عرفان عاشورا

بسم الله الرحمن الرحیم- این وبلاگ برای شناخت اسلام عزیز فعالیت میکند

استنباط شرعی -!!


بسم الله الرحمن الرحیم-نظریا ت شخصی است-بین اهل حدیث واهل رای – حق با اهل حدیث است باید سعی کرد ومجاهدت کرد حدیث های موثق وصحیح را پیدا کرد- وکوتاهی دراین امرمجازات سنگین خواهد داشت- استنباط  برپایه حدیث وروش ی که ائمه اطهارعلیم السلام بیان کردند-که کاملاعقلانی است- باید انتخاب شود عقل ناب  حجت  است وجمع عقلای ناب که هرکدام با درک عقلانی  با روش امام پسند  به استنباط یکسان برسند- برای ان زمان حجت است وروش های دیگر که متفاوت باروش ائمه اطهارعلیهم السلام باشند غیر قابل قبول است- اخباریون استنباط وروش درایت حدیث وشناخت حدیث را با اصولین متفاوت است غیرقاال قبول است زیرا به حجت عقل بعضی از انها معتقد نیستند- .اگر اشتباه کنند معذور نیستند-هرفردی حدیثی ویا استنباطی را تشخیص دهد بر خلاف عقل وحدیث های معتبراست حق پذیراشندارد چه سنی وچه شیعه باشد- وعقل یعنی استدلالی که عقلا را قانع میسازد که متعهد وبر اساس رای امام وتفسیرناب قران که معصومین به درستی انرا تبین کرده اند وبه درستی به ما رسیده است وعقل نمیتوانداشکال کند-البته گزینه –واجب وحرام از دقت فوقالعاده- باید برخوردار شود وخوشبختانه دراین موارد سئوال زیادبوده است واحادیث فراوان هستند ولی باز به استنباط نیاز دارد—شناخت روای براس اس تقوا—اخلاق- رفتار اجتماعی- سیاسی- بینشسیاسی و اجتماعی ومیزان درک عقلانی—ومیزان معلومات عمومی  ونوع حظ مشروع وغیر مشروع وجانبداری عمدی وغیر عمدی وغیره شناخته میشودوباهمین تفاسیر وباشدت بیشتر رهبر مذهبی محک وارزیتبیمیشود- خوشبختانه قران مجید درباره اسوه وخصوصیات ان مطلب زیادارد- اکر معصوم نباشد- اختلاف رای وتفسیر واستنباط حتمی است واطلاق  خیر البشر- بهشتی- وعالم متقی و فرهیخته هیجکدام جلو گیری از انشعاب وتفرقه را نخواهد کرد- واین سئوال کلید باید بشدت مطرح شودعلت این همه اختلاف از کجا سرچشمه گرفته است و.بانیان انرا شناخته وتکفیر باید کرد سرانجام راه مباهله بقول علامه دهر ایت العظمی محمدحسین طباطبائی رحمت الله باز است-در سامرابودیم- متوجه شدی نیرو های  نظامی اجازه اهل تسنن به بقعه سرتاسر نورعسکرین را نمیدهند- ودلیل ان این است هرگاه اجازه دادند بعداش حادثه ای رخ داد ودربقعه سراسرنور امیرالمومنینبرداران اهل تسنن عراق درصحن حضور پیدانمیکنند از ترس انکه حادثهای رخ دهد وانها شناسی شوند ومورد باز جوئی واقع شونددر سامرا یک مسجد درجلوی بارگاه منور است که تنها مسجد شیعیان بوده است بردارن سنی هرکدام مسجد داشتند حتی ناصبی ها ودیگران راه نمیدادند امت اسلامی  به کجا رسیده است وعلت ان کدام است؟؟ وحال درحال گشترش این مسجد شیعیان هستند که بعدا بهنام مسجد وحدت همه را راه بدهند وناصبیان از انجا درداخل عراق پراکنده کردن وتعدای از شیعیان بهجای انها وارد کردند ودرحال باز کردن حوزه حضرت ایتالعظمی مجاهد شیرازی هستند- یک داستانی در زمان رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم رخ داد که بنام داستان مرغ بریان است- روز یحضرت رسول اکرم پس از نماز بهدعوت شخصی به زیذ چادری رفت وچند صحابه هم دعوت بودند صاحب چادربرای هردونفر یک مرغ گذاشت وبرای رسول اکرم صلواته الله علیه والسلم یک مرغ بزرگ گذاشت- حضرت رسول اکرم صلواه اللهعلیه واله والسلم دعا کردند خداوندا خیرالبشردریان چادر حاضر کن که من مرغ را با ایشان بخورم- حضرت علی علیه السلام درحال کندن خار وهیزم بود-متوجه شد که رسول اکرم صلوته الله علیه واله والسلم- به منزل نیامد کمی نگران شد درهمین موقع عربی به نزد ایشان امد که حضرتدرفلتن چادر است وتصور میکنم که منتظر شما است- حضرت سریع امدند خنده به صورت پیامبر اکرکم صلواته الله علیه واله والسلم امد-وخداوندمنان را شکر کردالبته اقایان خلفای راشدین خیرالبشر میدادند اما استنباط اقایاندراین مورد چیست- میفرمایندقبلا یک گپوشت شکار ی برای حضرت علی علیه السلام اوردن حجضرت علی علیه السلام انرا بدوقسمت کرد وبخشی رابه رسوال اکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم داد وحال رسول اکرمصلواته اللهعلیه واله والسلم دعا کردن خداوندمنان حضرت علی علیه السلام والصلواته الله علیه واله والسلم رساندچگونه ممکن است چهار خلیفه خیرالبشر باشند وچهار گونه استنباط که باهم گاهی اوقات بر ضدهم است  ومنشا تفرقه است بیان شود-!!؟؟

 

 

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰

نیم نگاهای به بیانات رهبرنور وعز وعزت وعظمت


بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- سری به سایت راه دانا هم بزنید-نیم نگاهی به سخنان اخیر رهبر عزت وشرف وکمال رحمت الله علیه والسلم- دشمنی  امریکا-1- از ابتدای الامی ودر همه این مقاطع- رژیم امریکا دشمن اصلی ملت ایران بوده –و- از همه ابزار ها وترفندهای سیاسی –اقتصادی –امنیتی- نظامی  وتبلیغاتی-( سازمانهای جهانی – کشورها)نیز استفاده کرده است- اما درهمه مواردهم شکست خورده است-متاسفانه- انسان درطول تاریخ به بسط  دنیامداری دلخوش کرده است وجهان گشائی محور شاهان وطاغوتیان بوده است- این روح  بی پایان میبایست درجهت تسخیر رضایت وخواسته الهی حرکت کند که به سمت بی نهایت شدن حرکت کنددینا اندک اش زیاد است به حدمیسور ومورد نیاز لذت بخش است- واز طرفی  هستی باهوش است ودریدخداوندمنان است به هر طریقی انسان عمل کند پژواک وعکسالعملی بالاتر درهمان جهت به میرسد از حضرت داود علیه السلام هم ذکر شده است اگر درکوه حرف مطلوب بزنید جوای مانندان بلندتر دریافت میکنید واگرحرف نا مطلوب بزنید همان پاسخ را  بلندتر دریافت میکنند- اگر کسی هم با طریقت مثبت گامزد پاسخ اش درهمان سنخ خواهد بود اگر طریقت پلیدی را انتخاب کرد پاسخی درخور- هستی خواهد داد لذا نابکاران ونامردمان سرانجام درپاسخ هستی  به هلاکت میرسند ویا منتبه میشوند وراه خو را عوض میکنند- جهان مداوم هم چنان درعالم ماده –درحال نوشدن است و خصوصیات مریض از بین میرود وسالم باقی میماند درافکار واعمال هم به همین طریقت است که قران مثال کف واب رابرای درک اینحقیقت بیان کرده است کارسبک وجلف وبی هویت معنائی  بی خردی  ضعیف است و.مردنی است واعمال سنگین وزن ماندنی است سنگ های بزرگ درکف رودخانه میمانند وسنگهای  سبک بارودخانه میرونند- واین حقیقت ر بارها درطول تاریخ تجربه شده است-2- جمهوری اسلامی  در چهل سال گذشته همه مقاطع فعلی  را نیز  باقدرت وتدبیر پشت سر خواهد گذاشت ومسیر پیشرفت خودرا ادامه خواهد داد- دومسیر درتاریخ وجود دارد- مسیر نور که متعلق به انبیا صلواته الله علیهم اجمعین هستند دردناکترین وخونبارترین مسیر است به ظاهر هرکس سطحی نگاه کند  به این نتجه غلط میرسد- که خدائی نیست زیرا شیاطین بر طریقت الهی  غالب شدن وسد سبیل حقایق شدن وسیطره پیدا کردن- وحتی جلوی رشد واحکام دین را گرفتند-در زیارت امام کاظم علیه السلام والصواته الله علیه میگوید- شما تمام احکام الهی را کمی بایست تبیلغ کنی انجام دادی- درحالیکه امام کاظم علیه السلام وصلواته الله علیه هفده سال در زندانها بوده است- یک بنری از پارچه درشت نوشته بود در صحن امام کاظمین علیهما السلام- سلام برتو که عذاب زندانها وظلم مطامین را چشیده ی – من معنای مطامین را نمیدانستم ازفردی دم در بقعه نشسته بود وقران میخواند معنی انرا پرسیدم- درعربی  مانند فارسی بهزیر زمین سرداب میگویند  واین کلمه فارسی است یعنی  اب سردتاقبل از لوله کشی دراین همه خانه زیر زکمین داشتند که انباراب انجا بود واب راسوار بر اب انبارمیکردند زیرزمین بعدی که اخرین زیر زمین بعداز سرداب باشد میشود مطامین یعنی سیاه چاله اخرین زیر زمین تحت الرض مابین سرداب تا مطامین ممکن است چند سرداب دیگرباشد زندان هارون الرشید چند طبقه بالای زمین داشت وچند طبقه زیر زمین داشت-فردی را مشکوک میگرفتد که امروزه هم درجهان همین طریق است-حداقل دوسال در طبقه بالائی بوده است ومثلاروز ی پنج شلاق میخورده استچناچه روشن میشد که بی گناه است وحاضر به همکاری است باگرفتن رشوه وپارتی وغیره ازاد میشده است واگرمقاومت میکرد  دوسال یگر میماند ومثلا ده ضربه شلاقهروز میخوردوبعد به زندان پاین تر میامد مجازات ها تشدید میشد تا به مطامین میرسید روزی هفتادضربه میخورد به گردن اش قلادهای  میانداختند که به یک زنچیر و.صل بود وگوی سنگینی میکشید وبعد بع دست وپای او زنچیز میزدند که به ان وزنهای سنگینی وصل بود وبعد رو یگی کنده می نشست ودوتا سیخ اهرم شده است وهمانجا ادارار میکرد وزندگانی میکرد .بعدا برا ینشان دادن لطف زنچیرابلند میکردندکه به دستشوئی برود وخیلی زود میمردند ودیگران تا انراببرند انرامیخوردند-امام کاظم عیله السلام .وصلواته لله علیه واله والسلم تمام این مراتب راطیکرد ودرهرزندان عده ای شیعه شدنکه احادیث رابیرون می اوردند ومخالفت میکردن که به زندان امام علیه السلام .وصلواته الله علیه واله والسلم منتقل شوندولی سندی شاهک درک میکرد وانها را ازاد میکرد- لی کسی به مطامین راه نمی دادند ور مطامین اطاقی خاص ایشان بود وکسی هم جرئت نمی کرد به انجا برود- ولی سندی چون دید شلاق فایده ای ندارد راه دیگربرگزید اولا امام علیه السلام هرزمان که به نماز نزدیک میشد ویا نیاز به دستشوئی داشت این زنجیرهای باز میشدند در زندان پیرمردی اوردند که ایشان بعد شیعه شده ونقل کرده است که کثیفترین جوک هارابلدبوده است-که هرکس انرا میشنید  از خنده روده  برمیشد وموقع نماز جلوی امام علیه السلام والصواته  یه واله والسلم مینشست- وجوک میگفت وایشان نقل میکند امام علیه السلامزمانیاز ندان خارج میشد ومثلا شب باز میگشت وامام دراین مدت تبلیغ دین واحکام میکرد واین فرد بعداز مدتی برای استراحت بیرونمی امد واحادیث منتقل میکرد ودوتا داش موقع نماز امام علیه السلام درجلوی امام علیه السلام. والصلوات الله علیه واله والسلم اعمال منافی عفت انجام میدادند واین دونفر شیعه شدن زنانی رقاص اوردندکه درموقع نماز ایشان برهنه میشد وعشوه گری میکرد ایشانهم مومنه شد-ادامه دارد

موافقین ۰ مخالفین ۰

تعقیبات مشترکه-!!


بسم الله الرحمن الرحیم-تعقیبات مشترکه-خداوندمنان باصفاتر وپاکتر ومنزه تراز تسبیح هرچه مخلوق است-غلو  هرچه بزرگنمائی کردندراین مر برای خداوندمنان کم است- ان چنان خداوندکمنان دوستدارد که ستایش شود- این انچنان راباید از قران واز احادیث عظمتهایادگرفت—انچنان که او سزاور وشایسته اوباشد بینهایت رانمیشودستایش انچنانی کرد مگر خداوند منان باد دهد چگونه ستایش شو.د که ایشان قبول بفرمایند-انچنان که شایسته وسزاور وهم سنگ وهم اندازه ذات الهی  وهمچنین عزت جلاله الشریف که برای هیچ اله ای جز الله نباشد- همه را پشت سر باید انداخت وبر همه باید-سبقت گرفت- وتعریف یکتائی وبی همتائی خداوندمنان انگونه که خداوندمنان دوست دارد- وشایسته وسزوار مقان الوهیت الهی است- وشایسته وهم وزن مقام وشان  وحیث ذات الهی است- وهم چنین عزت جلاله الهی است- وخداوند منان بزرگتر ازان است که فهم وتصور ودرک وبیان شود- وبدان نحو که خداوند منان دوست دارد عظمت والا وممتاز الی به لحاظ عظمت وبزرگی وصف شود- که شایسته ذات بی نهایت باعظمت وعزت الهی باشد- منزه مطلق است وکل تمجید وستایش از ان ایشان است معبو.دی چز خداوندمنان نیست- واز هرچه دربزگی خداوند منان تصور شود بزرگتر است- واین ستایش برای تمام نعمتهائی که که به من مرحمت کردی  وهم چنین  به همه افراد  دادی – ورای هرفردی خاص دادی – از گذشتاگان وحال تا روز قیامت- خدایا-از تومسئلت میکنمکه یرمحمد و وال محمد صلواته الله علیهم اجمعین که دعای های خاص خودرا  بیان فرمائید واز حضرت ات درخواست میکنم به نعمت ها وخیراتکه مایل هستم به انها نائل شوموبهانهائی که تصوری ندارم ویا زاید امیدوار نیستم که به انهابرسمعطا برمائید- وپناه میبرم از شر هائی که از انها میخواهم دور باشم واز شرهائی که اطلاعی درباره انهاندارم- در سوره قریش-میفرماید ما با سیاست نیکوئی ب شما قریشی ها رفتار کردیم- عنایت ما این بود که کشور یمن وشام  را کنار شما- ثروتمند وصاحب نعمتها وکالاها کردیم که که درتابستان   وزمستان ازاین کشورها کالا میخریدید وحمل .نقل کالا از این دوکشور برای یک دیگرتوسط شما به ثروت میرسیدید- به شکرانه این نعمت بزرگ- باید پروردگار این خانه معلوم میشود عظمت این خانه ازان نعمتها بالاتر است-که عظمت انرا درک نمیکند- عبادت کنید- همان کسی که انهارا از گرسنگی نجات داد واز ترس ونا امنی –ایمتن  ساخت بهخاطراین نعمتها دنیائی !!عبادت کنید بالاتراز ان را درک نمیکردند

موافقین ۰ مخالفین ۰

اخبارداغ-!!

بسم الله الرحمن الرحیم-خانم نیکی هیلی نماینده امریکادر سازمان ملل متحد  در دانشگاه هوستون فرمودند-وتاکید کرد- امریکا بزرکترین حامی سازمان ملل است وبه همین دلیل->>
<< پیش بردن منافع امریکا توسط سازمان ملل باید لحاظ شود—این یعنی حقوق بشرامریکا که سازمان ملل محل تجارت وپول شوئی است= خانم هیلی چه زمانی  فلسظین ازاد میشود-؟؟ این پول های غرب است که نمیگذارد فلسطین ازاد شود –پول نجس وپولی که بوی خون میدهد-کاظم الصیادی- نماینده ائتلاف-هم پیمان ملی عراقی –وی افزود—این وزیر سعودی(ثامر السبهان)- تلاش میکند-تا با نتایج- انتخابات عراق- بازی  کند- واعتماد موجود این گروه های پیرو.ز  را از بین ببرد—ونتایج اانتخابات را زیر سوئال ببرد- وعرصه سیاسی عراق را متزلزل کند—جناب اقای حیدر العبادی –نخست وزیر- گفت—اظهار نظر ها-پست های اقای ثامر السبهان درفضای مجازی وروزنامه های  محلی عربستان- حساسیت رادر داخل  عراق به همراه داشته است-=- به ویژ] که وی تلاش دارد- این چنین القا کند—که درعربستان درتحولات جاری  عراق5 نقشدارد- واین امر مطلقا صحیح نیست—اقای السبهان نزد عراقی ها محبوب نیست—واین تنها به نیروی  های شیعی منحصر نمیشود—و- حتی برادران سنی  ه وکرد ها نیز گرایشی – به او ندارند—وزرات خارجه ایران افزود—سخنان- پامبیاو- بار دیگر- فقر اطلاعاتی – ضعف-بینشی – عقب ماندگی  تحلیلی ای وسردگمی  روند های تصمیمسازی وتصمیمی گری ( ودانستن را حل مسئله) وتصمیم گیری  در امریکا را به نمایش گذارد- ونشان داد---که جریان تندرو- وجنگ طلب درامریکا-نه تاریخ میدانند- نه قادر هستند- از ان درس بگیرنند-  زمانی کهانسان راه حل را نمیداد- تغیرات شگرف است ومداوم دراین درای امواج بلند از هرطرف به پا میشود وتجهیزات لازم ندارد میابیست محافظه کارشود حضرت علی علیه السلام درچنین شرایط میفرماید که ماننذ بچه شتر بدنال مادرخودبرود  تا جریان یک دست ومطمن شود وخود چنین عمل کرد


موافقین ۰ مخالفین ۰

تنگ نظری 0ا اشت-؟؟!!


بسم الله ا لرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-روشنفکر دو مرحله دارد- مرحله نخست دقیقا ایدولوژی هامیشناسد – جریانهای ساسی انطور که حقیقتا ودرواقعیت رخ میدهد  بطور واقع درک میکند امروزه این کار اسانی نیست ودرطول تاریخ کاری اسان نبوده است  بعنوان مثال ممعتزل – اشاعره- اهل حدیث اهل رای  اخباری واصولی اینها امروزه تاحدی روشن شده است درزمانخودشان پیچیده بوده است وهابیت هم همینطور است وداعش همین طور است ودیگراحزاب کسی که اشراف کامل ندارد وتعرایف را دقیقا نمیداند نباید قضاوت کند- قضاوت مرحلهدومروشنفکری است درحدود پنجاه برابر مشکلتراز مرحله اول است همیشهبا چراروبرواست وبا دلیل عقل پسند که اصول ان فلسفه مشترک باشد- کسی نمیتواند- بگویدبعوان مثال من لیبرال رادیکال سرمایه داری هستم ب ه روشنفکر میل معتقد هستم وبه روشنفکراسلامی معتقد-نیستم وبر همان اسان برای روحانیت وسیاست مداران اسلامی حد وحدود معین میکنم- سازمان ارشاد اسلامی غلط است سازمان ارشادملی درست است شما بهخداوند وعذاب وپاداش الهی معتقد نیستیدولی تعداد کثیر به ان اعتقاد دارند-دریکی از خبرهای  فارسی صدای امریکا-نوشته بود-یکنفر درتکزاس شکایت کردهبود به داین عالی امریکا-که من پولی جمع کردم وباکمک تعدای یک پالایشگاه بنزین یک میلیون دلاری  بسازم واین کار شد والان هفت میلیون دلار جمع کردم وبنزین من ارزان ترین بنزین ها است وسه میلون دلار وام میخواهم تا یک پالایشگاه ده میلیون دلاری بزنم بانک میگوید اجازه نداریم درنوبت باشید بر یا چندین  سال دیگر-دلیل اش این است اگر به شما دهیم تعدادکثیری این کار میکنند شما مصرف کنننده پالایشگاه هستیدنه تولید کننده پالایشگاه ما وام چندین میلیارد  دلاری به پالایشگاه ساز ان  میدهم وحق میدیهم که انان بیشترین فروش نفت وبنزین داشته باشند-نتجه چه میشود یک درصد امریکا برابر نود ونه درصدثروت در دست انان است چند قبل روز تولد اقای مارکس بود  که بیان شد چندین نقاط ضعف سرمایه داری اقای مارکس بیان کرده است هنوز  سرمایه داری انهارا برطرف نکرده است حالاگر به جی ان کارتل نفتی صدهزارنفرپالایشگاه داشته باشند وانها سهم تحقیق برای ساخت پالایشگاهای مدرن را بدهند درنتجه هم توزیع ثروت بهتر خواهد شد وهم بنزین ارزان ترخواهدالبته من تخصصی درنفت ندارم واین مقوله را بایدمتخصصین اظهارنظر کنند ولی این امر مسلم است نمیتوان قبول کرد یک درصد برابر نودونه درصد ثروت جمع کننند وبیکاری هم روبه افزایش باشد-

موافقین ۰ مخالفین ۰

برج عاج نشین-؟؟!!

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-جناب اقا ی پمبو ایشان بر ای همان سیا مناسب بود-که درک نمیکنند- که حال دینا- چگونه است  سرشان را مانند کبک در زیر برف میکنند- درست مانند ابی لهب وزنش-یا محمدرضا شاه وصدام ویهودیان هم که غالبا این منش را به ارث بردند-  دقیقا کارشیطان است- که چون حضرت ادم علیه السلام مقام بالاتری بدست ا ورد خداوندمنان علم واخلاق وجوانمردی همه  صفات الحسنی خودرا ازدست داد؟؟ وتبدیل به یک کافرحربی شد سوزنی مروت دارد –دارد امروزه درچین روزی شصت وپنج نفر مسلمان میشوند- تخم غول را شکستند-؟؟نصف مرم چین دینی نداردند- وضد امپریالیست هستند درحالی که اسلام عزیز بسیارمتعالی تروقویتراز کمونیست است- انتخاب خانم جدید برای سیا  نشان میده چه ترسی از مردان وفهیمده ها دارد- واز درون دارد امریکا حداقل متحول میشود ونبرد  جناحی چقدرزیاد است وامریکاوارد نقد وانتقاد قوی از درون دارد میشود تاثیرات خارجی زنگ هشدار برای امریکا به صدا دراورده است ولی طاغوتاین حتی درجهنمیان  هم حتی  حاضربه قبول حقایق نیستند وت عمق جهنم طی مسیر میکنند- امید است حداقل برای خودتان هم شده است کمی از زنانجوان  سیاست مدارهم نظر بخواهید

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حق مطلب ادا شود_!!

بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-نیم نگاهی به مقدمه حضرت شیخ لطیف راشدی- رحمتد الله در تدوین رساله توضیح المسائل چهارمرجع العظام رحمت الله علیهم واسعه—ایشان میفرماید-مرجعیت در زمان غیبت امام زمان علیه السلام والصلوات جانها فدای ایشان-پنج خصلت داشته باشند-کمی دقت کنید مومنین .وومومنات هم باید داشته باشند- غالب برنفس خود باشد-حافظ ونهگدارنده دین باشد- باهوا های نفس مخالف باشد-اطاعت محض ازامر خداوند سبحان داشته باشد – فقیه باشد- اما فقیه فرهنگ ما واموزش وپرورش ما- به میزان اندک دریک محدود کوچکتربیت میکند که انقلت زیاد دارد- ودوم دراطاعت محض بخوبی برای افراد تبین نشده استکه درشغل خود ونحو وروش زندگانی چگونه بایدطبیق داده شود- در  سی قدمی بقعه منورالهی حضرت امام حسین علیه السلام صلوالته الله علیه واله والسلمروی دیوار یک تابلو روغنی درشت نوشته است- عراق الوطنی  غربی وشرق- که البته دربعد ایدولوژی حرفی باطل است ولی کجا این مطلب درست است-خودمان راراحت میکنیم ومیگویم شیطنت برادران سنی است ؟؟- بحث مستوفی درباره مبارزه علما با زرورمداران وطاغوتیان بیان شده است وتبین دقیقی درباره این مبارزه و ومخالفت وتسلیم نشدن درمقابل تهدیدات برای انکه جامعه چگونگی ان  درک کند بسیاراندک است- عرب وعجم به حق میابیست برای سرور کائنات امام حسین علیه السلام والصلوات الله علیه واله والسلمیک باب ویژه بوجوداورد ولی به اینمعنی نیست دیگرائمه اطهار علیهم السلامباانان  یک برخورد صوری داشته باشد – وشناخت مراجع عظیم الشان حتی امام راحل معمار اسلام ناب محمدی برعلیه بوزینگان اموی  انچنا که باید وشاید باشد تفهیم نشده است لذا میابیست یک کار اساسی  حتی درسطح جهان شمول به این مباحث ومواضع پرداخت تاحق کلام دراین موارد بخوبی ادا وایفا شود انشاالله

موافقین ۰ مخالفین ۰

بحث جنسیت بین مردان وزنان

بسم الله الرحمن الرحیم-شکست خانم کلینتون درانتخاباتمورد تحلیل واقع شد- سازمان معروف نظر سنجی امریکا –پئو-متوجه شد که هنوزیک اختلاف بسیار روشن وصریح وخالص –درباره ایا اختلاف درجنسیت است ویا نیست وجود دارد-درواقع مردان مثلا در مسائل سیاسی تصور میکننند که خانم ها بسیاراحساسی بر خورد میکنند وبه اندازه کافی جدی نیستند- وان اندازه استانداری که قبول دارند- خانم ها ندارند ونحو استدلال انها راهم نمی پذیرننند—البته63%خانم درامریکا تصور میکنند این امر درمردان وجود دارد وباعث ایجادمانع برای پیشرفت خانم ها میشود- ومردان تنها41% این چنین فکر میکنند- که این بخشی از اختلاف نظر بین خانم ها ومردان است-ریشه اولیه به نظر میرسد که هنوز برای تساوی بودن ویکی بودن زنان ومردان کار نشده است- واز نسلی به نسل دیگر اقتباس میشود-که باعث عدم درک صحیح میشود- وریشه  ان در روستا بود که پدر من در روستا ویکتوریا- رشد کرده بود ویک فروشنده لبنیات بود وگاهی اوقات سر زنان جوان سوت میکشید- ومنظور بدی نداشت ومن کاملا مطمن هستم او تصور میکرد کهانهارا تمجید واز انها تشکر میکند—شاید مردان انجاهم چنین میکردند-نه تنها انرا ما انجام میدایم-ما هیچ توجه ای ان زمان به مسئله جنسیتی نداشتیم-کهدرباره مردمان اطراف خود فکر کنیم—واز مردمان اطراف خود دراین مسائل بی خبر بودیم- تحقیقات نشان داد—نه تنهامردان یک درک بدون استدلال وتوصیفات وتعاریف منطقی بعنوان فقط یک پیشنهادیک انحرافی برعلیه زنان دارند- وزنان ناخوداگاه یک انحرافی درباره جنسیت خود دارند- درنتجه دواستادارددرفرهنگ ما ریشه دوانده است- وما-مردان-اغلب تشخیص نمیدهیم- که ماین موضوع بر خانم ها تحمیل میکنیم- بعنوان مثال-ما از دختران خودبیشتر توقع داریم که عفاف وخویشتن داری داشته باشند تا پسران خود- وادب را رعایت کنند قضاوت ما این است- زنانی که هنوز صورت جذابه دخترانه دارند وپست های دخترانه دارندبیشتراز مردان میتواند هراس انگیزباشند را قضاوت میکنیم- وایده ما این است که قدرت طبیعی استعدادها وپتانسیل انهادر کار های کارگاه ای-مردان بیشتر درجهت ترقی وتکامل کار هستند وزنان بیشتر درجهت اجرائی ان-بدبختی بیشتر اینجا است-که زنان با درجه بالای کاربری در ازمایش های سختقرار نمیگیرنند که احتمال داده میشود که ممکن است بزودی بچه دار شوند ونبایدتحت فشار واقع شوند_ادامهدارد

موافقین ۰ مخالفین ۰

سخنرای حضرت حجت السلام درباره قران

پیوندهای مرتبطبیاناتبیاناتحاشیه دیدارحاشیه دیدارعکسعکسفیلمفیلمصوتصوتدیگران - یادداشتدیگران - یادداشت

نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ

1397/02/18

سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی در جلسه درس خارج فقه رهبر انقلاب اسلامی

چندی پیش حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی از رهبر انقلاب اسلامی درخواست می‌کند که در یکی از جلسات درس خارج فقه ایشان حضور یابد تا درباره‌ی ضرورت توجه به تفسیر قرآن در حوزه‌های علمیه و مهجوریت قرآن در جامعه و کشورمان برای طلاب حاضر در درس معظم‌له سخنرانی کند. این پیشنهاد مورد استقبال رهبر انقلاب قرار می‌گیرد و موجب می‌شود که حجت‌الاسلام قرائتی در ابتدای جلسه‌ی درس خارج فقه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در روز سه‌شنبه ۱۳۹۷/۱/۲۸ به سخنرانی بپردازد.

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در آستانه‌ی ورود به ماه مبارک رمضان -ماه بهار قرآن- گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب در ابتدای این جلسه و همچنین سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی را منتشر می‌کند.

بیانات رهبر انقلاب پس از سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی بدین شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدﷲ ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الارضین و لعنةالله علی اعدائهم اجمعین
بیانات جناب آقای قرائتی کاملاً متین و بجا و پُرمغز و برای همه‌ی ما لازم بود. آنچه ایشان در اهمّیّت درس قرآن و تدبّر در قرآن بیان کردند، جزو حرفهای لازم و ضروریِ امروزِ جامعه‌ی ما است. این البتّه یک درد قدیمی است؛ زمان طلبگی ماها -سالها پیش- همین را کم‌وبیش انسان احساس میکرد؛ البتّه آن‌وقت یک آدم باهمّتی مثل آقای قرائتی نداشتیم. ... خب، بحمدالله امروز تا حدودی درسهای قرآن وجود دارد؛ ایشان هم انصافاً با جدّیّت دنبال این قضیّه هستند؛ مثل مسئله‌ی نماز یا مثل مسئله‌ی زکات که ایشان دنبال کردند و موفّق شدند؛ ان‌شاءالله در قضیّه‌ی تفسیر قرآن هم با تلاشی که ایشان دارند، با جدّوجهدی که دارند، با ابتکاری که در ایشان هست و با موهبتهایی که خدای متعال به آقای قرائتی داده -که بعضی از اینها جزو مواهب خاص است- موفّق باشند. امروز استفاده کردیم و خیلی ممنونیم؛ دوستان تلاش کنید که روی این مسئله فکر کنید و ان‌شاءالله تصمیم بگیرید و عمل بکنید.

http://farsi.khamenei.ir/ndata/home/1397/139702181430da51b.jpg

 


متن سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی در ابتدای این جلسه به شرح زیر است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم‌
الحمدلله ربّ العالمین‌ بعدد ما احاط به علمه، اللّهمّ صلّ علىٰ محمّد و آل محمّد، الهی انطقنی بالهدىٰ و الهمنی التَّقوىٰ.

 عید بود، زیارت آقا رفتیم، گفتگوهایی شد و از ایشان تقاضا کردیم که این عرایض بنده اگر خوب بود، برای شما [طلّاب] هم گفته بشود؛ حرف زیاد است ولی حالا ببینیم بلکه بتوانیم بین پانزده تا بیست دقیقه تمامش کنیم.

 برای عید نوروز، همه‌ی مملکت تقریباً بسیج میشوند؛ از مرغ و گوشت و پرتقال و سیب و راهداری و اورژانس و هلال‌احمر و ...، همه بسیج میشوند که عید می‌آید، یکی دو ماه مشغولند. ماه رمضان می‌آید؛ «قَد اَقبل‌َ اِلیکُم شَهرُ الله». ما برای قرآن چقدر آمادگی داریم؟ من برای اینکه [از مطلب] پَرت نشوم، از روی متن میخوانم:
بسم الله الرّحمن الرّحیم. خب، اوصاف قرآن خیلی است؛ از وقتم یک دقیقه‌اش مال اوصاف قرآن باشد: معلّمش خدا است، عَلَّم القُرآن؛(۱) واسطه: جبرئیل، شَدیدُ القُوىٰ؛(۲) محلّ فرود: قَلبِک؛ ذکرٌ لِلعالَمین‌؛(۳) انّا لَهُ لَحافِظون؛(۴) غیرَ ذی عِوَج؛(۵) فَأتُوا بِسُورَةٍ؛(۶) الی آخر؛ این معرّفی قرآن.

 جایگاه قرآن در جامعه‌ی ما چیست؟ این قرآنی که خودش دو مرتبه فرموده «خُذِ الکِتابَ بِقُوَّة»؛(۷) جدّی بگیریم قرآن را. هویّت ما به قرآن است. چون در قرآن چهار تا توبیخ است: کَمَثل الحِمار،(۸) کَمَثل الکَلب،(۹) کَالحِجارَة،(۱۰) کَالاَنعام؛(۱۱) امّا یک توبیخ در قرآن است که خیلی داغ است: میگوید پوک! به کسانی که کتاب آسمانی را اقامه نکنند، لقب «پوک» داده خدا؛ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلی‌ شَیْ‌ء حَتَّی تُقیمُوا.(۱۲) کلمه‌ی «اقامه» راجع به چهار چیز در قرآن آمده: اَقِیمُوا الدّین،(۱۳) اَقِیمُوا الصَّلاة،(۱۴) اَقِیمُوا الوَزن،(۱۵) وَلَو اَنَّهُم اَقاموا التَّوراة.(۱۶) زندگی مادّی‌مان هم بند به همین قرآن است. [میفرماید] وَلَو اَنَّهُم اَقاموا التَّوراة، اگر اینها تورات را اقامه کنند، لَأَکَلُوا؛(۱۷) خب، اگر اقامه‌ی قرآن شد، لَأََکَلُوا، لَأَکَلُوا، لَأَکَلُوا؛ یعنی مادّیّاتمان هم بند به همین است. چون قرآن ذکر است: نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکر،(۱۸) وَ مَن اَعرَضَ عَن ذِکرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً.(۱۹)

 یک سِری گیر‌و‌گورها هم شاید به‌خاطر این باشد که قرآن برای ما کتاب اصلی نیست. خدا به پیغمبر میگوید اگر میخواهی سخنرانی کنی، باید روی قرآن صحبت کنی؛ آیه‌اش هم این است: لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّل‌َ؛(۲۰) یعنی تُبَیِّن ما نُزِّل. بله، شعر و خواب و تحلیل سیاسی هم هست امّا اگر آنها هم بند به قرآن باشد ارزش دارد. یک‌وقت امام فرمود: حفظ نظام از اوجب واجبات است، حتّی از نماز واجب‌تر است! من جا خوردم. بعد دیدم قرآن اشاره دارد به اینکه حفظ نظام از نماز واجب‌تر است، چون عدّه‌ای که پای خطبه‌های نماز جمعه پا شدند رفتند سراغ خرید، قرآن میگوید اینها بی‌ادبند؛ وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها(۲۱) در ادامه میگوید «وَ تَرَکوکَ‌»، اینها پیغمبر را تنها گذاشتند، نمیگوید «ترکوها»، باید بگوید «تَرَکَ الصّلاة» یا «تَرَکَ الخُطبِه»؛ یعنی بدتر از رها کردن خطبه و بدتر از رها کردن نماز، رها کردن رهبر آسمانی است، میگوید «تَرَکوکَ»؛ به‌هرحال. رفتم یک مسجدی، دیدم «مرگ بر آمریکا» نمیگویند؛ گفتم اینجا نمیگویند؟ گفتند نه، اینجا مسجد مقدّسین است. عالمش عالم وارسته‌ای بود؛ گفتم من میخواهم صحبت کنم نیم دقیقه؛ گفت: بگو؛ گفتم: قرآن چهار صفت گفته، در مسجدِ شما دو تا هست؛ قرآن میگوید: «اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار، رُحَماءُ بَینَهُم،(۲۲) بعد [هم] «تَراهُم رُکَّعاً سُجَّداً»؛(۲۳) [در مسجد] شما «رُکَّعاً» هست، «سُجَّداً» هست، «اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار» در مسجدتان نیست، «رُحَماءُ بَینَهُم» نیست؛ چرا نیست؟ فکر میکنید مقدّسید! آقا گفت: درست است. دیگر از آنجا شعار را گفتند. یعنی اگر خواستیم مردم را به انقلاب هم دعوت کنیم، اگر از راه قرآن وارد شویم میپذیرند، اگر همین‌طور فقط صحبت کنیم، میگویند «خب این نظر ایشان است، ما این نظر را قبول نداریم».

 راجع به مرجعیّت صحبت بود، خب مرجعیّت بیشتر روی علم و تقوا صحبت میکنند، حق هم هست، در قرآن هم هست و قبول، روی چشم؛ امّا غیر از «اَعلم‌» و «اَتقىٰ»‌، مگر این آیه در قرآن نیست؟ تُرهَبُون بِهِ عَدُوَّالله‌،(۲۴) اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار.(۲۵) اگر امام به شاپور بختیار نمیگفت «من توی دهن این دولت میزنم»، شاپور بختیار فرار میکرد؟ مقام معظّم رهبری فرمود: رئیس‌جمهور آمریکا، رئیس‌جمهور فرانسه، نخست‌وزیر کجا، اینها جنایتکارند. غیر از «اعلم‌» و «اتقىٰ»‌ باید یک کسی هم یک تشری بزند، هی «اعلم‌» و «اتقىٰ»‌ ‌ نگوییم. «اعلم‌» روی چشم، «اتقىٰ»‌ روی چشم امّا این آیه‌ها هم هست. منبرها باید یک‌جوری باشد که محور، قرآن باشد؛ بله، حدیث هم باید باشد، تاریخ هم باید باشد، هرچی باید باشد، باشد؛ امّا سهم قرآن در منبرها کم است.

 الان ماه رمضان جلو ما است، یک ماه است؛ توفیقی است امسال و چند سال که ماه رمضان و تابستان به هم سوار میشود. خیلی خب، دوازده میلیون بچّه مدرسه‌ای داریم؛ چند سال پیش آقای بوشهری میگفت که ما بیست‌ هزار طلبه‌ی کت شلواری داریم که این دیپلمش را گرفته، لمعه‌اش هم تمام شده امّا معمّم نیست -در سیاسی‌عقیدتی نیست، امام جمعه، قاضی، اهل منبر، در نهاد رهبری در دانشگاه نیست- روحانی نیست ولی خب، لمعه‌اش را خوانده، دیپلم هم دارد؛ این با پسرعمّه‌ها و پسرخاله‌هایش میتواند جلسه‌های محلّی درست کند تا «اَنذِر عَشیرَتَکَ الاَقرَبِین‌»(۲۶) راه بیفتد. هر هجده‌ساله‌ای میتواند ده، پانزده تا ‌ده، سیزده ساله را دعوت کند. این آموزش روخوانی قرآن یک مهارت است، هشت ساعته میشود آموزش بدهید، هشت ساعت بیشتر کار ندارد. شما اقوال را مطالعه کن، امّا روی منبر نباید اینها را بگویید، در منبر یک تفسیر روان بگویید، دو سه برابر ترجمه؛ روخوانی قرآن مهم است. ماه رمضان جلو ما است، عظمت رمضان به روزه نیست فقط، عظمت رمضان به قرآن است؛ نمیگوید شَهرُ رَمضان «اَلّذی کُتِبَ عَلیکُمُ الصِّیام»، میگوید: «شَهرُ رَمَضان اَلّذی اُنزِلَ فِیهِ القُرآن».(۲۷)

 در این مسئله‌ی محوریّت قرآن، باید یک نهضت تفسیری ایجاد بشود. تجوید راه افتاده، حفظ قرآن راه افتاده، الحمدلله. ما دو علم داریم در قرآن که این دو علم با توبیخ است، یعنی با توبیخ میگوید که چرا نمیروی سراغش؟ یکی تفقّه است: «لَولا نَفَرَ»(۲۸) -آیه‌ی «نَفْر»- چرا نمیروید «لِیَتَفَقَّهُوا»؟ این «تفقّه» با توبیخ؛ الحمدلله حوزه‌ها هم براساس همین آیه راه افتاد، فعّالند. یک آیه‌ی دیگر هم داریم، آن هم «تدبّر» است، میگوید: «اَفَلا یَتَدَبَّرُونَ القُرآن‌»؛ منتها تفقّه یک توبیخ دارد -«لولا نفر لیتفقّهوا» یک توبیخ دارد- امّا در آیه‌ی تدبّر دو تا توبیخ هست: [اوّل] «اَفَلا یَتَدَبَّرون»،(۲۹) دو مرتبه -توبیخ دوّم- «اَم عَلَى‌ قُلُوبٍ اَقفالُها»؛(۳۰) دو تا توبیخ برای تدبّر است. حدیثی از امام رضا هست که فرمود: اینکه نماز واجب شد برای این است که قرآن از مهجوریّت بیاید بیرون.

 وقتی موعظه میخواهیم بکنیم، آیات موعظه را بگوییم: فَذَکِّر بِالقُرآن مَن یَخافُ وَعِید؛(۳۱) چرا جای دیگر میروید؟ در حوزه‌ها «معاونت تهذیب» هست برای اخلاق طلبه‌ها؛ آیات اخلاقی را بگویند؛ آیات اخلاقی را اگر بگویند، هم تفسیر است، هم تهذیب است، هم طلبه که این را یاد گرفت میرود توی محلّه‌شان میگوید؛ عید، تابستان، ماه رمضان، محرّم؛ یعنی ما اخلاقمان جدا است از تفسیرمان. سیاست هم میخواهیم بگوییم آیات سیاسی را باید بگوییم، چند صد آیه‌ی سیاسی داریم در قرآن، همانها را اگر بگوییم مردم تشکّر میکنند. ما مزه‌ی قرآن را نچشیده‌ایم بعضی‌هایمان و نچشیده‌اند بعضی‌هایشان؛ نه ما چشیده‌ایم و نه ما توانسته‌ایم بچشانیم. به‌هرحال مسئله‌ی قرآن را جدّی بگیریم.

 فکر هم نکنید قرآن علم نیست؛ امام رضا فرمود: مَن اَرادَ العِلم فَلیُثَوِّرِ القُرآن -«ثور» با «ث» سه نقطه یعنی انقلاب- برای علم، قرآن را زیرورو کنید. دعوت شدیم ده سال پیش برای دانشگاه تهران امام جماعت بشویم -همان‌جایی که نماز جمعه هست؛ روزهای شنبه، یکشنبه، دوشنبه ...؛ توی هفته- گفتم من به شرطی می‌آیم که تفسیر هم بگویم؛ گفتند که اینجا صبح تا ظهر سرِ درسند، خسته‌اند اینها؛ گفتم که کم میگویم؛ گفت آخر نمیشود؛ گفتم آقا من میتوانم نیم دقیقه تفسیر بگویم. گفت آخر نیم دقیقه تفسیر! بگو ببینم؛ ما گفتیم «در قرآن چند بار گفته «کُلُوا» -یعنی بخورید- هرجا میگوید «کُلُوا»، بغلش یک مأموریّتی است، کُلُوا اَنفِقُوا، کُلُوا اَطعِمُوا، کُلُوا لاتُسرِفُوا، کُلُوا وَاعمَلُوا‌ صالِحاً، کُلُوا وَلاتَطغَوا؛ به زنبور عسل هم که میگوید «کُلِی»، دنبالش میگوید «فَاسلُکِی»، تو هم که گُل مکیدی باید عسل بسازی. یعنی کُلُوا کُلُوا هست امّا بخور بخور نیست؛ کنار خوردن یک مسئولیّتی است؛ والسّلام علیکم و رحمةالله».(۳۲)

(آقای قرائتی: خنده‌ی‌ تشکّر بود؟
معظّمٌ‌له: نه، این نَقل [والسّلام علیکم] دانشگاه را اشتباه گرفتند با اینجا،(۳۳) [شما] در دانشگاه گفتید «والسّلام علیکم».
آقای قرائتی: بله)

بعد گفتند خب، اینجا چون شصت هزار دانشجو دارد، مهم‌ترین دانشگاه کشور است، بعضی از اساتیدش استاد تمام و پروفسورند، پس علمی بگو؛ گفتم من قرائتی‌ام، طلبه‌ام، علمی میخواهید بروید سراغ علما؛ گفت مثلاً میخواهی «وَ بِالوالِدَینِ اِحساناً»(۳۴) را بگویی؟ اینها که بچّه نیستند؛ من ناراحت شدم و گفتم به من گفته‌اند علمی حرف بزن، من میخواهم امروز آبکی حرف بزنم، روی تخته نوشتم «وَ بِالوالِدَینِ اِحساناً»، گفتم بیست تا نکته از این میکشم بیرون؛ این «با»اش بای الصاق است؛ دو تا نامه را که سنجاق میکنند، به نامه‌ی پشتی میگویند الصاق، الحاق، پیوست؛ یعنی احسانت پیوست به خودت باشد، یعنی خودت مادرت را ببر دکتر؛ نگو پول میدهم تاکسی تلفنی [ببرد]؛ وَ بِالوالِدَین. لَقِّمهُ بِیَدَیک، با دست خودت لقمه لقمه دهان مادرت بگذار، نگو برنج بپز بخور، این درباره‌ی «بِالْـ». «بِالوالِدَین» گفته، «بِالْاَبَوَیْن» نگفته؛ چون به رهبر هم «اَب» میگویند -اَنَا وَ عَلیٌّ اَبَوا هذِهِ الاُمَّة؛ مِلَّةَ اَبِیکُم اِبراهیم؛(۳۵) به عمو میگویند، به پدر زن میگویند، به معلّم میگویند- «بِالوالِدَین» گفته، حساب والدین از آنها جدا است. نگفته «بالوالدین المؤمنَین»، گفته بِالوالِدَینِ اِحساناً‌ برّاً کان او فاجراً. نگفته «بالوالدین انفاقا»، پدر و مادر خیلی وقتها پول نمیخواهند، محبّت میخواهند. بیست تا نکته تقریباً روی تخته سیاه، در دانشگاه نوشتم. گفتم آقایان بلد بودید؟ گفتند والّا به حضرت عبّاس بلد نبودیم، تا حالا هم کسی [نگفته بود]. گفتم دیگر نگویید آقای قرائتی اینجا دانشگاه است، اینها پروفسورند، علمی حرف بزن. باسوادترین ماها پهلوی ساده‌ترین کلمات قرآن، حرف نفهمیده داریم. در «هُنَّ لِباسٌ‌ لَکُم»(۳۶) پنجاه تا نکته من گیرم آمده؛ در سوره‌ی کوثر ۸۲ تا نکته گیرم آمده. قرآن علم است، ما فکر میکنیم علم چیز دیگری است، اصلاً قرآن را جزو علم نمیدانیم. وقتی میگوییم مشغول چی هستی؟ میگوید مباحث علمیّه؛ میگوییم حالا مباحث علمیّه یعنی قرآن؟ میگوید نه، قرآن نه! نمیگویم آنها نباشد، میگویم به قرآن هم سهم بدهیم.

 ماه رمضان وقت قرآن است. ماشینی که موتورش هوا گرفته و خاموش شده، در سرازیری هلش میدهند؛ سرازیری قرآن، ماه رمضان است. پیغمبر در اُحد فرمود: کدام‌یک از این شهدا بیشتر قرآن بلدند؟ من اوّل میخواهم به جنازه‌ی او نماز بخوانم؛ این یعنی چه؟ چرا در قیامت به ما میگویند براساس قرآن درجه بگیرید، اِقرَأ وَأرقَ. اصلاً قرآن را باید بکشیم وسط؛ تاریخ میخواهیم بگوییم، از قرآن بگوییم، بعد از حدیثها بگوییم، نمیخواهم فقط هم قرآن باشد، قرآن و اهل‌بیت، از هم جدا نیست. بنده چهل سال است تقریباً در تلویزیونم، یک شبِ جمعه تعطیل نشده، این از الطاف استثنائی خدا بود. والله، بالله، اگر به هر کتابی تکیه میکردم، سال اوّل و دوّم حرفهایم تمام شده بود. صبح نگاه به قرآن میکنی یک چیز میفهمی، عصر چیز دیگری میفهمی. اصلاً اگر حرف تازه نباشد خدا نمیگوید تدبّر کن؛ اینکه صاحبخانه به همه‌ی مهمانها میگوید شاخه را بتکانید، پیدا است هر که بتکاند، یک میوه‌ای گیرش می‌آید؛ وگرنه میگویم «خدایا چرا مدام به من میگویی تدبّر کن! ملّاصدرا، فیض کاشانی، امام، بزرگان، تکاندند، میوه‌هایش را بردند، دیگر چیزی برای من نمانده». اینکه خدا به هرکسی میگوید تدبّر کن، یعنی هرکس شاخه را تکان بدهد، میوه‌ گیرش می‌آید. امامان ما چیزی از قرآن میفهمند که ما نمیفهمیم، این حق است؛ فقیه از آیات‌الاحکام چیزی در می‌آورد که ما نمیفهمیم، این حق است؛ امّا معنایش این نیست که تدبّر نکنیم.

 

پیوندهای مرتبطبیاناتبیاناتحاشیه دیدارحاشیه دیدارعکسعکسفیلمفیلمصوتصوتدیگران - یادداشتدیگران - یادداشت

نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ

1397/02/18

سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی در جلسه درس خارج فقه رهبر انقلاب اسلامی

چندی پیش حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی از رهبر انقلاب اسلامی درخواست می‌کند که در یکی از جلسات درس خارج فقه ایشان حضور یابد تا درباره‌ی ضرورت توجه به تفسیر قرآن در حوزه‌های علمیه و مهجوریت قرآن در جامعه و کشورمان برای طلاب حاضر در درس معظم‌له سخنرانی کند. این پیشنهاد مورد استقبال رهبر انقلاب قرار می‌گیرد و موجب می‌شود که حجت‌الاسلام قرائتی در ابتدای جلسه‌ی درس خارج فقه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در روز سه‌شنبه ۱۳۹۷/۱/۲۸ به سخنرانی بپردازد.

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در آستانه‌ی ورود به ماه مبارک رمضان -ماه بهار قرآن- گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب در ابتدای این جلسه و همچنین سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی را منتشر می‌کند.

بیانات رهبر انقلاب پس از سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی بدین شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدﷲ ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّةالله فی الارضین و لعنةالله علی اعدائهم اجمعین
بیانات جناب آقای قرائتی کاملاً متین و بجا و پُرمغز و برای همه‌ی ما لازم بود. آنچه ایشان در اهمّیّت درس قرآن و تدبّر در قرآن بیان کردند، جزو حرفهای لازم و ضروریِ امروزِ جامعه‌ی ما است. این البتّه یک درد قدیمی است؛ زمان طلبگی ماها -سالها پیش- همین را کم‌وبیش انسان احساس میکرد؛ البتّه آن‌وقت یک آدم باهمّتی مثل آقای قرائتی نداشتیم. ... خب، بحمدالله امروز تا حدودی درسهای قرآن وجود دارد؛ ایشان هم انصافاً با جدّیّت دنبال این قضیّه هستند؛ مثل مسئله‌ی نماز یا مثل مسئله‌ی زکات که ایشان دنبال کردند و موفّق شدند؛ ان‌شاءالله در قضیّه‌ی تفسیر قرآن هم با تلاشی که ایشان دارند، با جدّوجهدی که دارند، با ابتکاری که در ایشان هست و با موهبتهایی که خدای متعال به آقای قرائتی داده -که بعضی از اینها جزو مواهب خاص است- موفّق باشند. امروز استفاده کردیم و خیلی ممنونیم؛ دوستان تلاش کنید که روی این مسئله فکر کنید و ان‌شاءالله تصمیم بگیرید و عمل بکنید.

http://farsi.khamenei.ir/ndata/home/1397/139702181430da51b.jpg

 


متن سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی در ابتدای این جلسه به شرح زیر است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم‌
الحمدلله ربّ العالمین‌ بعدد ما احاط به علمه، اللّهمّ صلّ علىٰ محمّد و آل محمّد، الهی انطقنی بالهدىٰ و الهمنی التَّقوىٰ.

 عید بود، زیارت آقا رفتیم، گفتگوهایی شد و از ایشان تقاضا کردیم که این عرایض بنده اگر خوب بود، برای شما [طلّاب] هم گفته بشود؛ حرف زیاد است ولی حالا ببینیم بلکه بتوانیم بین پانزده تا بیست دقیقه تمامش کنیم.

 برای عید نوروز، همه‌ی مملکت تقریباً بسیج میشوند؛ از مرغ و گوشت و پرتقال و سیب و راهداری و اورژانس و هلال‌احمر و ...، همه بسیج میشوند که عید می‌آید، یکی دو ماه مشغولند. ماه رمضان می‌آید؛ «قَد اَقبل‌َ اِلیکُم شَهرُ الله». ما برای قرآن چقدر آمادگی داریم؟ من برای اینکه [از مطلب] پَرت نشوم، از روی متن میخوانم:
بسم الله الرّحمن الرّحیم. خب، اوصاف قرآن خیلی است؛ از وقتم یک دقیقه‌اش مال اوصاف قرآن باشد: معلّمش خدا است، عَلَّم القُرآن؛(۱) واسطه: جبرئیل، شَدیدُ القُوىٰ؛(۲) محلّ فرود: قَلبِک؛ ذکرٌ لِلعالَمین‌؛(۳) انّا لَهُ لَحافِظون؛(۴) غیرَ ذی عِوَج؛(۵) فَأتُوا بِسُورَةٍ؛(۶) الی آخر؛ این معرّفی قرآن.

 جایگاه قرآن در جامعه‌ی ما چیست؟ این قرآنی که خودش دو مرتبه فرموده «خُذِ الکِتابَ بِقُوَّة»؛(۷) جدّی بگیریم قرآن را. هویّت ما به قرآن است. چون در قرآن چهار تا توبیخ است: کَمَثل الحِمار،(۸) کَمَثل الکَلب،(۹) کَالحِجارَة،(۱۰) کَالاَنعام؛(۱۱) امّا یک توبیخ در قرآن است که خیلی داغ است: میگوید پوک! به کسانی که کتاب آسمانی را اقامه نکنند، لقب «پوک» داده خدا؛ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلی‌ شَیْ‌ء حَتَّی تُقیمُوا.(۱۲) کلمه‌ی «اقامه» راجع به چهار چیز در قرآن آمده: اَقِیمُوا الدّین،(۱۳) اَقِیمُوا الصَّلاة،(۱۴) اَقِیمُوا الوَزن،(۱۵) وَلَو اَنَّهُم اَقاموا التَّوراة.(۱۶) زندگی مادّی‌مان هم بند به همین قرآن است. [میفرماید] وَلَو اَنَّهُم اَقاموا التَّوراة، اگر اینها تورات را اقامه کنند، لَأَکَلُوا؛(۱۷) خب، اگر اقامه‌ی قرآن شد، لَأََکَلُوا، لَأَکَلُوا، لَأَکَلُوا؛ یعنی مادّیّاتمان هم بند به همین است. چون قرآن ذکر است: نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکر،(۱۸) وَ مَن اَعرَضَ عَن ذِکرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً.(۱۹)

 یک سِری گیر‌و‌گورها هم شاید به‌خاطر این باشد که قرآن برای ما کتاب اصلی نیست. خدا به پیغمبر میگوید اگر میخواهی سخنرانی کنی، باید روی قرآن صحبت کنی؛ آیه‌اش هم این است: لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّل‌َ؛(۲۰) یعنی تُبَیِّن ما نُزِّل. بله، شعر و خواب و تحلیل سیاسی هم هست امّا اگر آنها هم بند به قرآن باشد ارزش دارد. یک‌وقت امام فرمود: حفظ نظام از اوجب واجبات است، حتّی از نماز واجب‌تر است! من جا خوردم. بعد دیدم قرآن اشاره دارد به اینکه حفظ نظام از نماز واجب‌تر است، چون عدّه‌ای که پای خطبه‌های نماز جمعه پا شدند رفتند سراغ خرید، قرآن میگوید اینها بی‌ادبند؛ وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها(۲۱) در ادامه میگوید «وَ تَرَکوکَ‌»، اینها پیغمبر را تنها گذاشتند، نمیگوید «ترکوها»، باید بگوید «تَرَکَ الصّلاة» یا «تَرَکَ الخُطبِه»؛ یعنی بدتر از رها کردن خطبه و بدتر از رها کردن نماز، رها کردن رهبر آسمانی است، میگوید «تَرَکوکَ»؛ به‌هرحال. رفتم یک مسجدی، دیدم «مرگ بر آمریکا» نمیگویند؛ گفتم اینجا نمیگویند؟ گفتند نه، اینجا مسجد مقدّسین است. عالمش عالم وارسته‌ای بود؛ گفتم من میخواهم صحبت کنم نیم دقیقه؛ گفت: بگو؛ گفتم: قرآن چهار صفت گفته، در مسجدِ شما دو تا هست؛ قرآن میگوید: «اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار، رُحَماءُ بَینَهُم،(۲۲) بعد [هم] «تَراهُم رُکَّعاً سُجَّداً»؛(۲۳) [در مسجد] شما «رُکَّعاً» هست، «سُجَّداً» هست، «اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار» در مسجدتان نیست، «رُحَماءُ بَینَهُم» نیست؛ چرا نیست؟ فکر میکنید مقدّسید! آقا گفت: درست است. دیگر از آنجا شعار را گفتند. یعنی اگر خواستیم مردم را به انقلاب هم دعوت کنیم، اگر از راه قرآن وارد شویم میپذیرند، اگر همین‌طور فقط صحبت کنیم، میگویند «خب این نظر ایشان است، ما این نظر را قبول نداریم».

 راجع به مرجعیّت صحبت بود، خب مرجعیّت بیشتر روی علم و تقوا صحبت میکنند، حق هم هست، در قرآن هم هست و قبول، روی چشم؛ امّا غیر از «اَعلم‌» و «اَتقىٰ»‌، مگر این آیه در قرآن نیست؟ تُرهَبُون بِهِ عَدُوَّالله‌،(۲۴) اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار.(۲۵) اگر امام به شاپور بختیار نمیگفت «من توی دهن این دولت میزنم»، شاپور بختیار فرار میکرد؟ مقام معظّم رهبری فرمود: رئیس‌جمهور آمریکا، رئیس‌جمهور فرانسه، نخست‌وزیر کجا، اینها جنایتکارند. غیر از «اعلم‌» و «اتقىٰ»‌ باید یک کسی هم یک تشری بزند، هی «اعلم‌» و «اتقىٰ»‌ ‌ نگوییم. «اعلم‌» روی چشم، «اتقىٰ»‌ روی چشم امّا این آیه‌ها هم هست. منبرها باید یک‌جوری باشد که محور، قرآن باشد؛ بله، حدیث هم باید باشد، تاریخ هم باید باشد، هرچی باید باشد، باشد؛ امّا سهم قرآن در منبرها کم است.

 الان ماه رمضان جلو ما است، یک ماه است؛ توفیقی است امسال و چند سال که ماه رمضان و تابستان به هم سوار میشود. خیلی خب، دوازده میلیون بچّه مدرسه‌ای داریم؛ چند سال پیش آقای بوشهری میگفت که ما بیست‌ هزار طلبه‌ی کت شلواری داریم که این دیپلمش را گرفته، لمعه‌اش هم تمام شده امّا معمّم نیست -در سیاسی‌عقیدتی نیست، امام جمعه، قاضی، اهل منبر، در نهاد رهبری در دانشگاه نیست- روحانی نیست ولی خب، لمعه‌اش را خوانده، دیپلم هم دارد؛ این با پسرعمّه‌ها و پسرخاله‌هایش میتواند جلسه‌های محلّی درست کند تا «اَنذِر عَشیرَتَکَ الاَقرَبِین‌»(۲۶) راه بیفتد. هر هجده‌ساله‌ای میتواند ده، پانزده تا ‌ده، سیزده ساله را دعوت کند. این آموزش روخوانی قرآن یک مهارت است، هشت ساعته میشود آموزش بدهید، هشت ساعت بیشتر کار ندارد. شما اقوال را مطالعه کن، امّا روی منبر نباید اینها را بگویید، در منبر یک تفسیر روان بگویید، دو سه برابر ترجمه؛ روخوانی قرآن مهم است. ماه رمضان جلو ما است، عظمت رمضان به روزه نیست فقط، عظمت رمضان به قرآن است؛ نمیگوید شَهرُ رَمضان «اَلّذی کُتِبَ عَلیکُمُ الصِّیام»، میگوید: «شَهرُ رَمَضان اَلّذی اُنزِلَ فِیهِ القُرآن».(۲۷)

 در این مسئله‌ی محوریّت قرآن، باید یک نهضت تفسیری ایجاد بشود. تجوید راه افتاده، حفظ قرآن راه افتاده، الحمدلله. ما دو علم داریم در قرآن که این دو علم با توبیخ است، یعنی با توبیخ میگوید که چرا نمیروی سراغش؟ یکی تفقّه است: «لَولا نَفَرَ»(۲۸) -آیه‌ی «نَفْر»- چرا نمیروید «لِیَتَفَقَّهُوا»؟ این «تفقّه» با توبیخ؛ الحمدلله حوزه‌ها هم براساس همین آیه راه افتاد، فعّالند. یک آیه‌ی دیگر هم داریم، آن هم «تدبّر» است، میگوید: «اَفَلا یَتَدَبَّرُونَ القُرآن‌»؛ منتها تفقّه یک توبیخ دارد -«لولا نفر لیتفقّهوا» یک توبیخ دارد- امّا در آیه‌ی تدبّر دو تا توبیخ هست: [اوّل] «اَفَلا یَتَدَبَّرون»،(۲۹) دو مرتبه -توبیخ دوّم- «اَم عَلَى‌ قُلُوبٍ اَقفالُها»؛(۳۰) دو تا توبیخ برای تدبّر است. حدیثی از امام رضا هست که فرمود: اینکه نماز واجب شد برای این است که قرآن از مهجوریّت بیاید بیرون.

 وقتی موعظه میخواهیم بکنیم، آیات موعظه را بگوییم: فَذَکِّر بِالقُرآن مَن یَخافُ وَعِید؛(۳۱) چرا جای دیگر میروید؟ در حوزه‌ها «معاونت تهذیب» هست برای اخلاق طلبه‌ها؛ آیات اخلاقی را بگویند؛ آیات اخلاقی را اگر بگویند، هم تفسیر است، هم تهذیب است، هم طلبه که این را یاد گرفت میرود توی محلّه‌شان میگوید؛ عید، تابستان، ماه رمضان، محرّم؛ یعنی ما اخلاقمان جدا است از تفسیرمان. سیاست هم میخواهیم بگوییم آیات سیاسی را باید بگوییم، چند صد آیه‌ی سیاسی داریم در قرآن، همانها را اگر بگوییم مردم تشکّر میکنند. ما مزه‌ی قرآن را نچشیده‌ایم بعضی‌هایمان و نچشیده‌اند بعضی‌هایشان؛ نه ما چشیده‌ایم و نه ما توانسته‌ایم بچشانیم. به‌هرحال مسئله‌ی قرآن را جدّی بگیریم.

 فکر هم نکنید قرآن علم نیست؛ امام رضا فرمود: مَن اَرادَ العِلم فَلیُثَوِّرِ القُرآن -«ثور» با «ث» سه نقطه یعنی انقلاب- برای علم، قرآن را زیرورو کنید. دعوت شدیم ده سال پیش برای دانشگاه تهران امام جماعت بشویم -همان‌جایی که نماز جمعه هست؛ روزهای شنبه، یکشنبه، دوشنبه ...؛ توی هفته- گفتم من به شرطی می‌آیم که تفسیر هم بگویم؛ گفتند که اینجا صبح تا ظهر سرِ درسند، خسته‌اند اینها؛ گفتم که کم میگویم؛ گفت آخر نمیشود؛ گفتم آقا من میتوانم نیم دقیقه تفسیر بگویم. گفت آخر نیم دقیقه تفسیر! بگو ببینم؛ ما گفتیم «در قرآن چند بار گفته «کُلُوا» -یعنی بخورید- هرجا میگوید «کُلُوا»، بغلش یک مأموریّتی است، کُلُوا اَنفِقُوا، کُلُوا اَطعِمُوا، کُلُوا لاتُسرِفُوا، کُلُوا وَاعمَلُوا‌ صالِحاً، کُلُوا وَلاتَطغَوا؛ به زنبور عسل هم که میگوید «کُلِی»، دنبالش میگوید «فَاسلُکِی»، تو هم که گُل مکیدی باید عسل بسازی. یعنی کُلُوا کُلُوا هست امّا بخور بخور نیست؛ کنار خوردن یک مسئولیّتی است؛ والسّلام علیکم و رحمةالله».(۳۲)

(آقای قرائتی: خنده‌ی‌ تشکّر بود؟
معظّمٌ‌له: نه، این نَقل [والسّلام علیکم] دانشگاه را اشتباه گرفتند با اینجا،(۳۳) [شما] در دانشگاه گفتید «والسّلام علیکم».
آقای قرائتی: بله)

بعد گفتند خب، اینجا چون شصت هزار دانشجو دارد، مهم‌ترین دانشگاه کشور است، بعضی از اساتیدش استاد تمام و پروفسورند، پس علمی بگو؛ گفتم من قرائتی‌ام، طلبه‌ام، علمی میخواهید بروید سراغ علما؛ گفت مثلاً میخواهی «وَ بِالوالِدَینِ اِحساناً»(۳۴) را بگویی؟ اینها که بچّه نیستند؛ من ناراحت شدم و گفتم به من گفته‌اند علمی حرف بزن، من میخواهم امروز آبکی حرف بزنم، روی تخته نوشتم «وَ بِالوالِدَینِ اِحساناً»، گفتم بیست تا نکته از این میکشم بیرون؛ این «با»اش بای الصاق است؛ دو تا نامه را که سنجاق میکنند، به نامه‌ی پشتی میگویند الصاق، الحاق، پیوست؛ یعنی احسانت پیوست به خودت باشد، یعنی خودت مادرت را ببر دکتر؛ نگو پول میدهم تاکسی تلفنی [ببرد]؛ وَ بِالوالِدَین. لَقِّمهُ بِیَدَیک، با دست خودت لقمه لقمه دهان مادرت بگذار، نگو برنج بپز بخور، این درباره‌ی «بِالْـ». «بِالوالِدَین» گفته، «بِالْاَبَوَیْن» نگفته؛ چون به رهبر هم «اَب» میگویند -اَنَا وَ عَلیٌّ اَبَوا هذِهِ الاُمَّة؛ مِلَّةَ اَبِیکُم اِبراهیم؛(۳۵) به عمو میگویند، به پدر زن میگویند، به معلّم میگویند- «بِالوالِدَین» گفته، حساب والدین از آنها جدا است. نگفته «بالوالدین المؤمنَین»، گفته بِالوالِدَینِ اِحساناً‌ برّاً کان او فاجراً. نگفته «بالوالدین انفاقا»، پدر و مادر خیلی وقتها پول نمیخواهند، محبّت میخواهند. بیست تا نکته تقریباً روی تخته سیاه، در دانشگاه نوشتم. گفتم آقایان بلد بودید؟ گفتند والّا به حضرت عبّاس بلد نبودیم، تا حالا هم کسی [نگفته بود]. گفتم دیگر نگویید آقای قرائتی اینجا دانشگاه است، اینها پروفسورند، علمی حرف بزن. باسوادترین ماها پهلوی ساده‌ترین کلمات قرآن، حرف نفهمیده داریم. در «هُنَّ لِباسٌ‌ لَکُم»(۳۶) پنجاه تا نکته من گیرم آمده؛ در سوره‌ی کوثر ۸۲ تا نکته گیرم آمده. قرآن علم است، ما فکر میکنیم علم چیز دیگری است، اصلاً قرآن را جزو علم نمیدانیم. وقتی میگوییم مشغول چی هستی؟ میگوید مباحث علمیّه؛ میگوییم حالا مباحث علمیّه یعنی قرآن؟ میگوید نه، قرآن نه! نمیگویم آنها نباشد، میگویم به قرآن هم سهم بدهیم.

 ماه رمضان وقت قرآن است. ماشینی که موتورش هوا گرفته و خاموش شده، در سرازیری هلش میدهند؛ سرازیری قرآن، ماه رمضان است. پیغمبر در اُحد فرمود: کدام‌یک از این شهدا بیشتر قرآن بلدند؟ من اوّل میخواهم به جنازه‌ی او نماز بخوانم؛ این یعنی چه؟ چرا در قیامت به ما میگویند براساس قرآن درجه بگیرید، اِقرَأ وَأرقَ. اصلاً قرآن را باید بکشیم وسط؛ تاریخ میخواهیم بگوییم، از قرآن بگوییم، بعد از حدیثها بگوییم، نمیخواهم فقط هم قرآن باشد، قرآن و اهل‌بیت، از هم جدا نیست. بنده چهل سال است تقریباً در تلویزیونم، یک شبِ جمعه تعطیل نشده، این از الطاف استثنائی خدا بود. والله، بالله، اگر به هر کتابی تکیه میکردم، سال اوّل و دوّم حرفهایم تمام شده بود. صبح نگاه به قرآن میکنی یک چیز میفهمی، عصر چیز دیگری میفهمی. اصلاً اگر حرف تازه نباشد خدا نمیگوید تدبّر کن؛ اینکه صاحبخانه به همه‌ی مهمانها میگوید شاخه را بتکانید، پیدا است هر که بتکاند، یک میوه‌ای گیرش می‌آید؛ وگرنه میگویم «خدایا چرا مدام به من میگویی تدبّر کن! ملّاصدرا، فیض کاشانی، امام، بزرگان، تکاندند، میوه‌هایش را بردند، دیگر چیزی برای من نمانده». اینکه خدا به هرکسی میگوید تدبّر کن، یعنی هرکس شاخه را تکان بدهد، میوه‌ گیرش می‌آید. امامان ما چیزی از قرآن میفهمند که ما نمیفهمیم، این حق است؛ فقیه از آیات‌الاحکام چیزی در می‌آورد که ما نمیفهمیم، این حق است؛ امّا معنایش این نیست که تدبّر نکنیم.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰

نینگاهی به سوره اخلاص -!!

بسم  الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است-سوره توحید  نام دیگران اخلاص است اهمیت ان درهمین است که اگرتوحید ناب را درک نکنیم- از اخلاص دور هستیم- اعمال  دیگرانسان دیگر فایده ای ندارد-درتعبیری دیگر  امده است- که این فرد معلق درهوا است نه درور ی زمین مستقراست ونه حبلی به ان به زمین بسته شده است- خواندن یک سوم قران است- دال بران است که یک ارکان وپایه بسیارمهم است—از حضرت رسول اکرم صلواته الله علیه واله والسلم-امده است-:"کسی –که به –خدا-و-روز –قیامت ایمان دارد—خواندن- سوره –قل هو الله احد-:" را بعد از هر نماز ترک نکند—چرا:-که هرکس ان را بخواند-خداوند خیر دنیا واخرت را برای او جمع میکند- وخوداش وپدر ومادر وفرزندان اش را می امرزد- در حدیث دیگری از  از امام صادق علیه السلام سلام الله علیه والصلواته الله  واله والسلم—بیان فرمودند—هنگامی که رسول خدا صلواته الله علیه واله والسلم- برجنازه:" سعد بن معاذ رحمت الله علیه والسلم- نماز گزاردند—فرمود-:" هفتاد هزارملک کهدرمیان انها حضرت جبرائیل علیه السلام نیز بود وبر جنازه او نماز گزاردند-(اجرا ش را حساب کنید)!من از جبرائیل پرسیدم-او به خاطر کدام عمل مستحق نماز گزاردن شما شد-؟ گفت- به خاطر تلاوت سوره قل هوالله احد"که- درحال نشستن وایستادن وسوار شدن وپیاده روی  ورفت وامد-اما خواندن سوره اخلاص پایمبراکر م صلواته الله علیه واله والسلم درچه حد است-خداوندمنان میفرماید اجر ان بر عهده من است- وما امروز کهعلم ما بیشتراز حضرت سعدبن معاذ رحمت الله است ومشکلات بیشتراز ان زمان است-کسی مقاومت میکند میابیست درجات بالاتری رابه دست اورد- وگرنه مغبون وبازنده است-رحدیث دیگری از پیامبر اکرم صلواه اللهعلیه واله والسلم امده است—خواندن سوره قل وهوالله احد را بعداز  هرنماز  ترک نکند—چراکه هرکس انرا بخواند- خداوند منان خیر دنیا واخرت واخرت را برا یاو جمع میکند- وخوداش  وپدر ومادر وفرزندانش  ر میامرزد—ازروایت دیگری استفاده میشود- که خواندناین سوره به هنگام ورورد- به خانهروزی  را فراوان دمیکند وفقرا را دور میسازد- ومطالب دراین باره زیاداست – تفسیرنمونه )نکته مهم- در ضمیر هو است- ضمیر فرد غائب است یعنی دیده نمیشود- حضرت علی علیه السلام صلوالته اللهعلیه واله والسلم میفرماید- درشب جنگ بدر- حضرت خضر را دیدم از اوخواستم چیزی به من یاد دهد که به کمک ان بر دشمنان پیروز شوم اولین نکته دراین است که همیشه کمک الهی را بایدطلب کرد وبه اسباب مادی زیاد وابسته نبود- ان حضرت رحمت اللهعلی فرودند این جمله بگو—یاهو- یا من لا هو الاهو هنگامی صبح شد جریان را از خدمت رسول اکرم صلواته اللهعلیه واله والسلم عرض کردم- فرمودند یا علی اسم اعظم به تو تعلیم شده است وسپس این جمله ورد زبان من درجنگ بدر شد- حضرت خضر علیه السلام بدرجه رسید که به ایشان اسم عظم داده شد- ایشن از خداوند خواستند زنده باشند تا قیامت بخصوص در زمان پیامبراخرزمان که شرک بسیارقوی است به کمک ان پیامبربشتابد- امامعنا بسیار دقیق است مهم است- او یعنی خداوندمنان که غائب از نظراست- کسی غائب است وعظیم ترین غائبی که همیشه غائب خواهد بود- یعنی غائب های دیگر نه عظمت ایشان دارند ونه همیشه غائب خواهند بود رذوز ی اشکار میشود ویا از طریق ارتباط باانها درک میشوند مانند روح خود فرد-لذا کسی نمتیواند برای خداوندمنان شکل وصورت وخصوصیات دیگر بیان کند- زیرا هیچ موجودی ان عظمت راندیده است-ادامه دارد

موافقین ۰ مخالفین ۰