرمانده فرار میکند حتی برای بختیار کشتار درست کرد یکنفر ازطرف  سراننظامی گارجاویدان  مثلا بدره ای کودتا کند وشاه برگردد امام الخمینی  قائد بی همتای  جهان اسلام استخارات عجیبی دارد فرمودند انها میخواهند اخرت مارابگیرندوما همه دنیای انهاهارا میگریم- لذا نفت بسته شد  وهیچ امیدی بتواند این  توقف را  برطرف کندنبود سهام دارن نفت امریکائی دربورس سهام خود را به نصف تقلیل کسی نخرید پانزده درصد کردند ان زمان  هیچکسدرخارک نمدانست چقدرنفت فروخته میشود  فقط ازروی حدس وبارگیری کشتی تاحدی شاخته میشد کارمندان را ساواک انتخاب میکردوبشدت کنترول میکرد ایران وعربستان نفت را بسیارارزان قیمتر از- سطح بازار به غرب بخصوص امریکا  فروخته میشد ومقادار زیادی به اسرائیل مجانیداده میشود وبرای نگ ویتنام نفت اوپک نمیتوانست شش میلیون  بشکه ویا چهارملیون بشکه در روز فراهم کند لذا حاضر به  بردن شاه شد- بعداز انقلاب همه کارشناسن غرب بخصوص هلندی هاگفتندامام الخمینی رحمت الله علیه جبرانمافات میکند نفترا بقیمت بالائی خواهد کشاند ونفت گران شد وامام الراحل   صلواته الله  علیهفرمودندما بهارزش نفت وتاثیران دراقتصاد جهانی واقف هستیم وقیمت نفت  را عادلانه خواهدبود وبرای کشورهای فقیر باقیمت ارزانتر خواهیم فروخت لذا این بار این بار نوبت عراق بود که  قیمت فروش نفت خودرا اشکار نکرد- جنگ شروع شد این جنگ  را شخص امریکا ایجاد کرد دلیل ان این است دراخر جنگ ها حتی المان هاابراز کردند امید به پیروزی بسیار ضعیف است وعراقی ها مایل به جنگیدن نیستندبا اغاز حمله ایران تانک های مدرن رها میکندوفرار میکنند- لذا بار جنگ برکول برادران سنی هستند- که وضعیت اقتصادی بشدت متزلزل شده است یعنی یک کشور بیست وپنچ میلیونی  تامین همه چیزانها از خارج است وپول اش به  گردن امریکا است وهرروز بین صدملیون دلار تا سیدصد ملیون دلار هزینه امریکا است ومثل امروز شرکت بیمه تقبل نمیکند-که پول های برایروز بیکار ی پرداختکردن فقط سی درصد ان را پرداخت کنند لذا امریکا باید یک شکست سخت ازطرف ایران به عراق بزند که صدام بظاهر مجبور به تسلیم شود این عمل امریکائی طرح ریزی کردن درحالیکه نصف قدرت اسحله سنگین عراق در خرمشهر وپشت ان جمع کرد طرحی ریختند که به شکرت مفتضحانه عراق دچار که شرح کامل اش بعدا بیان خواهم کرد وان در نبرد بیت المقدس رخ داد- امام راحل قبلاز حمله دراستخارهای فرمودند شما بربال فرشتگان خواهید بود چیزی مانند جنگ بدرشب قبلاز جنگمن رادیو بی بی سی را گرفتم ومیگفتند فردا ویا پس فرداان  حمله است که فردان حمله شد- تاکیتک امروزه یکنوع بیشتر نیست وانهم تاکتیک قلعه است مثلا المان در جنگ دوم به لهستان تانگ ها وتوپ وهواپیما وغیره ایجاد یک قلعه میکند- برای شکستن قلعه نیروی عظیمی میخواهد راه اش همان است ان  کارشناس گفت ولی شیطنت کرد وتصور میکند ایرانیان احمق میشوندوانرا جرامیکند در شکستن قلعه ویاهر جنگی 1÷25 مولفه باید تحقیق شود و6000ساعات علمی دقیق رویان کارشودوماکزیمون قدرت دشمنرا لحاظ کند که بیساز 450 کهکترین ساعت به بحث علمی اکادمیکی تاکتیک روبرو بودیم هازمولفه حیات ومرگ است اگرخوب بدست نیاید بقیه ای  مولفه ها بی فایده است- لذا جهان سوم برای پیدا مردن این مولفه ها به ابرقدرت ها محتاج هستند طرح شکست قلعه همان طور که کارشناس بی بی سی گفت  درحداکثر شش مرحله است- هردفعه یک جمله باتمام قدرت اجام میشود ولی خیلی زود عقب نشینی میکند اماره وتعاریف را میسنجد ودوباره طرح میدهد وچون حاظر درشهید شدن عدد نداشته باشد امکنان ضربه سخت موجود است- ایران میخواهد دریک مرجله تا هفتاددرشهید حمله شودونابودشود که فقط تکلیف عمل شده است- اینتجربه امریکا باالمان درنرماندی بدست اوردکه یکمرحله نمیشود- واولین  قومی این طرح راپیاده کرده است مادی هستند  درهمدان درمقابل اشور- مادی ا درقدرت نظامی برتراز  هخمانش هستند که عمد انها در همدان= اکباتان- یزد واصفهان بخش درتبریز وجاهای دیگر ولی جمعیت هخامنش حداقل پنچ برابرمادبود تمدن و فرهنگ انها  قوی تر بود صدام پس از شکست مفتضحانه گفت من امده تسلیم هستند پسر عموی اوکه صدام درجوانی وارد ارتش کرد  وتوسط جاسوسان انگلیسی که بصورت تاجر وغیره درعراق بودند وروس ها نمیتوانستندانهارا کشف کنند ودراکرادنفوذ فوق العاده داشتند- عارف اول بشدت مذهبی بود وطرفدار عبدالناصربود  اورا انگلیس  مضمحل کردند عارف دم یک اشتباه کرد چون قبائل عرب عراق به راحتی برعلیه یک دیگر میشورانند  وحتی بنفع اسرائیل ازانهاکمک میخواهند امد گاردخودازاکراد کرد وسرا انه عرب بودند تکریت همه کرد هستند  صدام حتی دورهگروهبانی هم نخواند وچون اکراد عارف ا تکریت بودند یک اتوبوس نیرو به لباس گارد جمهوری وارد کاخ شدندبه سپرستی صدام اکراد راخلع السلاح کردندوانرهبران عرب قبلا بانها صحبت شده بود عارف دوم درتختواب اشکردند وگفتند توفرد خوبی هستی یا تسلیم شو وبه انگلستان برو هواپیما امده است وحقوق جانانه ای خواهد داشت ویا کشته میشوی مسئله حل شد- حال چرا صدام تسلیم نشو امریکائی گفتند که باید ازایران 149 چاه نفت بگیری تا بیست سال وسپس عقب بکشی امام الراحل فرمودند  میخواهند بهوضع عراق سر سامان بدهند ودوباره حمله کنند وقبول نکردند-ادامهدارد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

تصوف- ازنظر اهلبت مکرم رسول الله صلواته الله علیه واله السلم-!!

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- تصوف  از منظر اهل بیت مکرم صلواته الله علیهم اجمعین-با الهام ا زکتاب  حکمت عرفانی-به نگارشاستادمعزز حضرت  علی امینی  که تحریری ازدروس عرفان نظری استادمعزز  حضرت جناب اقای سید یدالله یزدان پناه-این پرسش مطرح است یک جا صوفی مورد تائید ائمه اطهار علیهم السلام  اجمعین است  ومواردی مورد مذمت است ایشان درچکیده بیان فرمودند- اصل تصوف وعرفان  را تاید وتشویق کردند--  لکن کج فهمی ها وانحراف ها وبدعت ها مورد انتقاد ونقد ورد- ان بزرگواران است- اول این مطلب تنها درمورد عرفان وصوفی نیست درزمان ائمه اطهار علیهم السلام- صوفی مطرح بوده است چه برای شیعیان وچه برای برادران سنی بعدا  برای درک بهتر وجدا شدان از  صوفیان سنی  و بعضی مکاتب صوفی شیعی  عرفان مطرح شد که به معنای شناخت است-کج فهمی ودرک غلط تنها درمورد  تصوف نیست درهمه موارد وشئونات وحرفها وعلوم حتی اخلاق وفقه  هم چنین است- ولی هیچکدام  بهتاثیر ونفوذ کردن ودرک  قوی داشتن به پای عرفان .ویا تصوف نمیرسد- انسان معمولی درحد شناخت شریعت کافی است ولی بعضی اصول به اصطلاح کتاب میزان عام شریعت درسطح نازل است میتوان از طریق طریقت یعنی روش ویک مکتب تحقیقاتی عقلی- وهمرا ه عمل تقیه وعمل صالح واحکام عمل کردن  ازلوازم ایمان نظری است هیچ کس بدون عمل درعلمی ومهارتی  به جائی نخواهد رسید قران یک محتوادارد ویک شیوه بیان دارد به اعراب که کمترین علم جهانی داشتند وباوجودان بازا زلحاظ محتوا وحقیقت ها چیزی درک میکردند مثلا حضرت سعدبنمعاذ پنچ ایه  سوره طا ها-که رسول اکرم صلواته الله علیه والسلم در مکمه درمسجدالحرام خواندن فرمود این پنج ایه زشتی وحماقت مارا اشکار کرد وعلت عقب ماندن مارا بیان کرد ولی شیوه بیان بسیارمهم بود که خودان باعث انگیزه وتشویق به گوش کردن ودرک معنا میکند  وبه همین دلیل است مسلمانان به سمت شعر و نثر سجع که شعر گونه است رفتن مانندجناب مرحوم سعدی شیراز رحمت الله وماازهرودو غفلت کردیک وتاحدی غربیان بهتراز ما درعصر حاضر عمل کردن- لذا بعضی حقایق  شریعت توسط طریقت به یک سری حقیقت های تازه میرسد کاری اسان نیست  ودیگران تنهابه میزان شریعت برای انها کافی است مثلا خداوندمنان یک نوع اتحاد با مخلوق دارد که ترکیبی نیست ان زمان این نوع اتحاد درک نمی کردند چون فقط مادی بلد بودند وروح هم مادی میدانستند—وبه همین علت صوفیان صدر اسلام تصوف رابدرستی درک نمی کردند- هرچه زمان گذشت درک بهتر شد-تصورمیکردند در سر وراسصوفی پیامبر اکرم صلوالته الله علیه والسلم است- که لباس ارزن قیم کهانزمان پشم بوده است ونخی بسیار گران بوده است بپوشد وبدان افتخار کند وصفای باطن را ازدست ندهد- وطلا ونقره وسنگ قیمتی با کلوخ  یکسان باشد این به این معنا است هرکدام میسر شد ارزشی انچنان ندارد ولی لطف الهی را باید پاسداشت ودرجائی میبایست ازان استفاده کرد- واین جمله  امیرالمومنین علی علیه السلام است-درکوخ نشسته ام مانندان است-درکاخ نشسته ام-درکاخ بنشینم مانندان است  که درکوخ نشسته ام ازاین معیارها عبور کرده است- سفیان ثوری- درزمان خود بزرگترین مرجعیت دینی براردران  سنی را  داشت-منصور دوانقی ملعون خلیفه عباسی بود میخواست مرجعیت ابوحنیفه  رابه زمین بزند  زیرا ازاو تبعیت نمی کرد و بیعت هم نکرد درست ماندشاه اینافراد ساواک بزمین میزد انشالله جریان  اش خواهد امد- همه گفتندسفیان ثوری بزرگترین است ایشان خواست  وسفیان ثوری گفت من صوفی ستم هرکس صفی نباشد درحقیقت  برخلافاو هستم اگربتوانم قیام میکنم بعد صوفی انسان وارسته که بیطرف وانقلابی نباشد منصور دوانقی گفت ایشان به خانه ببرید یک هدیه گرانقیمت مثلا کنیزی عبدی به او بدهید اگرقبول کرد گردنش رابزنید- بعدمالک را انتخاب کرد مالک گفت من قرض زیادی دارم- به پول نیازمند هستم با این شرط قیول میکنم- باز منصور دوانقی ز ایشان  باسام وصلوات فرستاد وباز همراه اشیک هدیه گرانقیمت   داد وگفت اگرایشان قبول نکرد گردن اشرابزنید-معلوم میشودهرفردی هرشرطی دارد برای اقیان مناسب بود قبول است بشرطی که راستگو باشند- بعدا تعدادی صوفی تکثیرشدند ازجانب حکومت های ظالم که مردم شکار کنند-که جناب حضرت حافط رحمتالله وعلیه وجناب سعدی فردوس وغیره انهارا مذمت کردهاند- یک نکته را بیان کنم احادیثی درباره مذمت صوفیان نقل شده است بعلت حساسیت زمان کم یاب است- واینهم قابل درک است وشخصیتی مانند  مقدس اردبیلی  ویا گاهی درکتاب اول کافی که مال اواخر عباسین است ذکری کرده باشد نباید جای تعجب باشد زمان سانسور است از امام هادی نقل شده است صلواته الله علیه واله السلم-درمسجدالنبی نشسته بودیم-گروهی از سوفیان  داخل مسجد شده – وشروع به ذکر تهلیل یعنی گفتن لا اله الا الله  درباره اسم اعظم چندین نقل قول است ومیتواند هرهمه درست –باشد-  یکمورد بسمالله الرحمن الرحیم- مورد دیگر همین تهلیل است ومورد یگر  اسم اماحسین علیه السلام بردن است ومورد بعد هراسم ویاصفت که برای رفع حاجات ازته قلب باخلوص قلب گفته شود نقش  اسم اعظم را ایفا میکند- دراین هنگام حضرت فرمودند- به این فریبکاران توجه نکنید- که جانشین شیطان  و ویران گران ارکان دین اند و-رای راحتی خود وتن اسائی( پول مفت دربار)- به زهد وپارسایی تظار میکند- وبرای شکار چهار پایان( مردم احمق ونادان) که متاسفانه درکل جهان اکثریت دارند- شب ها بی دارمیمانند- عمری  بهخود گرسنگی میدهند  تا الاغهایی را برای = امروز مثلا داعش-پالان نهادن تا رام کنند کلمه لا اله الا الله  راجز فریب مردم برزبان نمیاورند-واز غذای اندک استفاده میکنند—تاظرف های بزرگ خودرا پرا از غذا سازنند( مخفیانه)- دل های مردم پست و فرومایه را مجذوب  خویش کنند ادامه دارد</

موافقین ۰ مخالفین ۰

درک اوضاع از نظر ساواک- وترفندهای ساواک-!!

بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات  شخصی است- به کتاب ساواک جلد دوم بنگارش حضرت استاد جناب اقای مظفرشاهدی – رحمت الله علیه چه فامیلی با مسمی- در این کتاب ص686ببعد- نوشته شده است- ساواک در جزوه ای که با هدف ریشه یابی روند وچگونگی شکل گیری وگسترش بحران  سیاسی تهیه کرده بود وبه تحولات پس از  کودتا ی  28 مرداد در دهه های – تا 1350تا1330- اشاره کرده بود- ساواک  در این گزارش تحلیلی- اعتراف میکند- که ریشه بسیاری از نار ضاریتهای رادر کشور باید در موارد زیر  جستجو کرد—1- فقدان عدالت اجتماعی-و- اقتصادی- 2- شکاف عظیم طبقاتی در کشور-3- نا کار امدی وعدم تحقق برنامه های پرسر وصدای انقلاب سفید-4- بی توجهو ی  وبی اعتمادی رجال -و-کارگران حکومتی- و دولتی به طرحهای انقلاب سفید -و- اساسا بی توجهی  وبی اعتقادی به برنامه های اصلاحی حکومت—5- فساد گسترده  اداری—6- فساد گسترده اقتصادی –و- مالی- گسترش دزدی –و- ارتشا گسترش  تبعیض وبی عدالتی در سطوح مختلف  اداری ومدیریتی—بی توجهی به مرد  در دوایر دولتی وحکومتی-7-ناهماهنگی - ونا کار امدی- دوایر حکومتی-و- دولتی-8-مشکلات فزاینده اقتصادی-9- توزیع نامتعارف- وتبعیض امیز ثروت  عمومی—و- افزایش تجمل پرستی- درمیان اقلیت ثروتمند- و- گسترش فقرعمومی درسطو میانهی و- پاین دست جامعه-10 شکست برنامه نوسازی وتوسعه در بخش کشاورزی- وعدم توجه حکومت به روستائیان- 11- رشد نامتوازن شهرها- -12- عدم توجه به حکومت  به حل مشکلات عدیده جوانان—13 عدم توجه کار گزاران حکومت به خواستهای مردم بی اعتمادی- مردم – نسبت به مجموعه حکومت- -و- 14- نقش  استادان و دانشگاه ها- ونیز معلمین-و- اموزگاران- مدارس- در انتقاد از حکومت در ایران- -و- نیز گرایش طبیعی دانشجویان- و دانش اموز-و- طیف وسیعی از فرهنگیان- -و- دانش اموختگان کشور به ایدولوژِ های سیاسی ومذهبی  مخالف رژیم- ساواک در برخی ارزیابی  های- تلاش می کرد- تحولات سیاسی  دوران انقلاب رابه گرو هایی چون  حزب توده پیوند زند-  -و- وانمود  سازد که گروه های مسلمان- نقش درجه چندمی در انقلاب دارند—برخی از شعارهائی که ساواک توصیه میکرد- تظاهر کنندگان طرفدار شاه سر دهند عبارت بود از- قانون اساسی ضامن استقلال  است—ماخواهان اجرای کامل قانون اساسی هستیم- مجازات سریع فاسدان را خواهانیم—ما از استقلال  وتمامیت کشور دفاع خواهیم کرد—ما برعلیه استبداد وظلم وستم قیام خواهیم کردیم- ایرانی از خانه ات دفاع کن – ما امنیت واسایش میخواهیم- ایرانی فریب تبلیغ جهان وطنی را نمی خورد- ماحافظ دین وکشور خود هستیم- ایرانی به ایران بی اندیش- ایران خانه ات را اباد کن--  خوشا بحال بیدار دلانی که روی از فتنه و فسادبرمیتابد- صلح وتفاهم- شرط اصلی زندگانی  و بقا است- ایرانی به وحدت ملی بیاندیش- - استقلال وتمامیت ایران هدف  هر ایرانی پاک سرشت است—از دولت قانونی شاهپور بختیار حمایت میکنیم—چون ایران نباشد تن من نباد- لا ضر ولا ضرار فی السلام- ویرانگران مال –و- خانه- مسلمان نیستند-  سکوت دربرابر دشمنان قانون اساسی خیانت  به ایران است-

موافقین ۰ مخالفین ۰

اراجیف اقای صادق هدایت-!!

بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است-جناب صادق هدایت فرمودند- دینی که با خوردن اب  درملا عام به خطر بیفته- ولی خوردن حق مردم تکونش نده- دین نیست – توهمی است  برای عوام- ونعمتی است برای مسئولین- روزه تمرین شایسته است زیستن عرب دربادیه خشک عربستان بود- وقتی شتری هفت روز بی اب وعلف صحرا میپمود سزاوار بود که سوارش بتواند دست کم یک روز  از صبح تا شام نخورد نیا شامد- روزه برای نیکان ماتوان  شکست درقادسیه است بود وبرای خودمان تاوان ناتوانی از اندیشیدن- خوشبختانه این اراجیف عمق درک جناب اقای صادق هدایت درباره اسلام نشان داد فردی در پاریس زمانی  وضع کار بسیار خوب بود چون فردی که از ایشان حمایت مالی میکرد وپسرش نصف انرا پس از مرگ پدر تقبل کرد ایشان خودکشی کرد؟؟- دین  بخطر نمی افتد انسانها بخطر می افتند- دین امده است که  حقوق جامعه بر اساس  اراده وتکوین تشریعی الهی  تنظیم کند امام صادق علیه السلام فرمودند به تعبیر من همه مذاهب مانند موش ازمایشگاهی تجربه کردید نتایج ان راهم فهمیدید یک بارهم دین ناب محمدی صلواته الله علیه واله والسلم تجربه کنید- انها را ه عقلرا بلد نبودند از راه تجربه درک کنند- همین کار بر طبق یک برنامه بی بی سی که از پاریس گرفته بود خانم متخص فرانسوی با ماشین اخرین سیستم پیاده شده واز   مغازه برزنتی کنار رود سن بهدو دختر مراکشی کهم  روسری اروپائی میفروختند وهم روسری حجاب گفت که به سلیقه یک روسری به من بده ایشان همان حجابی خود داشت ازهمان نوع یک روسری  به ایشان داد  وایشان تشکر کرد ورفت وبعد گفت اقای ماکرون مثلا خوداش را میکشد که حجاب  رابردارد ولی اینها  برخلاف ایشان عمل میکنند  همیشه مذهب از طریق زیزبنا پیش رفته است وسرانجام روبنارا تسخیر کرده است چون زیربنا اهل عقل وتجربه هستند ودختر خانم مدتی بالا وپایئن میپرید تصور میکند که شاهکار کرده است- کسی روزه میگیرد ونماز میخواند  ولوحق خودرا گرفته باشد برای مردم دلسوزی نکند که مسلمان نیست- این روزه طبق حدیث اولا برای تشنگی وگرسنگی روز قیامت است پس به دیگران بایدکمک کند یک ماه تمرین کم کم انسان  به ان خوی میگیرد وتاا نکه عادت میشود  کاشکی ایشان بهتاریخ اسلام نظری میکرد  بیشترین انقلابات ومبارزات درطول تاریخ مال مذب بوده است که خالصانه و برای رضای الهی بهنفع مردم عمل شده است وهیچ دوره ای  به اندازه دروان اسلام مبارزه با ظلم نشده است- البته مقداری هم مبارزه با ظلم کردهاند- فرمودند روزه  اعرابی است چندین روز د صحرا  حرکت میکنند ایشان میدانسته است که مسافر روزه ندارد وشتر اب از دست نمیدهد ومداوم ابرا درخودتصفیه میکند واز چربی کوهان میتواندتغذیه کند وبیش از دوهفته تحمل دارد- وقتیکه بقول ایشان برای هم نفسی باشتر فرد باید روزه بگیرد ومسلما است برای انسان ها این فرضیه اولاتر است- چون اسلام امده است وایرانیان مجبور کرده است روزه بگیرنند این امرتاوان شکست انها درقادسیه است ایشان این مطلبر ا باید اثبات کند حتما بیادمسلمان میشدند وحتما میبایست روزه بگیرنند چنین چیزی درتاریخ نوشته نشده است بلکه  بیشاز چندین هزار دانشمند اسلامی   در کشور ایران بوجود امد که افتخار جهانی برای ایران اورده است وانها بشدن به اسلام دلبسته بودند که درگذشته چنین چیزی را سراغ نداریم- اما صحت  روزه  اثبات شده است  چربی های داخل رگ واطراف قلب وکنار ستون فقرات اینها  تنها باجراحی امکان پذیر است ودرداخل رگ هنوز راه منطقی بجز روزه وجودندارد واز بین رفتن سلولهای ناقض وضعیف که امکان سرطانی شدن دارد  فقط ازراه روزه میتواننداز بین بروند وهوای نفس بعلت  که با نرژی بدن ارتباط دارد وانسان از نورانیت تاحدی جلوگی ر میکند روزه  نفس الرحمانی  اشکار میکند وبه سرعت کمی وزن را را میتوان جبران کرد ایا چهارده قرن ما ناتوان از اندیشه بودیم ونتوانستیم دین وروش دقیقرا پیدا کنیم  شما پیدا کردید چرا انرا افشا نکردید پس شماهم مجرم هستید- والسلام

موافقین ۰ مخالفین ۰

روشنفکران مریض وعلیل-!!

بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- در رادیو فردا- در باز خوانی- کتاب – ناگهان- اقای عباس  نعلبندیان و مذهب-من ایشان را نمی شناسم وباچنین روشنفکرانی هم ارتباط ایجاد نمیکنم- در شصت وهشت سالگی خودکشی کرد؟؟ خود کشی خود راهم درکتاب وهم در صحنه  تائتر- بیان کرده است-چون ایشان هم پالگی  اقایان  رادیو فردا هستند    یک مجیزی گوئی برای ایشان درست کرده است وروضه  هنری –سیاسی   خوانده است- بعضی جهان سومی ها  عاشق بعضی چهرهای سیاسی – اجتماعی غرب و وطن میشوند – صادق هدایت –کافکا- ارنست همینگوی ودیگران وکلمات انها  وحی منزل میدادنند وغالبا شرقی ها خیالبافیذ میکنند وتوهم دارند ایشان میفرماید ملت ایران بر قتل وحدت پیدا کرده است منظور امام حسین علیه السام وعاشورا ومیگوید من قبر ام را کنده ام- ای مسلمانان-گور من-ایا- به سوی قبله است؟؟ مرحوم علی شریعتی علیه السلام فرمودند از  دیدگاهی سیاسی – فلسفی جهان کهدرعمل کاربرد داشته است وبعضی مسائلرا حل کرده است برای تبین اسلام ازان استفاده کنید کهمن معتقد ام اسلام  مطالب ارزنده دراین موارد زیاد دارد- وبقول حضرت حافظ رحمتالله علیه این چنین افرادی مانند ایشان را عسس میداند  و یار را ودوست وغیره امام الزمان علیه السلام میداند-خواندن کتب خارجی تا فرد دران کشورمدتها نباشد وتحقیق نکرده باشد سم مهلک است-درلندن مداوم میگویند هم جنس بازان بسیارخوشحال هستند  واصطلاح گی  به همین معنا است وبا گلمه گای به بعنوان مرد میانسال   بسیارممکن است قاطی شود- درلندن هم جنس بازان دونوع هستند یک گروه انجمن داردند  وهرکس را قبول نمیکنند وباید درنزد پزشک برود و تائید شودمیتواند هم جنس گرا باشد ومقرات واساس نامه دارد ومغازههائی دارند  که کتاب   و وسایل  فیم و کاست وغیره از امور بهداشتی وروانشاسی وجامعه شناسی وسیاس ی وغیره تهیه کردند  مغازه نزدیک خانه من درلندن رفتم- وپرسیدم شما همجنسگرا ی ایرانی هم دارید یک کتابجه  مانند کتاب روزنامه درحسابداری  به من داد که 314 نفر اسم داشت نه ایرانی ونه عرب ونه هندی ونه پاکستانی نبود همه انها انگلیسی بودند-مندراخر اسما اسم خودم را نوشتم وشماره تلفن دادم که چناچه یک ایران  ثبت نام کرد به من زنگ بزند  درانگلستان کسی مثلا در جائی کار میکند فرض کنید ان فرد ایرانی باشد کسی بااو کاری ندارد درالمان زنان مجرد بااو میخواهند رابطه داشته باشند ودرامریکا همجنسگرها هم میخواهند رابطه داشته باشند فرد ممکن است فریب بخورد ولی زود متوجه میشود- چون من عضو نبودم درکلوپ انها نمیتواستم  شرکت کنم ولی ادرس یک کلوپ ازاد راداد برای پول دراوردن ویا  گروه خودرا تقویت کردن همه کار میکنند—من رفتم در نزدیکی اخر شب  داخلیک خانهدربان درب را پشت سرمن بست وگفت   تمام صندل یها پر است مدتهای کمی باشد تا یکی خالی شود اگرنشد برگردد- من که وارد اطاق شدم خشکم زد قبرستان  روحیه  بهتراز انجا بود  جوانی مانندکسی کشتی هایش غرق شده است سرپائین  درفکر وغم بود همه ساکت بودند افرادبا کنجکاوی وکمی ناراحتی بهمن نگاه میکردند تمام این همجنسگراها که در امریکا رژه به سمت فرماندای میروند وبعضی مخصوصا خانم میخندند اینها اجیر شدند فقطیک دختر کینائی که رنگ انها شوکلاتی باز است روی سرش یک کلاه کیس بور گذاشته بود- دوتا گیس گربه ای موج دار است بلند که اولاش یک حلقه قرمرز و سط یک حلقه  نارجی واخراش یک حلقه ابی رنگ خوش رنگی بود-تامن رادید شروع و به ناز کردن وتکان دادن سینه به بالا  ودستاش با موها بازی  میکرد وپسر خنده اش گرفت ومن باز گشتم- یک مقدار کلمات غربی که از درد دل برمیاید  انهم از جریانات غرب سرچشمه میگیرد چه ربطی به ایران دارد مردم  باراهپیمائی در زیر سایه تانکها لبخند برلب داشتند متاسفانه  ما بخش روانی ما بخشی  امراض  روحی و-قلبی روشنفکران  کهغربراندیه عاشق شدند ندایم وبقول رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم مرض روح سخترا از مرض جسم مجنون واقعی اینان هستند تصور میکنند که همین که انقلاب شد بههمه خانه وماشین وشغل وپول مکفی داه میشود درحالکیه مردم بیاد انقلاب را یاریکنندتا بهاین درجه برسد انهم درچالش باین  خوان اشامهای مدرن جهانی و حقوقبشری  کاری اسان نخواهد بود-

موافقین ۰ مخالفین ۰

قران از نظر امام حسن علیه السلام-!!

بسم الله الرحمن الرحیم- یلمی نقل کرده است:
حسن بن علی علیه‏السلام فرمود:[گرفتاری‏ها و] مصیبت‏ها،کلیدهای پاداش [خداوندی] هستند.
و فرمود:نعمت‏ها تا هستند، ناشناخته‏اند و چون پشت کردند، شناخته می‏شوند.
و فرمود:بر شما باد که بیندیشید؛ زیرا اندیشه، زندگی دل بینا و کلیدهای درهای حکمت است.
و فرمود:بهترین زمان بخشش [و گذشت] بزرگوار، زمانی است که گنهکار برای معذرت خواهی در تنگنا قرار گیرد. [1] . ر کنار رفتارهای قرآنی امام حسن مجتبی علیه السلام، از دیدگاه های حضرت پیرامون قرآن هم نباید غافل ماند. حسن بن علی علیهما السلام گاه از نقش راهنمایی قرآن سخن می گوید، زمانی از تفسیر و شیوه ها و نبایدهایش سخن می گوید. از تأثیر آن در جلای سینه ها، تأثیرش در قیامت و احوال مؤمنان و شرایط تمسّک به قرآن و... سخن دارد. گوشه هایی از این بخش ها را می خوانیم:
الف) قرآن؛ ثقل اکبر
امام حسن علیه السلام بعد از بیعت مردم، فرمود: ما حزب پیروز خداییم. نزدیک ترین خاندان پیامبریم. اهل بیت پاکیزه و پاک اوییم و «احدالثقلین الّذین خلّفهما رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فی امّته والثانی کتاب الله فیه تفصیل کل شی ء «لایأتیه الباطل من بین یدیه و لامن خلفه»(1)؛ و یکی از آن دو گران سنگ هستیم که رسول خدا در امّت خود به یادگار نهاد و دومی آن، کتاب خداست که «در آن بیان هر چیز است و از پیش روی آن و از پشت سرش باطل به سویش نمی آید.»
ب) قرآن؛ امام هدایت
امام حسن علیه السلام فرمود:
«ما بقی فی الدنیا بقیّة غیرهذا القرآن فاتّخذوه اماماً یدلّک علی هداکم و إنّ احقّ النّاس بالقرآن من عمل به و إن لم یحفظه و أبعدهم منه من لم یعمل به و إن کان یقرأه (2)؛ در دنیا غیر از این قرآن چیزی نمانده است. پس آن را امام خود قرار دهید تا شما را به هدایت راهنمایی کند. سزاوارترین مردم به قرآن کسی است که به آن عمل کند، هرچند آن را حفظ نکرده باشد و دورترین فرد از قرآن کسی است که به آن عمل نکند، هرچند آن را بخواند.»
ج) قرآن در قیامت
امام حسن علیه السلام فرمود:
«إنّ هذا القرآن یجی ء یوم القیامة قائداً و سائقاً یقود قوماً الی الجنّة أحلّوا حلاله و حرّموا حرامه و آمنوا بمتشابهه و یسوق قوماً الی النّار ضیّعوا حدوده و احکامه و استحلّوا محارمه (3)؛ این قرآن در روز قیامت در حالی که راهبر است می آید؛ مردمی را که حلال قرآن را، حلال و حرام آن را، حرام گرفته اند و به متشابه آن ایمان آورده اند، به بهشت رهنمون می شود و مردمی را که حدود و احکامش را ضایع کرده اند و حرامهایش را روا شمرده اند، به آتش می اندازد.»
د) قرآن؛ شفای سینه ها
از امام حسن علیه السلام است که فرمود:
«إنّ هذا القرآن فیه مصابیح النّور و شفاء الصّدور فلیجل جال بضوءه و لیلجم الصّفة قلبه، فانّ التّفکیر حیاة القلب البصیر کما یمشی المستنیرفی الظلمات بالنّور(4)؛ چراغهای نور و شفای سینه ها در این قرآن است. پس باید سالک، در نور آن راه بپیماید و با این ویژگی، دل خود را لگام زند؛ زیرا این اندیشیدن حیات دل بیناست، همان گونه که آدمی در تاریکی ها با نور روشنایی می گیرد.»
ه.) قرآن؛ طرف محاسبه و حجّت
کسی از امام حسن علیه السلام تقاضای اندرز کرد... امام فرمود: با نعمت های خداوندی خود را بازدارید و از اندرزها سود برید که خدا برای پناه جوئی و یاوری کافی است. «وکفی بالکتاب حجیجاً و خصیماً و کفی بالجنّة ثواباً و...(5)؛ و قرآن حجّت و طرف محاسبه ای تمام است و بهشت برای ثواب و...»
و) شرط آویختن به قرآن
امام حسن علیه السلام در ضمن موعظه ای طولانی پیرامون تمسّک به قرآن فرمود: «واعلموا علماً یقیناً أنّکم لن تعرفوا التقی حتّی تعرفوا صفة الهدی و لن تمسّکوا بمیثاق الکتاب حتّی تعرفوا الذی نبذه و لن تتلوا الکتاب حقّ تلاوته حتّی تعرفوا الذی حرّفه فاذا عرفتم ذلک عرفتم البدع والتکلّف و رأیتم الفریة علی الله و التحریف و رأیتم کیف یهوی من یهوی و...(6)؛ یقین داشته باشید تا ویژگی هدایت را نشناسید، تقوا را نخواهید شناخت و تا آنانی را که قرآن را پشت سر انداختید، نشناسید، به پیمان قرآن نتوانید آویخت و تا تحریف کنندگان قرآن را نشناسید، آن را چنان که حقّ تلاوت آن باشد، نخواهید خواند. پس وقتی اینها را شناختید، بدعت ها و پیرایه ها را نیز خواهید شناخت و افتراها بر خدا و تحریف را می بینید و پی می برید آن که سقوط کرد، چگونه سقوط نمود.»
ز) حرمت تفسیر به رأی
از نگاه امام حسن علیه السلام «تفسیر» باید روشمند باشد. بر این اساس، «تفسیر به رأی» حرام است. «من قال فی القرآن برأیه فأصاب فقد أخطاء(7)؛ هرکسی درباره قرآن با رأی خود سخن گوید و به حق باشد، باز گناه کرده است.»
ح) پیرامون تلاوت قرآن
از امام حسن علیه السلام است که: «من قرأ القرآن کان له دعوة مجابة امّا معجّلة و امّا مؤجّلة(8)؛ هرکس قرآن بخواند، یک دعای مستجاب دارد؛ دیر یا زود.» و فرمود: «من قرأ ثلاث آیات من آخر سورة الحشر اذا أصبح فمات من یومه ذلک طبع بطابع الشّهداء و إن قرأ اذا أمسی فمات فی لیلته طبع بطابع الشهداء(9)؛ هرکسی هنگام صبح سه آیه آخر سوره حشر را بخواند، و در آن روز بمیرد، مُهر شهدا خواهد خورد و چون شب شود و بخواند و بمیرد، نیز ممهور به مهر شهدا می شود.»
نقش اهل بیت علیهم السلام نسبت به قرآن
الف) نزول قرآن بر خاندان رسالت
از نظر امام حسن علیه السلام خانه اهل بیت، محلّ نزول فرشتگان الهی و وحی آسمانی است. از این روی امام حسن علیه السلام بعد از جنگ جمل، به خاطر مریضی، یعنی امام علی علیه السلام خطبه های نماز را خواند و در آن فرمود: «ایّها النّاس إنّ الله اختارنا بالنّبوة... و انزل علینا کتابه و وحیه...(10)؛ ای مردم! خدا ما را به نبوّت برگزیده (نبوّت در خاندان ماست)... و کتاب وحی خود را بر ما نازل کرد...»
ب) علی علیه السلام، جامع قرآن
امام حسن علیه السلام فردای روزی که امام علی علیه السلام به شهادت رسید، در میان مردم کوفه سخنرانی کرد. وی در آنجا فرمود: «یا اهل الکوفة لقد فارقکم بالأمس سهم من مرامی الله... اعطی الکتاب خواتیمه و عزائمه (11)؛ ای اهل کوفه! دیروز کسی از شما جدا شد که تیری از تیرهای خدا بود... خواتیم و عزائم قرآن (همه دانشهای دور از دسترس و احکام ظاهری) به او داده شده بود.»
ج) اهل بیت علیهم السلام، اهل قرآن شناسی
امام حسن علیه السلام فرمود: «لایجهلنّکم الذین لایعلمون والتمسوا ذلک عند اهله فانّهم خاصّة نورً یستضاء بهم و ائمّة یقتدی بهم...(12)؛ نادانان، شما را به جهالت نکشانند و این (قرآن شناسی و حق شناسی) را از اهلش (اهل بیت) بجویید.»
د) اهل بیت علیهم السلام تأویل کنندگان قرآن
امام حسن علیه السلام در ضمن نقل حدیث ثقلین می فرماید: «فالمعوّل علینا فی تفسیره لانتظنّی تأویله بل نتیقّن حقائقه فأطیعونا(13)؛ در تفسیر آن، ما مورد اعتمادیم و از روی خیال تأویل نمی کنیم؛ بلکه از روی یقین حقایق آن را بیان می کنیم. از ما پیروی کنید.»
و براساس قائل بودن به چنین جایگاهی برای اهل بیت علیهم السلام است که وقتی ابوسعید عقیصا از دلیل «صلح» می پرسد، امام می فرماید: اباسعید! علّت صلح من با معاویه، همان علّت صلح رسول خدا با بنی صخره و بنی اشجع و اهل مکّه است، وقتی که از حدیبیه برگشت. آنان طبق تنزیل، کافرند و معاویه و یارانش طبق تأویل قرآن.(14)
استشهاد به آیات الهی
امام حسن مجتبی علیه السلام در سخنانش همواره از کلام الهی استفاده می کرد و به خاطر عشق و علاقه، سخنش را مزیّن به آن می ساخت و مواقعی هم به شاهد آوردن از آیات در ذیل کلام خود می پرداخت. این دسته از سخنان حضرت را می توان تحت عنوان «استشهاد و استفاده از آیات» گردآورد که البته حجّم وسیعی هم دارند و ما تنها به ذکر نمونه بسنده می کنیم:
الف) صبر بر جهاد
امام حسن علیه السلام بعد از اطلاع از حرکت لشکر معاویه، خطبه ای خواند و فرمود: به راستی خداوند جهاد را بر بندگان خود واجب فرمود و آن را ناگوار نامید. سپس به مؤمنان مجاهد فرمود:
«واصبروا انّ الله مع الصّابرین»(15)؛ «صبر پیشه کنید که خدا با صابران است.» ای مردم! شما به آنچه می خواهید نمی رسید مگر با صبر بر آنچه ناگوار است؟(16)
ب) تقوا، عامل نجات
امام حسن علیه السلام در نصیحتی طولانی به عامل تقوا اشاره می کند و می فرماید: «... خدا شما را به تقوا سفارش کرد و آن را نهایت خشنودی خود قرار داد که تقوا درِ هر توبه و سرآمد هر حکمت و شرف هر کاری است: به سبب تقوا پارسایان رستگار شدند. خداوند متعال فرمود: «انّ للمتّقین مفازاً»(17)؛ به راستی که پرهیزکاران را رستگاری است. و فرمود: «ویُنجی الله الذّین اتقوا بمفازتهم لا یمسّهم السّوء و لاهم یحزنون»(18)؛ و خدا کسانی را که پارسایی پیشه کنند، به کارهایی که مایه رستگاری آنها شد، نجات می دهد. بدی به آنان نمی رسد و غمگین نمی شوند.
پس ای بندگان خدا! از خدا پیروی کنید و بدانید هرکه از خدا پروا کند، خدا راهی برای بیرون رفتن از فتنه ها به رویش می گشاید و در کارش درستی بخشد و هدایتش را فراهم کند و حجّت او را پیروز کند و رو سفیدش سازد.»(19)
ج) اخلاص، رمز اجابت
از امام حسن علیه السلام است که فرمود: ای مردم!... با ذکر فراوان خود را از خدا (غضب و عذاب) بازدارید و با پارسایی از او بترسید و با فرمانبرداری به خدا تقرّب جویید که او نزدیک و پاسخگو است. خداوند می فرماید: «و اذا سألک عبادی عنّی فانّی قریب اجیب دعوة الدّاعی اذا دعان فلیستجیبوا لی و لیؤمنوا بی لعلّهم یرشدون»(20)؛ هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند، من نزدیکم و دعای دعاکننده را چون مرا بخواند، اجابت می کنم. پس باید فرمان مرا برند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند. پس خدا را فرمان ببرید و به او ایمان آورید.(21)
استناد و احتجاج با آیات
در موارد متعدّدی امام حسن علیه السلام سخنان و اقدامات خود را مستند به آیات الهی می کرد و دلیل ادّعاهایش را از قرآن کریم استخراج و اعلام می نمود؛ گاهی هم در برابر مخاطبان توسّط آیات قرآن کریم احتجاج می کرد و آنان را با پاسخ هایی نهایی و قاطع رو به رو می ساخت. این قسم از احادیث حسنی علیه السلام نیز فراوانند(22) و ما تنها به تعدادی اشاره می کنیم.
الف) مشارکت شیطانی
یزید به امام حسن علیه السلام گفت: از روزی که به دنیا آمده ام، تو را دشمن می دارم. امام فرمود: بدان ای یزید! شیطان در آمیزش پدر تو مشارکت داشت و هر دو نطفه به هم آمیختند و در وجود تو دشمنی مرا نهادند. زیرا خدای متعال می فرماید: «وشارکهم فی الاموال والاولاد»(23)؛ در مال ها و فرزندانشان شرکت جوی. و نیز در آمیزش «حرب» شرکت کرد و «صخر» از آن زاده شد. از این رو، او جدّم رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم را دشمن می دارد.(24)
ب) پیروی از امام عادل
امام حسن علیه السلام در ضمن یک سخنرانی مردم را به پیروی از اهل معرفت و خدا ترسی فراخواند و به آیه «فبهداهم اقتده» این گونه استناد کرد: خدا شما را رحمت کند. از اینان پیروی کنید که خدای متعال، پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و پدران او ابراهیم و اسماعیل و فرزندانش را ستود و فرمود: «فبهداهم اقتده» و بدانید که به پیروی ایشان مکلّف هستید.(25)
تفسیرهایی از امام حسن علیه السلام
امام حسن علیه السلام به تناسب مسائلی که پیش می آمد، از آیات الهی تفسیرهایش را ارائه می کرد. این کار، گاهی در قالب سخنرانی و مخاطبه بود و زمانی در شکل پاسخ به سؤالات قرآنی. امام حسن علیه السلام همواره به عنوان قافله سالار خاندان علوی و اهل بیت علیهم السلام در دوره امامتش مورد پرسشهای مختلف قرآنی بود و در سایه آن حجم زیادی از پاسخهای حضرت هم به یادگار مانده است که به بازخوانی برخی می پردازیم.
الف) منظور از سجود
قطب راوندی در فقه القرآن، درباره «وادبار السّجود»(26)؛ «و به دنبال سجود، او را تسبیح بگوی.» می گوید: امام حسن علیه السلام فرمود: منظور، دو رکعت مستحبّی پس از نماز مغرب است.(27)
ب) اصحاب اُخدود
از ابن ابی حاتم نقل است که حسن بن علی علیهما السلام درباره اصحاب اُخدود «اصحاب الأخدود»(28) فرمود: آنان اهل حبشه اند.(29)
ج) تفسیر اولی الامر
امام حسن علیه السلام بعد از بیعت مردم، فرمود: از ما پیروی کنید که اطاعت ما، چون همراه اطاعت خدای سبحان و پیامبرش باشد، واجب است. خدا فرمود: «یا ایهاالذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرّسول و اولی الامر منکم فان تنازعتم فی شی ءٍ فردّوه الی الله و الرّسول»(30)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را نیز اطاعت کنید، هرگاه در امری اختلاف کردید، آن را به خدا و پیامبر عرضه دارید». «ولو ردّوه الی الرّسول و اولی الامر منهم لعلمه الذین یستنبطونه منهم»(31)؛ و اگر آن را به پیامبر و اولیای امرشان برگردانند، قطعاً در بین آنان کسانی هستند که آن را دریابند و شما را بر حذر می دارم از گوش دادن به داد و فریاد شیطان که دشمن آشکار شماست...(32)
د) سؤال از شاهد و مشهود
ابوالحسن علی بن احمد واقدی می نویسد: مردی گفت: نزد جوانی رسیدم که صورتش چون طلای سرخ می درخشید و از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم سخن می گفت، از تفسیر «شاهد و مشهود» پرسیدم، فرمود: امّا شاهد، محمّد است و مشهود، روز قیامت. آیا نشنیدی که می فرماید: «یا ایّها النّبیّ انّا ارسلناک شاهداً»(33)؛ و «ذلک یوم مجموع له النّاس و ذلک یوم مشهود»(34)؛ پرسیدم: این جوان کیست؟ گفتند: حسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام.(35)
ه.) سؤال از خلقنا بقدر
از امام حسن علیه السلام درباره فرموده خدا «انّا کل شی ءِ خلقناه بقدرٍ»(36)؛ سؤال شد. فرمود: خدا می گوید: «انّا کلّ شی ء خلقناه لأهل النّار بقدر اعمالهم»(37)؛ ما هر چیزی را برای دوزخیان به اندازه اعمالشان آفریده ایم.
و) سؤال از اولی الالباب
امام کاظم علیه السلام فرمود: حسن بن علی علیهما السلام فرمود: هر وقت نیازی داشتید، آن را از اهلش بخواهید. سؤال شد: ای فرزند رسول خدا! اهل نیاز چه کسی است؟ فرمود: آن کسانی که خدا در قرآن از آنان یاد می کند: «انّما یتذکّر اولی الالباب»(38)؛ «تنها ژرف نگرها پند پذیرند» ژرف نگرها، همان خردمندانند.(39)
تطبیق و شأن نزول آیات
الف) تطبیق مشکات و... بر اهل بیت علیهم السلام
امام حسن علیه السلام در نامه ای به عبدالله بن جندب نوشت: ... مَثَل ما در کتاب خدا، همچون مشکات است. مشکات، قندیل است و در ما، چراغ است و چراغ، محمّد و خاندان او هستند و چراغ در شیشه است. «الزّجاجة کانّها کوکب درّیّ یوقد من شجرة مبارکة» علی بن ابی طالب علیه السلام، «لا شرقیة ولاغربیة» معروفة لایهودیة و لانصرانیة «یکاد زیتها یضی ء و لولم تمسسه نار نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء»(40)؛ آن شیشه، گویی اختری درخشان است که از درخت خجسته زیتونی - علی بن ابی طالب - که نه شرقی و نه غربی است - نه یهودی و نه نصرانی است - افروخته می شود. نزدیک است که روغن آن - هرچند بدان آتش نرسیده باشد - روشنی بخشد. نوری بر روی نوری دیگر است. خدا هر که را بخواهد به نور خود هدایت می کند.»
«سپس ما نجیبان و پیشگامان پیامبران و جانشینان خدا در زمین و همان خالص شده های برای خدا در کتاب خداییم و ما نزدیک ترین مردم به پیامبر خداییم و ما آن کسانی هستیم که خدا دین خود را برای ما تشریع کرد و در کتاب خود فرمود: «شرع لکم من الدّین ما وصّی به نوحاً والّذی اوحینا الیک و ما وصّینا به ابراهیم و موسی و عیسی ان اقیموا الدّین و لا تتفرّقوا فیه»(41)؛ «از دین آنچه را که به نوح درباره آن سفارش کرده برای شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحی کردیم و آنچه را درباره آن به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم که دین را به پا دارید و در آن جدایی نکنید.» و بر امّت محمّد باشید. آری «کبر علی المشرکین»(42)؛ «بر مشرکان گران می آید.»(43)
ب) تطبیق ابرار به اهل بیت علیهم السلام
حسن بن علی علیه السلام فرمود: هرجا در کتاب خدای سبحان «انّ الابرار»(44) آمده است، سوگند به خدا، از آنها جز علی بن ابی طالب و فاطمه و من و حسین را اراده نکرده است. زیرا ما به سبب پدران و مادران خود «ابرار» هستیم و دل های ما با عبادات و نیکی ها بالا رفته و از دنیا و دوستی آن بیزار شده است و ما در همه فرائض الهی از او اطاعت می کنیم و به وحدانیّت او ایمان داریم و پیامبرش را تصدیق می کنیم.(45)
ج) تطبیق مروان به شجره ملعونه
مروان بن حکم در مجلس معاویه سخنان ناشایستی علیه امام حسن علیه السلام به زبان آورد. امام فرمود: مروان! سپاس خدایی را که با این تهدید تو، جز بر طغیان تو نیفزاید، همان طور که خدا فرمود: «و نُخَوّفهم فما یزید هم الاّ طغیاناً کبیراً»(46)؛ «و ما آنان را بیم می دهیم ولی جز طغیان بیشتر آنان نمی افزاید.» مروان! آیا تو و فرزندانت همان درخت لعنت شده در قرآن نیستید؟ سه بار از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که تو را لعنت کرد.(47)
د) بیان شأن نزول
امام حسن علیه السلام به عمرو بن عاص فرمود: ای عمر! من تو را نمی شناسم، جز از عمل نامشروعی که پنج نفر درباره اش اختلاف داشتند... به سخن آمدی، و گفتی: من دشمن محمّدم؟! و خدا در کتاب خود نازل فرمود: «انّ شانئک هوالابتر»(48)؛ «حقاً که دشمن تو خود بی نسل است.»(49)
پی نوشت ها:
________________________________________
1.بحارالانوار،ج 43، ص 359؛ شیخ طوسی، ص 691 ر کنار رفتارهای قرآنی امام حسن مجتبی علیه السلام، از دیدگاه های حضرت پیرامون قرآن هم نباید غافل ماند. حسن بن علی علیهما السلام گاه از نقش راهنمایی قرآن سخن می گوید، زمانی از تفسیر و شیوه ها و نبایدهایش سخن می گوید. از تأثیر آن در جلای سینه ها، تأثیرش در قیامت و احوال مؤمنان و شرایط تمسّک به قرآن و... سخن دارد. گوشه هایی از این بخش ها را می خوانیم:

الف) قرآن؛ ثقل اکبر

امام حسن علیه السلام بعد از بیعت مردم، فرمود: ما حزب پیروز خداییم. نزدیک ترین خاندان پیامبریم. اهل بیت پاکیزه و پاک اوییم و «احدالثقلین الّذین خلّفهما رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فی امّته والثانی کتاب الله فیه تفصیل کل شی ء «لایأتیه الباطل من بین یدیه و لامن خلفه»(1)؛ و یکی از آن دو گران سنگ هستیم که رسول خدا در امّت خود به یادگار نهاد و دومی آن، کتاب خداست که «در آن بیان هر چیز است و از پیش روی آن و از پشت سرش باطل به سویش نمی آید.»

ب) قرآن؛ امام هدایت

امام حسن علیه السلام فرمود:

«ما بقی فی الدنیا بقیّة غیرهذا القرآن فاتّخذوه اماماً یدلّک علی هداکم و إنّ احقّ النّاس بالقرآن من عمل به و إن لم یحفظه و أبعدهم منه من لم یعمل به و إن کان یقرأه (2)؛ در دنیا غیر از این قرآن چیزی نمانده است. پس آن را امام خود قرار دهید تا شما را به هدایت راهنمایی کند. سزاوارترین مردم به قرآن کسی است که به آن عمل کند، هرچند آن را حفظ نکرده باشد و دورترین فرد از قرآن کسی است که به آن عمل نکند، هرچند آن را بخواند.»

ج) قرآن در قیامت

امام حسن علیه السلام فرمود:

«إنّ هذا القرآن یجی ء یوم القیامة قائداً و سائقاً یقود قوماً الی الجنّة أحلّوا حلاله و حرّموا حرامه و آمنوا بمتشابهه و یسوق قوماً الی النّار ضیّعوا حدوده و احکامه و استحلّوا محارمه (3)؛ این قرآن در روز قیامت در حالی که راهبر است می آید؛ مردمی را که حلال قرآن را، حلال و حرام آن را، حرام گرفته اند و به متشابه آن ایمان آورده اند، به بهشت رهنمون می شود و مردمی را که حدود و احکامش را ضایع کرده اند و حرامهایش را روا شمرده اند، به آتش می اندازد.»

د) قرآن؛ شفای سینه ها

از امام حسن علیه السلام است که فرمود:

«إنّ هذا القرآن فیه مصابیح النّور و شفاء الصّدور فلیجل جال بضوءه و لیلجم الصّفة قلبه، فانّ التّفکیر حیاة القلب البصیر کما یمشی المستنیرفی الظلمات بالنّور(4)؛ چراغهای نور و شفای سینه ها در این قرآن است. پس باید سالک، در نور آن راه بپیماید و با این ویژگی، دل خود را لگام زند؛ زیرا این اندیشیدن حیات دل بیناست، همان گونه که آدمی در تاریکی ها با نور روشنایی می گیرد.»

ه.) قرآن؛ طرف محاسبه و حجّت

کسی از امام حسن علیه السلام تقاضای اندرز کرد... امام فرمود: با نعمت های خداوندی خود را بازدارید و از اندرزها سود برید که خدا برای پناه جوئی و یاوری کافی است. «وکفی بالکتاب حجیجاً و خصیماً و کفی بالجنّة ثواباً و...(5)؛ و قرآن حجّت و طرف محاسبه ای تمام است و بهشت برای ثواب و...»

و) شرط آویختن به قرآن

امام حسن علیه السلام در ضمن موعظه ای طولانی پیرامون تمسّک به قرآن فرمود: «واعلموا علماً یقیناً أنّکم لن تعرفوا التقی حتّی تعرفوا صفة الهدی و لن تمسّکوا بمیثاق الکتاب حتّی تعرفوا الذی نبذه و لن تتلوا الکتاب حقّ تلاوته حتّی تعرفوا الذی حرّفه فاذا عرفتم ذلک عرفتم البدع والتکلّف و رأیتم الفریة علی الله و التحریف و رأیتم کیف یهوی من یهوی و...(6)؛ یقین داشته باشید تا ویژگی هدایت را نشناسید، تقوا را نخواهید شناخت و تا آنانی را که قرآن را پشت سر انداختید، نشناسید، به پیمان قرآن نتوانید آویخت و تا تحریف کنندگان قرآن را نشناسید، آن را چنان که حقّ تلاوت آن باشد، نخواهید خواند. پس وقتی اینها را شناختید، بدعت ها و پیرایه ها را نیز خواهید شناخت و افتراها بر خدا و تحریف را می بینید و پی می برید آن که سقوط کرد، چگونه سقوط نمود.»

ز) حرمت تفسیر به رأی

از نگاه امام حسن علیه السلام «تفسیر» باید روشمند باشد. بر این اساس، «تفسیر به رأی» حرام است. «من قال فی القرآن برأیه فأصاب فقد أخطاء(7)؛ هرکسی درباره قرآن با رأی خود سخن گوید و به حق باشد، باز گناه کرده است.»

ح) پیرامون تلاوت قرآن

از امام حسن علیه السلام است که: «من قرأ القرآن کان له دعوة مجابة امّا معجّلة و امّا مؤجّلة(8)؛ هرکس قرآن بخواند، یک دعای مستجاب دارد؛ دیر یا زود.» و فرمود: «من قرأ ثلاث آیات من آخر سورة الحشر اذا أصبح فمات من یومه ذلک طبع بطابع الشّهداء و إن قرأ اذا أمسی فمات فی لیلته طبع بطابع الشهداء(9)؛ هرکسی هنگام صبح سه آیه آخر سوره حشر را بخواند، و در آن روز بمیرد، مُهر شهدا خواهد خورد و چون شب شود و بخواند و بمیرد، نیز ممهور به مهر شهدا می شود.»

نقش اهل بیت علیهم السلام نسبت به قرآن

الف) نزول قرآن بر خاندان رسالت

از نظر امام حسن علیه السلام خانه اهل بیت، محلّ نزول فرشتگان الهی و وحی آسمانی است. از این روی امام حسن علیه السلام بعد از جنگ جمل، به خاطر مریضی، یعنی امام علی علیه السلام خطبه های نماز را خواند و در آن فرمود: «ایّها النّاس إنّ الله اختارنا بالنّبوة... و انزل علینا کتابه و وحیه...(10)؛ ای مردم! خدا ما را به نبوّت برگزیده (نبوّت در خاندان ماست)... و کتاب وحی خود را بر ما نازل کرد...»

ب) علی علیه السلام، جامع قرآن

امام حسن علیه السلام فردای روزی که امام علی علیه السلام به شهادت رسید، در میان مردم کوفه سخنرانی کرد. وی در آنجا فرمود: «یا اهل الکوفة لقد فارقکم بالأمس سهم من مرامی الله... اعطی الکتاب خواتیمه و عزائمه (11)؛ ای اهل کوفه! دیروز کسی از شما جدا شد که تیری از تیرهای خدا بود... خواتیم و عزائم قرآن (همه دانشهای دور از دسترس و احکام ظاهری) به او داده شده بود.»

ج) اهل بیت علیهم السلام، اهل قرآن شناسی

امام حسن علیه السلام فرمود: «لایجهلنّکم الذین لایعلمون والتمسوا ذلک عند اهله فانّهم خاصّة نورً یستضاء بهم و ائمّة یقتدی بهم...(12)؛ نادانان، شما را به جهالت نکشانند و این (قرآن شناسی و حق شناسی) را از اهلش (اهل بیت) بجویید.»

د) اهل بیت علیهم السلام تأویل کنندگان قرآن

امام حسن علیه السلام در ضمن نقل حدیث ثقلین می فرماید: «فالمعوّل علینا فی تفسیره لانتظنّی تأویله بل نتیقّن حقائقه فأطیعونا(13)؛ در تفسیر آن، ما مورد اعتمادیم و از روی خیال تأویل نمی کنیم؛ بلکه از روی یقین حقایق آن را بیان می کنیم. از ما پیروی کنید.»

و براساس قائل بودن به چنین جایگاهی برای اهل بیت علیهم السلام است که وقتی ابوسعید عقیصا از دلیل «صلح» می پرسد، امام می فرماید: اباسعید! علّت صلح من با معاویه، همان علّت صلح رسول خدا با بنی صخره و بنی اشجع و اهل مکّه است، وقتی که از حدیبیه برگشت. آنان طبق تنزیل، کافرند و معاویه و یارانش طبق تأویل قرآن.(14)

استشهاد به آیات الهی

امام حسن مجتبی علیه السلام در سخنانش همواره از کلام الهی استفاده می کرد و به خاطر عشق و علاقه، سخنش را مزیّن به آن می ساخت و مواقعی هم به شاهد آوردن از آیات در ذیل کلام خود می پرداخت. این دسته از سخنان حضرت را می توان تحت عنوان «استشهاد و استفاده از آیات» گردآورد که البته حجّم وسیعی هم دارند و ما تنها به ذکر نمونه بسنده می کنیم:

الف) صبر بر جهاد

امام حسن علیه السلام بعد از اطلاع از حرکت لشکر معاویه، خطبه ای خواند و فرمود: به راستی خداوند جهاد را بر بندگان خود واجب فرمود و آن را ناگوار نامید. سپس به مؤمنان مجاهد فرمود:

«واصبروا انّ الله مع الصّابرین»(15)؛ «صبر پیشه کنید که خدا با صابران است.» ای مردم! شما به آنچه می خواهید نمی رسید مگر با صبر بر آنچه ناگوار است؟(16)

ب) تقوا، عامل نجات

امام حسن علیه السلام در نصیحتی طولانی به عامل تقوا اشاره می کند و می فرماید: «... خدا شما را به تقوا سفارش کرد و آن را نهایت خشنودی خود قرار داد که تقوا درِ هر توبه و سرآمد هر حکمت و شرف هر کاری است: به سبب تقوا پارسایان رستگار شدند. خداوند متعال فرمود: «انّ للمتّقین مفازاً»(17)؛ به راستی که پرهیزکاران را رستگاری است. و فرمود: «ویُنجی الله الذّین اتقوا بمفازتهم لا یمسّهم السّوء و لاهم یحزنون»(18)؛ و خدا کسانی را که پارسایی پیشه کنند، به کارهایی که مایه رستگاری آنها شد، نجات می دهد. بدی به آنان نمی رسد و غمگین نمی شوند.

پس ای بندگان خدا! از خدا پیروی کنید و بدانید هرکه از خدا پروا کند، خدا راهی برای بیرون رفتن از فتنه ها به رویش می گشاید و در کارش درستی بخشد و هدایتش را فراهم کند و حجّت او را پیروز کند و رو سفیدش سازد.»(19)

ج) اخلاص، رمز اجابت

از امام حسن علیه السلام است که فرمود: ای مردم!... با ذکر فراوان خود را از خدا (غضب و عذاب) بازدارید و با پارسایی از او بترسید و با فرمانبرداری به خدا تقرّب جویید که او نزدیک و پاسخگو است. خداوند می فرماید: «و اذا سألک عبادی عنّی فانّی قریب اجیب دعوة الدّاعی اذا دعان فلیستجیبوا لی و لیؤمنوا بی لعلّهم یرشدون»(20)؛ هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند، من نزدیکم و دعای دعاکننده را چون مرا بخواند، اجابت می کنم. پس باید فرمان مرا برند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند. پس خدا را فرمان ببرید و به او ایمان آورید.(21)

استناد و احتجاج با آیات

در موارد متعدّدی امام حسن علیه السلام سخنان و اقدامات خود را مستند به آیات الهی می کرد و دلیل ادّعاهایش را از قرآن کریم استخراج و اعلام می نمود؛ گاهی هم در برابر مخاطبان توسّط آیات قرآن کریم احتجاج می کرد و آنان را با پاسخ هایی نهایی و قاطع رو به رو می ساخت. این قسم از احادیث حسنی علیه السلام نیز فراوانند(22) و ما تنها به تعدادی اشاره می کنیم.

الف) مشارکت شیطانی

یزید به امام حسن علیه السلام گفت: از روزی که به دنیا آمده ام، تو را دشمن می دارم. امام فرمود: بدان ای یزید! شیطان در آمیزش پدر تو مشارکت داشت و هر دو نطفه به هم آمیختند و در وجود تو دشمنی مرا نهادند. زیرا خدای متعال می فرماید: «وشارکهم فی الاموال والاولاد»(23)؛ در مال ها و فرزندانشان شرکت جوی. و نیز در آمیزش «حرب» شرکت کرد و «صخر» از آن زاده شد. از این رو، او جدّم رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم را دشمن می دارد.(24)

ب) پیروی از امام عادل

امام حسن علیه السلام در ضمن یک سخنرانی مردم را به پیروی از اهل معرفت و خدا ترسی فراخواند و به آیه «فبهداهم اقتده» این گونه استناد کرد: خدا شما را رحمت کند. از اینان پیروی کنید که خدای متعال، پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و پدران او ابراهیم و اسماعیل و فرزندانش را ستود و فرمود: «فبهداهم اقتده» و بدانید که به پیروی ایشان مکلّف هستید.(25)

تفسیرهایی از امام حسن علیه السلام

امام حسن علیه السلام به تناسب مسائلی که پیش می آمد، از آیات الهی تفسیرهایش را ارائه می کرد. این کار، گاهی در قالب سخنرانی و مخاطبه بود و زمانی در شکل پاسخ به سؤالات قرآنی. امام حسن علیه السلام همواره به عنوان قافله سالار خاندان علوی و اهل بیت علیهم السلام در دوره امامتش مورد پرسشهای مختلف قرآنی بود و در سایه آن حجم زیادی از پاسخهای حضرت هم به یادگار مانده است که به بازخوانی برخی می پردازیم.

الف) منظور از سجود

قطب راوندی در فقه القرآن، درباره «وادبار السّجود»(26)؛ «و به دنبال سجود، او را تسبیح بگوی.» می گوید: امام حسن علیه السلام فرمود: منظور، دو رکعت مستحبّی پس از نماز مغرب است.(27)

ب) اصحاب اُخدود

از ابن ابی حاتم نقل است که حسن بن علی علیهما السلام درباره اصحاب اُخدود «اصحاب الأخدود»(28) فرمود: آنان اهل حبشه اند.(29)

ج) تفسیر اولی الامر

امام حسن علیه السلام بعد از بیعت مردم، فرمود: از ما پیروی کنید که اطاعت ما، چون همراه اطاعت خدای سبحان و پیامبرش باشد، واجب است. خدا فرمود: «یا ایهاالذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرّسول و اولی الامر منکم فان تنازعتم فی شی ءٍ فردّوه الی الله و الرّسول»(30)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را نیز اطاعت کنید، هرگاه در امری اختلاف کردید، آن را به خدا و پیامبر عرضه دارید». «ولو ردّوه الی الرّسول و اولی الامر منهم لعلمه الذین یستنبطونه منهم»(31)؛ و اگر آن را به پیامبر و اولیای امرشان برگردانند، قطعاً در بین آنان کسانی هستند که آن را دریابند و شما را بر حذر می دارم از گوش دادن به داد و فریاد شیطان که دشمن آشکار شماست...(32)

د) سؤال از شاهد و مشهود

ابوالحسن علی بن احمد واقدی می نویسد: مردی گفت: نزد جوانی رسیدم که صورتش چون طلای سرخ می درخشید و از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم سخن می گفت، از تفسیر «شاهد و مشهود» پرسیدم، فرمود: امّا شاهد، محمّد است و مشهود، روز قیامت. آیا نشنیدی که می فرماید: «یا ایّها النّبیّ انّا ارسلناک شاهداً»(33)؛ و «ذلک یوم مجموع له النّاس و ذلک یوم مشهود»(34)؛ پرسیدم: این جوان کیست؟ گفتند: حسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام.(35)

ه.) سؤال از خلقنا بقدر

از امام حسن علیه السلام درباره فرموده خدا «انّا کل شی ءِ خلقناه بقدرٍ»(36)؛ سؤال شد. فرمود: خدا می گوید: «انّا کلّ شی ء خلقناه لأهل النّار بقدر اعمالهم»(37)؛ ما هر چیزی را برای دوزخیان به اندازه اعمالشان آفریده ایم.

و) سؤال از اولی الالباب

امام کاظم علیه السلام فرمود: حسن بن علی علیهما السلام فرمود: هر وقت نیازی داشتید، آن را از اهلش بخواهید. سؤال شد: ای فرزند رسول خدا! اهل نیاز چه کسی است؟ فرمود: آن کسانی که خدا در قرآن از آنان یاد می کند: «انّما یتذکّر اولی الالباب»(38)؛ «تنها ژرف نگرها پند پذیرند» ژرف نگرها، همان خردمندانند.(39)

تطبیق و شأن نزول آیات

الف) تطبیق مشکات و... بر اهل بیت علیهم السلام

امام حسن علیه السلام در نامه ای به عبدالله بن جندب نوشت: ... مَثَل ما در کتاب خدا، همچون مشکات است. مشکات، قندیل است و در ما، چراغ است و چراغ، محمّد و خاندان او هستند و چراغ در شیشه است. «الزّجاجة کانّها کوکب درّیّ یوقد من شجرة مبارکة» علی بن ابی طالب علیه السلام، «لا شرقیة ولاغربیة» معروفة لایهودیة و لانصرانیة «یکاد زیتها یضی ء و لولم تمسسه نار نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء»(40)؛ آن شیشه، گویی اختری درخشان است که از درخت خجسته زیتونی - علی بن ابی طالب - که نه شرقی و نه غربی است - نه یهودی و نه نصرانی است - افروخته می شود. نزدیک است که روغن آن - هرچند بدان آتش نرسیده باشد - روشنی بخشد. نوری بر روی نوری دیگر است. خدا هر که را بخواهد به نور خود هدایت می کند.»

«سپس ما نجیبان و پیشگامان پیامبران و جانشینان خدا در زمین و همان خالص شده های برای خدا در کتاب خداییم و ما نزدیک ترین مردم به پیامبر خداییم و ما آن کسانی هستیم که خدا دین خود را برای ما تشریع کرد و در کتاب خود فرمود: «شرع لکم من الدّین ما وصّی به نوحاً والّذی اوحینا الیک و ما وصّینا به ابراهیم و موسی و عیسی ان اقیموا الدّین و لا تتفرّقوا فیه»(41)؛ «از دین آنچه را که به نوح درباره آن سفارش کرده برای شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحی کردیم و آنچه را درباره آن به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم که دین را به پا دارید و در آن جدایی نکنید.» و بر امّت محمّد باشید. آری «کبر علی المشرکین»(42)؛ «بر مشرکان گران می آید.»(43)

ب) تطبیق ابرار به اهل بیت علیهم السلام

حسن بن علی علیه السلام فرمود: هرجا در کتاب خدای سبحان «انّ الابرار»(44) آمده است، سوگند به خدا، از آنها جز علی بن ابی طالب و فاطمه و من و حسین را اراده نکرده است. زیرا ما به سبب پدران و مادران خود «ابرار» هستیم و دل های ما با عبادات و نیکی ها بالا رفته و از دنیا و دوستی آن بیزار شده است و ما در همه فرائض الهی از او اطاعت می کنیم و به وحدانیّت او ایمان داریم و پیامبرش را تصدیق می کنیم.(45)

ج) تطبیق مروان به شجره ملعونه

مروان بن حکم در مجلس معاویه سخنان ناشایستی علیه امام حسن علیه السلام به زبان آورد. امام فرمود: مروان! سپاس خدایی را که با این تهدید تو، جز بر طغیان تو نیفزاید، همان طور که خدا فرمود: «و نُخَوّفهم فما یزید هم الاّ طغیاناً کبیراً»(46)؛ «و ما آنان را بیم می دهیم ولی جز طغیان بیشتر آنان نمی افزاید.» مروان! آیا تو و فرزندانت همان درخت لعنت شده در قرآن نیستید؟ سه بار از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که تو را لعنت کرد.(47)

د) بیان شأن نزول

امام حسن علیه السلام به عمرو بن عاص فرمود: ای عمر! من تو را نمی شناسم، جز از عمل نامشروعی که پنج نفر درباره اش اختلاف داشتند... به سخن آمدی، و گفتی: من دشمن محمّدم؟! و خدا در کتاب خود نازل فرمود: «انّ شانئک هوالابتر»(48)؛ «حقاً که دشمن تو خود بی نسل است.»(49)

پی نوشت ها:

________________________________________

1. العات فرهنگی می‌باشد.

توسعه و طراحی: A.C.A CO

ر کنار رفتارهای قرآنی امام حسن مجتبی علیه السلام، از دیدگاه های حضرت پیرامون قرآن هم نباید غافل ماند. حسن بن علی علیهما السلام گاه از نقش راهنمایی قرآن سخن می گوید، زمانی از تفسیر و شیوه ها و نبایدهایش سخن می گوید. از تأثیر آن در جلای سینه ها، تأثیرش در قیامت و احوال مؤمنان و شرایط تمسّک به قرآن و... سخن دارد. گوشه هایی از این بخش ها را می خوانیم:

الف) قرآن؛ ثقل اکبر

امام حسن علیه السلام بعد از بیعت مردم، فرمود: ما حزب پیروز خداییم. نزدیک ترین خاندان پیامبریم. اهل بیت پاکیزه و پاک اوییم و «احدالثقلین الّذین خلّفهما رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فی امّته والثانی کتاب الله فیه تفصیل کل شی ء «لایأتیه الباطل من بین یدیه و لامن خلفه»(1)؛ و یکی از آن دو گران سنگ هستیم که رسول خدا در امّت خود به یادگار نهاد و دومی آن، کتاب خداست که «در آن بیان هر چیز است و از پیش روی آن و از پشت سرش باطل به سویش نمی آید.»

ب) قرآن؛ امام هدایت

امام حسن علیه السلام فرمود:

«ما بقی فی الدنیا بقیّة غیرهذا القرآن فاتّخذوه اماماً یدلّک علی هداکم و إنّ احقّ النّاس بالقرآن من عمل به و إن لم یحفظه و أبعدهم منه من لم یعمل به و إن کان یقرأه (2)؛ در دنیا غیر از این قرآن چیزی نمانده است. پس آن را امام خود قرار دهید تا شما را به هدایت راهنمایی کند. سزاوارترین مردم به قرآن کسی است که به آن عمل کند، هرچند آن را حفظ نکرده باشد و دورترین فرد از قرآن کسی است که به آن عمل نکند، هرچند آن را بخواند.»

ج) قرآن در قیامت

امام حسن علیه السلام فرمود:

«إنّ هذا القرآن یجی ء یوم القیامة قائداً و سائقاً یقود قوماً الی الجنّة أحلّوا حلاله و حرّموا حرامه و آمنوا بمتشابهه و یسوق قوماً الی النّار ضیّعوا حدوده و احکامه و استحلّوا محارمه (3)؛ این قرآن در روز قیامت در حالی که راهبر است می آید؛ مردمی را که حلال قرآن را، حلال و حرام آن را، حرام گرفته اند و به متشابه آن ایمان آورده اند، به بهشت رهنمون می شود و مردمی را که حدود و احکامش را ضایع کرده اند و حرامهایش را روا شمرده اند، به آتش می اندازد.»

د) قرآن؛ شفای سینه ها

از امام حسن علیه السلام است که فرمود:

«إنّ هذا القرآن فیه مصابیح النّور و شفاء الصّدور فلیجل جال بضوءه و لیلجم الصّفة قلبه، فانّ التّفکیر حیاة القلب البصیر کما یمشی المستنیرفی الظلمات بالنّور(4)؛ چراغهای نور و شفای سینه ها در این قرآن است. پس باید سالک، در نور آن راه بپیماید و با این ویژگی، دل خود را لگام زند؛ زیرا این اندیشیدن حیات دل بیناست، همان گونه که آدمی در تاریکی ها با نور روشنایی می گیرد.»

ه.) قرآن؛ طرف محاسبه و حجّت

کسی از امام حسن علیه السلام تقاضای اندرز کرد... امام فرمود: با نعمت های خداوندی خود را بازدارید و از اندرزها سود برید که خدا برای پناه جوئی و یاوری کافی است. «وکفی بالکتاب حجیجاً و خصیماً و کفی بالجنّة ثواباً و...(5)؛ و قرآن حجّت و طرف محاسبه ای تمام است و بهشت برای ثواب و...»

و) شرط آویختن به قرآن

امام حسن علیه السلام در ضمن موعظه ای طولانی پیرامون تمسّک به قرآن فرمود: «واعلموا علماً یقیناً أنّکم لن تعرفوا التقی حتّی تعرفوا صفة الهدی و لن تمسّکوا بمیثاق الکتاب حتّی تعرفوا الذی نبذه و لن تتلوا الکتاب حقّ تلاوته حتّی تعرفوا الذی حرّفه فاذا عرفتم ذلک عرفتم البدع والتکلّف و رأیتم الفریة علی الله و التحریف و رأیتم کیف یهوی من یهوی و...(6)؛ یقین داشته باشید تا ویژگی هدایت را نشناسید، تقوا را نخواهید شناخت و تا آنانی را که قرآن را پشت سر انداختید، نشناسید، به پیمان قرآن نتوانید آویخت و تا تحریف کنندگان قرآن را نشناسید، آن را چنان که حقّ تلاوت آن باشد، نخواهید خواند. پس وقتی اینها را شناختید، بدعت ها و پیرایه ها را نیز خواهید شناخت و افتراها بر خدا و تحریف را می بینید و پی می برید آن که سقوط کرد، چگونه سقوط نمود.»

ز) حرمت تفسیر به رأی

از نگاه امام حسن علیه السلام «تفسیر» باید روشمند باشد. بر این اساس، «تفسیر به رأی» حرام است. «من قال فی القرآن برأیه فأصاب فقد أخطاء(7)؛ هرکسی درباره قرآن با رأی خود سخن گوید و به حق باشد، باز گناه کرده است.»

ح) پیرامون تلاوت قرآن

از امام حسن علیه السلام است که: «من قرأ القرآن کان له دعوة مجابة امّا معجّلة و امّا مؤجّلة(8)؛ هرکس قرآن بخواند، یک دعای مستجاب دارد؛ دیر یا زود.» و فرمود: «من قرأ ثلاث آیات من آخر سورة الحشر اذا أصبح فمات من یومه ذلک طبع بطابع الشّهداء و إن قرأ اذا أمسی فمات فی لیلته طبع بطابع الشهداء(9)؛ هرکسی هنگام صبح سه آیه آخر سوره حشر را بخواند، و در آن روز بمیرد، مُهر شهدا خواهد خورد و چون شب شود و بخواند و بمیرد، نیز ممهور به مهر شهدا می شود.»

نقش اهل بیت علیهم السلام نسبت به قرآن

الف) نزول قرآن بر خاندان رسالت

از نظر امام حسن علیه السلام خانه اهل بیت، محلّ نزول فرشتگان الهی و وحی آسمانی است. از این روی امام حسن علیه السلام بعد از جنگ جمل، به خاطر مریضی، یعنی امام علی علیه السلام خطبه های نماز را خواند و در آن فرمود: «ایّها النّاس إنّ الله اختارنا بالنّبوة... و انزل علینا کتابه و وحیه...(10)؛ ای مردم! خدا ما را به نبوّت برگزیده (نبوّت در خاندان ماست)... و کتاب وحی خود را بر ما نازل کرد...»

ب) علی علیه السلام، جامع قرآن

امام حسن علیه السلام فردای روزی که امام علی علیه السلام به شهادت رسید، در میان مردم کوفه سخنرانی کرد. وی در آنجا فرمود: «یا اهل الکوفة لقد فارقکم بالأمس سهم من مرامی الله... اعطی الکتاب خواتیمه و عزائمه (11)؛ ای اهل کوفه! دیروز کسی از شما جدا شد که تیری از تیرهای خدا بود... خواتیم و عزائم قرآن (همه دانشهای دور از دسترس و احکام ظاهری) به او داده شده بود.»

ج) اهل بیت علیهم السلام، اهل قرآن شناسی

امام حسن علیه السلام فرمود: «لایجهلنّکم الذین لایعلمون والتمسوا ذلک عند اهله فانّهم خاصّة نورً یستضاء بهم و ائمّة یقتدی بهم...(12)؛ نادانان، شما را به جهالت نکشانند و این (قرآن شناسی و حق شناسی) را از اهلش (اهل بیت) بجویید.»

د) اهل بیت علیهم السلام تأویل کنندگان قرآن

امام حسن علیه السلام در ضمن نقل حدیث ثقلین می فرماید: «فالمعوّل علینا فی تفسیره لانتظنّی تأویله بل نتیقّن حقائقه فأطیعونا(13)؛ در تفسیر آن، ما مورد اعتمادیم و از روی خیال تأویل نمی کنیم؛ بلکه از روی یقین حقایق آن را بیان می کنیم. از ما پیروی کنید.»

و براساس قائل بودن به چنین جایگاهی برای اهل بیت علیهم السلام است که وقتی ابوسعید عقیصا از دلیل «صلح» می پرسد، امام می فرماید: اباسعید! علّت صلح من با معاویه، همان علّت صلح رسول خدا با بنی صخره و بنی اشجع و اهل مکّه است، وقتی که از حدیبیه برگشت. آنان طبق تنزیل، کافرند و معاویه و یارانش طبق تأویل قرآن.(14)

استشهاد به آیات الهی

امام حسن مجتبی علیه السلام در سخنانش همواره از کلام الهی استفاده می کرد و به خاطر عشق و علاقه، سخنش را مزیّن به آن می ساخت و مواقعی هم به شاهد آوردن از آیات در ذیل کلام خود می پرداخت. این دسته از سخنان حضرت را می توان تحت عنوان «استشهاد و استفاده از آیات» گردآورد که البته حجّم وسیعی هم دارند و ما تنها به ذکر نمونه بسنده می کنیم:

الف) صبر بر جهاد

امام حسن علیه السلام بعد از اطلاع از حرکت لشکر معاویه، خطبه ای خواند و فرمود: به راستی خداوند جهاد را بر بندگان خود واجب فرمود و آن را ناگوار نامید. سپس به مؤمنان مجاهد فرمود:

«واصبروا انّ الله مع الصّابرین»(15)؛ «صبر پیشه کنید که خدا با صابران است.» ای مردم! شما به آنچه می خواهید نمی رسید مگر با صبر بر آنچه ناگوار است؟(16)

ب) تقوا، عامل نجات

امام حسن علیه السلام در نصیحتی طولانی به عامل تقوا اشاره می کند و می فرماید: «... خدا شما را به تقوا سفارش کرد و آن را نهایت خشنودی خود قرار داد که تقوا درِ هر توبه و سرآمد هر حکمت و شرف هر کاری است: به سبب تقوا پارسایان رستگار شدند. خداوند متعال فرمود: «انّ للمتّقین مفازاً»(17)؛ به راستی که پرهیزکاران را رستگاری است. و فرمود: «ویُنجی الله الذّین اتقوا بمفازتهم لا یمسّهم السّوء و لاهم یحزنون»(18)؛ و خدا کسانی را که پارسایی پیشه کنند، به کارهایی که مایه رستگاری آنها شد، نجات می دهد. بدی به آنان نمی رسد و غمگین نمی شوند.

پس ای بندگان خدا! از خدا پیروی کنید و بدانید هرکه از خدا پروا کند، خدا راهی برای بیرون رفتن از فتنه ها به رویش می گشاید و در کارش درستی بخشد و هدایتش را فراهم کند و حجّت او را پیروز کند و رو سفیدش سازد.»(19)

ج) اخلاص، رمز اجابت

از امام حسن علیه السلام است که فرمود: ای مردم!... با ذکر فراوان خود را از خدا (غضب و عذاب) بازدارید و با پارسایی از او بترسید و با فرمانبرداری به خدا تقرّب جویید که او نزدیک و پاسخگو است. خداوند می فرماید: «و اذا سألک عبادی عنّی فانّی قریب اجیب دعوة الدّاعی اذا دعان فلیستجیبوا لی و لیؤمنوا بی لعلّهم یرشدون»(20)؛ هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند، من نزدیکم و دعای دعاکننده را چون مرا بخواند، اجابت می کنم. پس باید فرمان مرا برند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند. پس خدا را فرمان ببرید و به او ایمان آورید.(21)

استناد و احتجاج با آیات

در موارد متعدّدی امام حسن علیه السلام سخنان و اقدامات خود را مستند به آیات الهی می کرد و دلیل ادّعاهایش را از قرآن کریم استخراج و اعلام می نمود؛ گاهی هم در برابر مخاطبان توسّط آیات قرآن کریم احتجاج می کرد و آنان را با پاسخ هایی نهایی و قاطع رو به رو می ساخت. این قسم از احادیث حسنی علیه السلام نیز فراوانند(22) و ما تنها به تعدادی اشاره می کنیم.

الف) مشارکت شیطانی

یزید به امام حسن علیه السلام گفت: از روزی که به دنیا آمده ام، تو را دشمن می دارم. امام فرمود: بدان ای یزید! شیطان در آمیزش پدر تو مشارکت داشت و هر دو نطفه به هم آمیختند و در وجود تو دشمنی مرا نهادند. زیرا خدای متعال می فرماید: «وشارکهم فی الاموال والاولاد»(23)؛ در مال ها و فرزندانشان شرکت جوی. و نیز در آمیزش «حرب» شرکت کرد و «صخر» از آن زاده شد. از این رو، او جدّم رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم را دشمن می دارد.(24)

ب) پیروی از امام عادل

امام حسن علیه السلام در ضمن یک سخنرانی مردم را به پیروی از اهل معرفت و خدا ترسی فراخواند و به آیه «فبهداهم اقتده» این گونه استناد کرد: خدا شما را رحمت کند. از اینان پیروی کنید که خدای متعال، پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم و پدران او ابراهیم و اسماعیل و فرزندانش را ستود و فرمود: «فبهداهم اقتده» و بدانید که به پیروی ایشان مکلّف هستید.(25)

تفسیرهایی از امام حسن علیه السلام

امام حسن علیه السلام به تناسب مسائلی که پیش می آمد، از آیات الهی تفسیرهایش را ارائه می کرد. این کار، گاهی در قالب سخنرانی و مخاطبه بود و زمانی در شکل پاسخ به سؤالات قرآنی. امام حسن علیه السلام همواره به عنوان قافله سالار خاندان علوی و اهل بیت علیهم السلام در دوره امامتش مورد پرسشهای مختلف قرآنی بود و در سایه آن حجم زیادی از پاسخهای حضرت هم به یادگار مانده است که به بازخوانی برخی می پردازیم.

الف) منظور از سجود

قطب راوندی در فقه القرآن، درباره «وادبار السّجود»(26)؛ «و به دنبال سجود، او را تسبیح بگوی.» می گوید: امام حسن علیه السلام فرمود: منظور، دو رکعت مستحبّی پس از نماز مغرب است.(27)

ب) اصحاب اُخدود

از ابن ابی حاتم نقل است که حسن بن علی علیهما السلام درباره اصحاب اُخدود «اصحاب الأخدود»(28) فرمود: آنان اهل حبشه اند.(29)

ج) تفسیر اولی الامر

امام حسن علیه السلام بعد از بیعت مردم، فرمود: از ما پیروی کنید که اطاعت ما، چون همراه اطاعت خدای سبحان و پیامبرش باشد، واجب است. خدا فرمود: «یا ایهاالذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرّسول و اولی الامر منکم فان تنازعتم فی شی ءٍ فردّوه الی الله و الرّسول»(30)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را نیز اطاعت کنید، هرگاه در امری اختلاف کردید، آن را به خدا و پیامبر عرضه دارید». «ولو ردّوه الی الرّسول و اولی الامر منهم لعلمه الذین یستنبطونه منهم»(31)؛ و اگر آن را به پیامبر و اولیای امرشان برگردانند، قطعاً در بین آنان کسانی هستند که آن را دریابند و شما را بر حذر می دارم از گوش دادن به داد و فریاد شیطان که دشمن آشکار شماست...(32)

د) سؤال از شاهد و مشهود

ابوالحسن علی بن احمد واقدی می نویسد: مردی گفت: نزد جوانی رسیدم که صورتش چون طلای سرخ می درخشید و از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم سخن می گفت، از تفسیر «شاهد و مشهود» پرسیدم، فرمود: امّا شاهد، محمّد است و مشهود، روز قیامت. آیا نشنیدی که می فرماید: «یا ایّها النّبیّ انّا ارسلناک شاهداً»(33)؛ و «ذلک یوم مجموع له النّاس و ذلک یوم مشهود»(34)؛ پرسیدم: این جوان کیست؟ گفتند: حسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام.(35)

ه.) سؤال از خلقنا بقدر

از امام حسن علیه السلام درباره فرموده خدا «انّا کل شی ءِ خلقناه بقدرٍ»(36)؛ سؤال شد. فرمود: خدا می گوید: «انّا کلّ شی ء خلقناه لأهل النّار بقدر اعمالهم»(37)؛ ما هر چیزی را برای دوزخیان به اندازه اعمالشان آفریده ایم.

و) سؤال از اولی الالباب

امام کاظم علیه السلام فرمود: حسن بن علی علیهما السلام فرمود: هر وقت نیازی داشتید، آن را از اهلش بخواهید. سؤال شد: ای فرزند رسول خدا! اهل نیاز چه کسی است؟ فرمود: آن کسانی که خدا در قرآن از آنان یاد می کند: «انّما یتذکّر اولی الالباب»(38)؛ «تنها ژرف نگرها پند پذیرند» ژرف نگرها، همان خردمندانند.(39)

تطبیق و شأن نزول آیات

الف) تطبیق مشکات و... بر اهل بیت علیهم السلام

امام حسن علیه السلام در نامه ای به عبدالله بن جندب نوشت: ... مَثَل ما در کتاب خدا، همچون مشکات است. مشکات، قندیل است و در ما، چراغ است و چراغ، محمّد و خاندان او هستند و چراغ در شیشه است. «الزّجاجة کانّها کوکب درّیّ یوقد من شجرة مبارکة» علی بن ابی طالب علیه السلام، «لا شرقیة ولاغربیة» معروفة لایهودیة و لانصرانیة «یکاد زیتها یضی ء و لولم تمسسه نار نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء»(40)؛ آن شیشه، گویی اختری درخشان است که از درخت خجسته زیتونی - علی بن ابی طالب - که نه شرقی و نه غربی است - نه یهودی و نه نصرانی است - افروخته می شود. نزدیک است که روغن آن - هرچند بدان آتش نرسیده باشد - روشنی بخشد. نوری بر روی نوری دیگر است. خدا هر که را بخواهد به نور خود هدایت می کند.»

«سپس ما نجیبان و پیشگامان پیامبران و جانشینان خدا در زمین و همان خالص شده های برای خدا در کتاب خداییم و ما نزدیک ترین مردم به پیامبر خداییم و ما آن کسانی هستیم که خدا دین خود را برای ما تشریع کرد و در کتاب خود فرمود: «شرع لکم من الدّین ما وصّی به نوحاً والّذی اوحینا الیک و ما وصّینا به ابراهیم و موسی و عیسی ان اقیموا الدّین و لا تتفرّقوا فیه»(41)؛ «از دین آنچه را که به نوح درباره آن سفارش کرده برای شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحی کردیم و آنچه را درباره آن به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم که دین را به پا دارید و در آن جدایی نکنید.» و بر امّت محمّد باشید. آری «کبر علی المشرکین»(42)؛ «بر مشرکان گران می آید.»(43)

ب) تطبیق ابرار به اهل بیت علیهم السلام

حسن بن علی علیه السلام فرمود: هرجا در کتاب خدای سبحان «انّ الابرار»(44) آمده است، سوگند به خدا، از آنها جز علی بن ابی طالب و فاطمه و من و حسین را اراده نکرده است. زیرا ما به سبب پدران و مادران خود «ابرار» هستیم و دل های ما با عبادات و نیکی ها بالا رفته و از دنیا و دوستی آن بیزار شده است و ما در همه فرائض الهی از او اطاعت می کنیم و به وحدانیّت او ایمان داریم و پیامبرش را تصدیق می کنیم.(45)

ج) تطبیق مروان به شجره ملعونه

مروان بن حکم در مجلس معاویه سخنان ناشایستی علیه امام حسن علیه السلام به زبان آورد. امام فرمود: مروان! سپاس خدایی را که با این تهدید تو، جز بر طغیان تو نیفزاید، همان طور که خدا فرمود: «و نُخَوّفهم فما یزید هم الاّ طغیاناً کبیراً»(46)؛ «و ما آنان را بیم می دهیم ولی جز طغیان بیشتر آنان نمی افزاید.» مروان! آیا تو و فرزندانت همان درخت لعنت شده در قرآن نیستید؟ سه بار از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم شنیدم که تو را لعنت کرد.(47)

د) بیان شأن نزول

امام حسن علیه السلام به عمرو بن عاص فرمود: ای عمر! من تو را نمی شناسم، جز از عمل نامشروعی که پنج نفر درباره اش اختلاف داشتند... به سخن آمدی، و گفتی: من دشمن محمّدم؟! و خدا در کتاب خود نازل فرمود: «انّ شانئک هوالابتر»(48)؛ «حقاً که دشمن تو خود بی نسل است.»(49)

پی نوشت ها:

________________________________________

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰

وحدت عالم انسانی-!!

بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- یک حدیت- کلیدی  از امام رضا علیه السلام است- میفرماید به تعبیرمن- بشر درمسائل ایدولوژی- ومذهب  بهوحدت نمیرسد ومداوم  انشعاب یعنی فرقه فرقه شدن  رخ میدهد نسبت به درک خود متعصب میشودوسرانجام به نزاع وزدوخورد میکشد- بجر دین ما – دین اهل بیت علیه اسلام اصحاب گفتند در دین شما اختلاف است شما باپدرت بزرگوارتان اختلافتی دارید فرمودند من اگر جای پدرم بودم مانند ایشان عمل میکردم واگر ایشان صلواته الله علیه واله والسلم- جای من بودند مثل من عمل میکردند چون شرایط عوض شده است- درسیستان ما یک هنری است بنام لحاف چهل تیکه تیکه تیکه رنگهای عوض میشود  یک فرد امریکائی روی ان کار کرده است میفرمیاد درسطح نوبغ است که نوبل بگیرنند وبعد پاکستان است وگروه ما هرچه سعی کرد بهتر از انها نشد حالا درغرب چهل گل معروف است  فرشی از گل درست میکنند ومدتها از فرش ایرانی  تقلید میکردند بلژِیک یکی از  این کشورها است وبعد هلند است انگلیسی  افتخار میکردند  افکارهای مختلف دراین کشور زیاد است مانند چهل تیکه درمتجه برخورد ارا سازنده افکار بلندی خواهد شد درحالیکه طلاق را زیادکرد چون انزمان نمیتواستند جفت خودرا پیدا کنند  عاشق میشدند وبعد جریاناتی  رخ میدادمنجر به طلاق شد لذا از کامپیوتر خواستند کمک بگیرنند—یک ستون در روزنامه ای برای طلاق بود نوشته بود دومتخصص باهم ازدواج کردند- خانم دریک شرکتی کار میکرده است که ان شرکت اهدافی را معین میکرده است- این خانم رهبری تیم   تحقیق بوده است وتحقیق میکردند شوهر ایشان میفرماید این ها اهداف احمقانه ای هستند شما زیربار انها نرو  خانم برعکس ار مدیریت دفاع میکرده است وبسیارباتجربه هستند یک وقت میگیرد وبا  ریاست صحبت میکند وبعد که بمنزل میاید  -میفرماید که درک کردم که واقعا احمق است- خانم میگوید .اقعا شما به این درک رسیدند میگوید بله  وخانم جواب میدهد پس شماواقعا احمق هستید- ایشان میگوید من واقعا احمق هستم پس من خداحافظی میکنم ودیگر پایم را دراینمنزل نمیگذارم و از طرف دادگاه نامها برا  حضور درداگاه برای اطلاق برای شما ارسال میشودوانحا همدیگررا  میبنیم- وموارد دیگر گرچه درامر   شناخت طبیعت انسان به وحدت میرسد ولی در ایدولوژِ وعلوم انسانی  از هم دور میشوند تنها دین امامت است ایحادوحدت میکند بس-

موافقین ۰ مخالفین ۰

نیم نگاهی به تفسیر سوره بقره-!!

 بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات  شخصی است- با الهام از کتاب گزیده  تفسیر نمونه-اول سوره بقره- میفرماید این کتاب یکی از عظمت های اش-  این  است که نمیتوان دران شک کرد- حتما راه حل عقلانی انر بیان کرده است خوداش معجزه است واورنده اش ورسول اش انهم معجزه دارد  اصولا هیچ مطلبی بدون دلیل نباید قبول کرد اگر از جانب الهی باشد دلیل همراه اش است واگراز جانب غیر الهی باشد باید دلیل اش داشته باشد محمه پسند باشد- قران میفرماید هدایتی برای  جهانیان ولی افرادی که متقی باشند قبول میکند- این مطلب نشانه  عیب وضعف قران مجید نیست اتفاق نشانه عظمت ان است افرارد حرحری مذهب بدون علم وعقل مطلبی را یا بگویند ویا باور کند وپشتبانی کنند حتی برای ان خودشان بکشتن بدهند یک شبه ایمان قدرت عقلانی این  افراد را درایه بعد روشن میکند الذین یومنون بالغیب- اینها  به غیب  که ماورای حس است- درحوزه  عقل وفطرت است- وچون ماورای حس است قابل دیدن شهودی نیست شهود  ازطریق حس درک میکند البته درعرفان شهود که گفته میشود غالبا شهود باطنی است یعنی عقل وقلب انرا انچنان درک میکند که مثلا خدا را  است ی مانند حس کردن  ودیدن است- عقل  درهمه یکسان است یعنی قوانین عقلی درهمه یکی است ولی کاربرد عقل مختلف ا است در یک نظام طولی است نه دریک نظام عرضی – مثالی بیاورم هرکس مقداری پول دارد این نظام طولی است  همه قبول دارند انها در پول مشترک هستند ولی درکالا داشتن ممکن است هرکس چسیزیداشته باشد یکی پول دارد ویکی پول ندارد ولی ماشین دارد ویکی دانش دارد اینها درطول هم نیستند- درعرض هم هستند- یک کسی  از یک ایه قران س مطلب میفهمد ودیگری ده مطلب میفهمد ومانندان- اینها درطول یک دیگر هستند- فرض کنید دونفر یکی  چشم غیر مسلح دارد از بلندی جائی را میبیند ودگیری دوربین دوچشمی دارد چیز های دیگری هم میبنید حوزه فطرت بسیار حوزه گسترده وپیچیده است- هم عقل وهم فطرت باطن درباطن است مخصوصا فطرت مولفه ای  زیادی دارد که شناخت ان   بسیار پیچیده وسخت است-مثلا افرادی  مسابقه طنز داشته باشند- ممکن است طنز از لحاظ  عقلانی درست باشد ولی اثیر پذیری کم با به دل نجسبد-  ودرجات مختلف پیدا کند مولفه های خاصی دارد میزان انگیز ه واشتیاق  وخنده برلب اوردن وبشاشت- وغیره مال فطرت است که درفرهنگ های مختلف معیارهای مختلف دارد- مانندترانه وموزیک وزیبائی  واحساس برانگیزنده کردن هردو مهم هستند  کلمه ایمان از امن است امن یعنی خیال  ودرک   راحت پذیرفتن درک بدون شک  عقل هم درحس وماورای حس  دلیل میاورد وفطرت هم این چنین است هم درحس وهم ماورای حس کاربرد دارد غیب مال حس نیست مال عقل وفطرت است خاص است کهاین کتاب از خداوندمنان ای که درغیب است به نحوی هرکس به هراندازه عقلی وفطرت تبلور یافته وبیدار شدان ان اردرک میکند- وبه همین دلیل هرکس هر مطلب دینی را از هر اه عقلی وفطری  اثبات کند قابل قبول میفرمایند فردی در گذشته هم عالم بود وهم عرف بود درفقه اسلامی کار میکرد درروستای خوداش مسجد نداشت ولی ر روستای نزدیک بخوداش مسجد داشت یک زاغی را تربیت کرده بود هروقت درانجا که مسکن او بود صدای اذان را میفهمید بالافاصله بهنزد ایشان میامد وپاداش میگرفت که دانه بود- پس شناخت خداوند  منان   باید درحس تعمق کرد و-وارد باطن حس شد دریچه های  زیادی باز میشودم مثلا نظم پیچیده کاربد های مختلف پدیده  واستوار واستحکام خاص مثلا در ستارگان غیره قران دربعضی سوره ها منجمله البقره حروف مقطعه دارد چون  مجزا باید تلفظ شود نه سرهم- یک دلیل ان است که قران از این حروف تشکیل شده است ما هم مانندان را بیاورید عظمت این مطلب  این است که کتاب  تعمیم زیبائی داده است که بشر امروزی تمام فلزلت وشبه فلزات را کشف کرده است یک سلول انسانی را   بسا زد جناب استادمعزز  حضرت ایتالله دکتر مرتضی مطهری  شهید والا مقام که بدستور فرقان وخواست سفارات امریکا وساواک شهید شده است رحمت الله علیه میفرماید ساختن بدن انسان توسط انسان قابل  امکان است ولی علم عظیمی میخواهد- وحال اگربگویند پس خداپرستی بکناری برود- جواب این است درزمان که شروع این امکانات نبود- وتصادف هم امکان ساخت ان وسایل به هیچ وجه  امکان پذیر نیست که وسایل بشدت پیچیده وطی مراحل زیادی  باید عبور کند- انسان امروز میتواند اکسیژن وبا هیدرژن ترکیب کند واب  مقطر بدست اورد ولی هزینه سنگینی درد  یا ساختن الماس همچنین وبقول عالمی یک  ماهواره یک کیلوونیمی به اسمان فرستاده است مال ان زمانبود وبه ان افتخار میکند اینهمه ستارگاران عظیم دراسمان را بخوبی ومداقه نمیکند که عظمت الهی رادرک کند- امکان پذیر است که زمانی حضرت ولی عصر صلواته الله علیه علم   اندگ انسانرا وتغیر ژن انسان  را به تکامل برساند که هزاران سال جوان بماند- ولی باحروف عربی نمیتواند مشابه قران بیاورد

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰

نیم نگاهی به سوره حمد-!!

بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات  شخصی است – الهام از کتاب برگزیده تفسیر نمونه سوره حمد- سوره مبدا ومعاد است- سوره یافتن هدف است زیربنای هرامری  درک همین موضوع است هدف چیست ونهایت ان به کجا ختم میشود مثلا خانه خریدن وازدواج کردن وشغل انتخاب کردن وغیره  کسانی زودتر هدفرا تعین کنند  موفق تر هستند-درحدیثی از پیامبر اکرم صلواته الله علیه والسلم نقل شده است-که خواندن سوره حمد  ثواب خواندن دوسوم قران دارد به معنائی دوسوم قران را جع به مبدا ومعاد است-پیامبر اکرم صلواته الله علیه والسلم فرمودند سورهحمد  هرکس بخواند- ای سوره شفای هر دردی است بجز مرگ- جه حسمی وچه روحی چه دنیائی وچه اخرتی-مشکل هضم مرگ راهم درمان میکند دریک جمله طلائی وکلیدی واساسی  بسم الله الرحمن الرحیم- این معنا مستتر است وبه همین علت کل حمد مال خداوندمنان است- ودیگران از موهبت خارج میشوند  ودردهای انها تمام شدنینیست واندکی انهم بعلت الرحمن برای انها تامدتی برطرف میشود وبهشتیان اغاز کلام خودرا باسبحان الل شروع میکنند چون شیاطین فتنه زیاد کردند- واخراش چون به نعمتها  کشیده میشود سرانجام الحمدلله رب العالمین میگویند- وارد انگلستان شدم سری به دانشگاه لندن زدم اتفاقی بایک دانشجوی ایرانی برخورد کردم ایشان گفت من شمارا درلندن ندیدم-من گفتم تازه امدم- ایشان گفت شایع شده است هرجوان  مرد ی که به لندن رسید بالفاصله  همجنس باز میشود وبعداز تحقیقات  متوجه شدم حقه بازی است ویکجوان ایرانی دیگر فرمودند که کار ساواک است درضمن تحقیقات درباره هم جنس گرایی درانگلستان پی بردم شوروی باوجودانکه مخالف همجنسگرایی است ازهمجنس گرایی انگلیسی مخفیانه پشتیبانی میکند وهزینه میپردازد وازانها سواستفاده میکند لذا انگلیسی مجبور میشدم ظاهر مخالف باشند چون مردم بشدت نفرت داشتند ولیدرباطن بهنفع انان ارام ارام کار کنند وهمین تاکتیک یادگرفتند درهند پیاده کردند-    دائرالت ال معارف پیدیا- در مطلب هم جنس گرائی درایرانمینویسد که جون همجنس گراها درایران اعدام میشوند ولی تغیر جنسیت ازاد وفوری است مردان خودرا زن میکنند؟؟دروغ بسیاربزرگ واشکار

موافقین ۰ مخالفین ۰